قشر جدید مغز Flashcards
نورون های قشر مغز
قشر مغز از نورون های مختلفی تشکیل شده است. مهم ترین آنها عبارتند از:(1).
قرار گرفتن این سلول ها با نظمی خاص، باعث ایجاد شش لایه در قشر مخ می شود. نظم آنها برای فهم عملکرد مغز اهمیت دارد.
اطلاعات تارهای تالاموس که از دستگاه حسی گرفته شده است به لایه های سوم، چهارم و پنجم انتقال می یابد. این لایه ها شامل اجسام سلولی سلول های هرمی شکل هستند. اطلاعات تارهای سایر مناطق به دندریت لایه های اول و دوم منتقل می شوند.
لایه های قشر مخ در مناطق مختلف تفاوت دارند. قشر مغز به قسمت هایی تقسیم می شود که هر کدام از نظر ساختمان سلولی به هم شبیه هستند. معروف ترین تقسیم بندی قشر مخ توسط برودمن انجام شده است.
1- سلول های هرمی، سلول های ستاره ای و سلول های دوکی
لوب های قشر مغز
نیمکره های مغز چند شیار عمیق دارند که مناطق قشر مخ را از هم جدا می کنند. مهم ترین و عمیق ترین آنها (1) و (2) است. دو شیار دیگر شیار کالکارین و شیار پاریتو اکسیپیتال نامیده می شود.
این شیارها قشر مخ را به چهار قطعه یا لوب پیشانی، آهیانه ای، گیجگاهی و پس سری تقسیم می کنند. هر یک از قطعات فوق، با شیارهای باریکتری به قطعات کوچکتر به نام (3) تقسیم می شوند.
در عمق شیار سیلوین، قطعه دیگری از مخ قرار دارد که به آن (4) می گویند. (4) جزو قطعه (5) محسوب می شود.
1- شیار جانبی یا سیلوین 2- شیار مرکزی یا رولاندا 3- شکنج 4- اینسولا 5- گیجگاهی
قشر حسی، حرکتی و ارتباطی
15 درصد از قشر مخ کارهای مربوط به حس و حرکت را انجام می دهد که به آن (1) گفته می شود 85 درصد بقیه کارهای پیچیده تر مثل تفکر، تکلم، استدلال، پردازش اطلاعات و غیره را انجام می دهد که به آن (2) گفته می شود. (هر چه حیوان تکامل یافته تر باشد قشر ارتباطی آن بزرگتر خواهد بود).
1- قشر حسی- حرکتی
2 قشر ارتباطی
- قشر حرکتی
ناحیه حرکتی قشر مخ در (1) قرار دارد.
ناحیه حرکتی خود به سه قسمت قشر حرکتی نخستین، قشر پیش حرکتی و قشر مکمل حرکتی تقسیم می شود.
قشر حرکتی نخستین دقیقا جلو و به موازات شیار مرکزی است و به آن (2) گفته می شود. این ناحیه محل صدور فرمانهای حرکتی ارادی نیمه مقابل بدن است. نورون هایی که فرمان حرکت را می دهند، سلول های هرمی شکلی به نام سلول های (3) هستند.
قشر پیش حرکتی محل (4) است که از بین آنها حرکت مناسب را انتخاب می کند.
قشر حرکتی مکمل در ایجاد (5) که در تمام اعضای گونه ثابت هستند (حافظه حرکتی ارثی / بازتاب ها) نقش دارد.
مناطق مختلف بدن هر کدام منطقه ای در قشر حرکتی نخستین دارند. بالای قشر حرکتی مربوط به اندام هایی پایینی و پایین قشر حرکتی مربوط به اندام های بالایی است. به شکلی که می توان یک آدمک وارونه را تصور کرد. اندازه منطقه مربوط به هر عضو ربطی به اندازه واقعی آن عضو ندارد بلکه به عملکرد آن وابسته است. اجزایی که کارهای پیچیده تر دارند سطح بیشتری در قشر مخ دارند.
1- قطعه پیشانی 2- شکنج پیش مرکزی 3- بتز 4- ذخیره مهارت های حرکتی 5- حرکات کلیشه ای دوطرفه
- قشر حسی
قشر حسی مربوط به حس های عمومی و اختصاصی است. گیرنده های حس های عمومی در تمام بدن پخش هستند مثل گیرنده های درد، اما گیرنده های حس های اختصاصی در یک عضو خاص قرار دارند مثل گیرنده های بینایی.
قشر حسی نخستین: ناحیه ای است که مسیر حسی که از گیرنده ها شروع شده به آن ختم می شود. در واقع (1) در قشر حسی اولیه صورت می گیرد.
قشر حسی ثانوی: اطلاعات را از قشر حسی اولیه می گیرد و پردازش می کند. بنابراین (2) توسط قشر حسی ثانوی صورت می گیرد.
قشر حسی نخستین برای حس های عمومی در(3) در (4) قرار دارد. به طور جزئی تر می توان گفت اطلاعات حس های عمومی به دو قسمت قطعه آهیانه ای می رسند:
ناحیه حسی بدنی شماره یک : شکنج پس مرکزی ( در پشت شیار مرکزی و به موازات آن قرار دارد)
ناحیه حسی بدنی شماره دو: در پایین قسمت اول و بالای شیار سیلویوس است که احتمالا فقط حس درد را از طرف مقابل بدن دریافت می کند.
1- دریافت پیام
2- پردازش و درک پیام حسی
3- قطعه آهیانه
4- شکنج پس مرکزی
در شکنج پس مرکزی هم می توان یک آدم وارونه را تصور کرد. حس های عمومی که از طرف مقابل بدن می رسند، بسته به تراکم و دقت گیرنده های خود منطقه کوچکتر یا بزرگتری را اشغال می کنند. (مثلا انگشتان و لب قشر بزرگتری دارند)
اطلاعات حس های اختصاصی به به لوب های مخصوص به خودشان می روند:
حس شنوایی : (1) – اطلاعات شنوایی بیشتر از گوش طرف مقابل می آید
حس بینایی: (2)- اطلاعات بینایی از میدان بینایی طرف مقابل می آید.
حس بویایی: (3)- اطلاعات بویایی بیشتر از بینی همان طرف می آید (به عبارتی متقاطع نمی شود)
حس چشایی: (4) و ادامه آن در اینسولا (اطلاعات چشایی از نیمه مقابل زبان به این ناحیه می رسد).
حس دهلیزی (تعادلی): به خوبی مکان یابی نشده است- احتمالا بین ناحیه حسی بدنی شماره یک و دو در قطعه آهیانه ای
1- قطعه گیجگاهی (کنار شیار سیلوین)
2- قطعه پس سری (دو طرف شیار کالکارین)
3- قطعه گیجگاهی (در قلاب هیپوکامپ یا اونکوس)
4- قطعه آهیانه ای (زیر شکنج پس مرکزی)
- قشر ارتباطی
قشر ارتباطی ناحیه تفسیر عمومی مغز خوانده می شود و در اعمال عالی عصبی یا هوش بزرگترین نقش را دارد. تفکر، تکلم، استدلال، تجزیه و تحلیل، پردازش و ضبط اطلاعات در قشر ارتباطی انجام می شود.
در اینجا به مهم ترین بخش های ارتباطی عمومی در لوب های آهیانه، پس سری و پیشانی اشاره می کنیم: - ناحیه (1):
این بخش در بین مراکز بینایی، شنوایی و حس های پیکری قرار دارد و اظلاعات این حواس را با هم تلفیق می کند. این بخش از نظر سازمان دادن اعمال عالی عصبی یا هوش بیشترین نقش را دارد.
مشهورترین قسمت این بخش ناحیه (2) است که مسئول درک معنای کلمات است. آسیب ناحیه (1) احساس های شنوایی و بینایی را از بین نمی برد اما باعث (3) می شود.
1- تفسیری عمومی
2- ورنیکه
3 ناتوانی در درک مفهوم کلمات
- بخش پشتی و بالایی لوب گیجگاهی:
تحریک این بخش باعث (1) می شود. - شکنج زاویه ای (2) :
شکنج زاویه ای پشت ورنیکه و مجاور ناحیه بینایی است. آسیب به آن ارتباط مراکز بینایی و ناحیه ورنیکه را قطع می کند. این حالت (3) نامیده می شود که در آن فرد کلمات را می بیند اما معنای آن را درک نمی کند.
1- تداعی خاطرات، یادآوری مناظر و توهمات شنوایی
2- بخش پشتی و پایینی لوب گیجگاهی
3- واژه کوری
جانبی شدن نیمکره های مغز
دو نیمکره به خصوص در (1) تفاوت هایی دارند که جانبی شدن نام دارد.
نیمکره راست در این موارد غالب است: تجسم فضایی (سنجش با (2)) – تشخیص آهنگ های موسیقی و پردازش اطلاعات غیرکلامی شنوایی مثل لحن کلام- تشخیص اشیا و چهره ها - تفکر کلی، شهودی و هنری – فهم و بروز تظاهرات هیجانی چهره – استفاده از روش موازی در پردازش اطلاعات – دسته بندی اشیا بر اساس ظاهر – درک هیجانات ناخوشایند.
نیمکره چپ در این موارد غالب است: انجام کارهای ظریف و دقیق – حرکت – تکلم – فهم شفاهی و کتبی – تفکر تحلیل گرایانه، ریاضی و منطقی – استفاده از روش زنجیره ای در پردازش اطلاعات – دسته بندی اشیا بر اساس عملکرد – درک هیجانات خوشایند- پردازش و ذخیره اطلاعات شنوایی کلامی
منظور از روش زنجیره ای این است که نیمکره چپ برای (3) به این نیاز دارد که اطلاعات به شکل زنجیره ای و به ترتیب وارد شوند.
اما نیمکره راست برای (4) نیازی به ترتیب ندارد، بلکه اطلاعات به شکل موازی از کانال های مختلف وارد و جمع بندی می شوند.
1- قشر ارتباطی
2- آزمون باتر
3- درک کلام
4- تجسم فضایی
جانبی شدن نیمکره های مغز
طبق یک فرضیه درک هیجانات به ویژه هیجانات ناهشیار به عهده (1) است اما طبق فرضیه دوم هیجانات ناخوشایند مربوط به (2) و هیجانات خوشایند مربوط به (3) است
آسیب به نیمکره چپ باعث هیجانات ناخوشایند مثل افسردگی و آسیب به نیمکره راست باعث هیجانات سرخوشی مثل مانیک می شود.
منطقه تکلم (ناحیه بروکا) در 95 درصد افراد در نیمکره چپ قرار دارد.
رابط پینه ای که دو نیمکره را متصل می کند در افراد چپ دست و زنان بزرگتر از افراد راست دست و مردان است به همین دلیل ارتباط نیمکره ها در این افراد بهتر صورت می گیرد.
لوب گیجگاهی چپ در مردان بزرگتر از راست است ولی در زنان برعکس است. با این وجود توانایی های کلامی زنان بهتر است. مردان برای تکلم فقط از نیمکره چپ استفاده می کنند ولی زنان از هر دو نیمکره استفاده می کنند.
جانبی شدن نیمکره ها برای مهارت های متفاوت به جنسیت ارتباط دارد که می تواند ناشی از اثر هورمون های جنسی در دوران رشد و نمو باشد.
جانبی شدن نیمکره ها برای مهارت های کلامی و فضایی در مردان بیشتر از زنان است در حالی که نیمکره های زنان بیشتر به هم شباهت دارند. مردان در تجسم فضایی برتر از زنان هستند.
1- نیمکره راست
2- نیمکره راست
3- نیمکره چپ
- بیماران دوپاره مغز
در گذشته برای درمان صرع دو کار انجام می شده است:
خارج کردن بخشی از (1): چون کانون صرع اکثرا در این قسمت است بخشی از آن را با جراحی خارج می کردند. ( در این حالت چون هیپوکامپ که در حافظه نقش دارد نیز خارج می شده است فرد دچار فراموشی پیش گستر می شده است یعنی اطلاعات جدید را به خاطر نمی سپرد).
در روش دوم (2) را قطع می کنند تا حمله به نیمکره مقابل منتقل نشود. به این افراد دوپاره مغز گفته می شود. این افراد نمونه های خوبی برای بررسی عملکرد دو نیمکره هستند.
سه مورد در این بیماران نشان می دهد که نیمکره چپ در تکلم غالب است:
چون حس لامسه هر ناحیه به نیمکره مقابل می رود، این افراد می توانند اجسامی را که با نیمه راست بدن لمس می کنند نام ببرند اما قادر به نام بردن اجسامی که با نیمه چپ لمس می کنند نیستند.
چون اطلاعات بینایی هر چشم به نیمکره مقابل می رود، این افراد اجسامی را که در میدان بینایی طرف راست قرار دارد نام می برند اما قادر به نام بردن اجسامی که در میدان بینایی چپ است نیستند.
چون اطلاعات هر حفره بینی به طرف همنام خودش می رود این افراد فقط قادر به نام بردن بوهایی که به حفره راست ارایه می شود نیستند.
چون پیام شنوایی از هر گوش به دو نیمکره می رود این افراد در شنوایی مشکلی ندارند.
1- قطعه گیجگاهی
2- جسم پینه ای