ساختارهای زیرقشری Flashcards
در ماده سفید مغز ، نورون هایی قرار دارند که تجمع آنها بخش خاکستری رنگی ایجاد می کند و به آنها (1) می گویند. این بخش ها که زیرقشری نامیده می شوند عبارتند از: (2)
تالاموس
تالاموس )لایه های دیدگانی( مجموعه نورون هایی است که به چند بخش یا هسته تقسیم می شوند. تالاموس روی (3) قرار دارد و ارتباطات زیادی با (4) دارد.
کارکردهای تالاموس:
تالاموس با دستگاه های حسی، حرکتی، تعادلی، کناری، دستگاه ضبط مغز و دستگاه شبکه ای در ارتباط است و در تمام این اعمال دخالت دارد.
1- هسته
2- دستگاه لیمبیک، هیپوتالاموس ، تالاموس و هسته های قاعده ای
3- ساقه مغز
4- قشر مخ
- ارتباط تالاموس با دستگاه حسی
قبل از ایجاد قشر جدید مغز در حیوانات، تالاموس محل ادراک حس های مختلف )به جز حس بویایی( بوده است.
تمام حس ها به جز حس بویایی، ابتدا به تالاموس می آیند و سپس به ناحیه مربوط به خود در قشر مخ می روند. در واقع تالاموس، مدخل قشر مخ و مرکز اتصال دستگاه های حسی با مغز است.
تالاموس فقط یک گذرگاه ساده نیست بلکه برخی از پیام های حسی در تالاموس تضعیف و برخی تقویت می شوند که برای هدایت رفتار هشیار اهمیت دارد. به این نقش تالاموس، (1) برای حواس می گویند. البته این قشر مخ است که نقش مهم تری در دروازه بانی دارد چرا که قشر مخ تعیین می کند کدام پیام حسی تضعیف و کدام تشدید شود.
بر خلاف بقیه حواس که درک آنها توسط قشر مخ انجام می شود، درک (2) تا حدود زیادی توسط تالاموس انجام می شود. به همین دلیل با آسیب قشر مربوط به حس های بدنی، همه حواس به جز درد تضعیف می شوند.
1- دروازه بانی
2- حس درد
- ارتباط تالاموس با دستگاه حرکتی
تالاموس از تمام پیام های حرکتی یک کپی دارد و در هماهنگ کردن (1) نقش مهمی دارد.
قشر حرکتی در پیشانی، مخچه، گره های پایه و هسته های حرکتی ساقه مغز جزو مراکز حرکتی مغز هستند که در شروع یا کنترل حرکات نقش دارند. تالاموس ارتباط این مراکز را برقرار و آنها را با هم هماهنگ می کند.
اطلاعات حرکتی به تالاموس می آیند و از آنجا به قشر پیشانی )قشر نخستین حرکتی و قشر ارتباطی( می روند. (2) اطلاعاتی از گره های پایه و مخچه دریافت می کند تا دقت حرکتی و برنامه ریزی را هدایت کند. برعکس، تمام تارهای پیرامون رسان قشر مخ هم تارهایی به تالاموس می فرستند و به این ترتیب است که تالاموس همیشه از تمام فرمان ها به خصوص فرمان های حرکتی، یک (3) دارد.
بازتاب مهار وضعیت بدن در محیط )قائم سازی( نیز توسط تالاموس شکل می گیرد.
1- مراکز حرکتی مغز
2- هسته های شکمی تالاموس
3- رونویس
- ارتباط با دستگاه لیمبیک
(1) تالاموس جزئی از دستگاه لیمبیک محسوب می شوند که در مدار پاپز نقش دارند. مدار پاپز هم دستگاه ضبط مغز و هم یکی از مدارهای مهم دستگاه عاطفی است. با این مدار در ادامه آشنا می شوید.
همچنین (2) تالاموس نیز جزوی از دستگاه لیمبیک است. این هسته ها با هیپوتالاموس و بادامه ارتباط دارند و اطلاعات خود را به منطقه پیش پیشانی قشر مخ می فرستند. کنش هشیاری، دقت و فرایندهای انگیزشی و هیجانی با این بخش ارتباط دارد.
1- هسته های جلویی
2- هسته های میانی پشتی
- ارتباط با دستگاه مشبک
هسته های بین لایه ای تالاموس از دستگاه مشبک فعال کننده )ARAS( در (1) اطلاعات دریافت می کنند و آنها را به (1) می فرستند که باعث بیدار نگه داشتن مغز می شود.
1- ساقه مغز
2- قشر مغز
آسیب های تالاموس:
با توجه به ارتباطاتی که در فوق ذکر شد، ضایعه تالاموس باعث اختلال در دریافت تمام حواس )به جز بویایی(، حرکت، تعادل، عواطف، حافظه و هشیاری می شود.
ضایعه تالاموس با سه دسته علامت همراه است که به آنها (1) گفته می شود: (2) در طرف مقابل بدن، اختلال (3) در طرف مقابل بدن، (4) در طرف مقابل بدن شایع ترین ضایعه تالاموس که باعث این نشانگان می شود، ناشی از خون ریزی مغزی در این ناحیه است که به علت افزایش فشار خون ایجاد می شود.
در صورتی که قشر مغز از بین برود، تالاموس برخی کارهای حسی حرکتی را انجام می دهد :
با از بین رفتن قطعه پس سری یا (5) در عمق قطعات گیجگاهی و آهیانه ای، با وجود از بین رفتن کامل بینایی هنوز حرکت اجسام و جرقه های نورانی قابل تشخیص است. این حالت را (6) می گویند )مثلا بیمار می گوید یک جوری می فهمم که چیزی در سمت راست و بالا بود(. کوربینایی می تواند به علت کارکرد جبرانی تالاموس باشد.
1- نشانگان تالامیک 2- اختلالات حسی 3- تعادل حرکت 4- درد 5- اشعه بینایی 6- کوربینایی
دستگاه لیمبیک (كناري)
دستگاه لیمبیک یک دستگاه ابتدایی و نیمه خودکار است که در عواطف، غرایز، رفتار جنسی و حافظه نقش دارد.
دستگاه کناری با قسمت های (1) و (2) رابطه تنگاتنگی دارد به شکلی که می توان آنها را بخشی از دستگاه کناری دانست. بیشتر ارتباط های غیرمستقیم با قشر مخ از طریق (3) انجام می شود.
دستگاه کناری شامل قسمت قشری و زیرقشری است. قسمت قشری عبارتند از شکنج هیپوکامپ، شکنج سینگولیت )کمربندی( و شکنج اوربیتوفرونتال (حدقه ای پیشانی).
اين دستگاه روابط متقابلي با (٤) دارد و بر (٥) و رفتارهاي ناشي از (٦) در كنار هيپوتالاموس و ساقه مغز نظارت هايي دارد.
1- پیشانی 2- گیجگاهی 3- قطعه گیجگاهی ٤- هيپوتالاموس ٥- رفتارهاي غريزي ٦- كشاننده و سائق
بادامه (آميگدالا):
تحریک بادامه باعث بروز پاسخ های (1) مثل فرار، خشم، شادی، درد و رفتار جنسی می شود.
بادامه در رفتار پرخاشگرانه و ترس نقش مهمی دارد. کاهش سروتونین در بادامه باعث تشدید پرخاشگری می شود.
دارند. M.B.F هسته های جانبی بادامه با ناقل (2) نقش مهمی در تقویت مثبت و خودتحریکی در مسیر نوار انتهایی بادامه در ارتباط بخش های دستگاه کناری با هیپوتالاموس نقش اساسی دارد و همچنین رابطه بین بادامه و قطعه گیجگاهی را برقرار می کند. بادامه با قشر حدقه ای )اوربیتال( از طریق تالاموس ارتباط غیرمستقیم دارد.
بادامه به دلیل ارتباط نزدیک با (3) و (4) بیشتر در وظایف انگیزشی هیجانی تا شناختی موثر است. ادراک اطلاعات درون احشایی به فعالیت بادامه بستگی دارد.
تحريك بادامه تقريبا تمام اثرات تحريك (٥) را دارد مانند گشاد شدن مردمك. بادامه يك عمل اضافه نيز دارد و آن اينكه تحريك بادامه موجب حركات و وضعيت غيرارادي بدن مانند خم شدن ميشود.
بادامه يك منطقه (٦) است كه در سطح نيمه هشيار عمل مي كند.
در جانوران برداشتن دوطرفي بخش جلويي (٧) كه به بادامه ها نيز آسيب مي زند، باعث ايجاد عارضه اي بنام (٨) مي شود. در اين حالت رفتارهاي تهاجمي و ترس كاهش يافته و كنجكاوي زيادي در حيوان ديده مي شود. تمايل بيش از حد به بررسي اشيا با دهان و ميل جنسي افراطي از ديگر نشانه هاي اين سندروم است.
در پرخاشگري، (٩) و (١٠)، و در اضطراب (١١) و (١٢) پديد مي آيد.
آميگدال به عنوان دروازه بان (١٣) عمل مي كند. آسيب به اين ساختار باعث مي شود كه فرد با كوچكترين تحريك خشمگين شود.
1- هیجانی 2- دوپامین 3- هیپوتالاموس 4- دستگاه عصبی خودمختار ٥- هيپوتالاموس ٦- آگاهي رفتار ٧- قشر گيجگاهي ٨- كلوور- بيوسي ٩- فعاليت بادامه ١٠- كاهش سروتونين ١١- فعاليت دستگاه عصبي سمپاتيك ١٢- افزايش نوراپي نفرين (نورادرنالين) ١٣- انتساب اهميت هيجاني
- هیپوکامپ (شاخ آمون با دم اسب):
هیپوکامپ در جریان مقایسه اطلاعات ورودی و ذخیره شده – یعنی فرایند (1)- نقش دارد.
در صورتی که اطلاعات ورودی و ذخیره شده با هم منطبق نباشند، مدار سپتو هیپوکامپ فعال می شود. مدار سپتو هیپوکامپ با ایجاد (2) باعث توقف رفتار می شود.
داروهای آرام بخش )مثل باربیتورات و الکل( و آندورفین ها با مهار مدار سپتو هیپوکامپ باعث (3) می شوند.
هیپوکامپ جزو (4) محسوب می شود و بیشتر اطلاعات خود را از منطقه بویایی می گیرد. بخشی از مرکز قشر بویایی است و در تعیین معنی و مفهوم بو نقش دارد.
حس بویایی ارتباط نزدیکی با دستگاه عاطفی- جنسی مغز دارد. به همین دلیل قبلا به دستگاه لیمبیک، (5) گفته می شده است.
حس بویایی در حفره بینی دریافت می شود و به پیاز بویایی در زیر قطعه پیشانی می رود. پیاز بویایی به دو شاخه تقسیم می شود. یک شاخه در عمق قطعه گیجگاهی به بادامه ختم می شود. شاخه دیگر به قلاب هیپوکامپ می رود.
هيپوكامپ هم مانند آميگدال در اضطراب نقش دارد ولي برخلاف آميگدال اثر آن (٦) است.
تحريكات الكتريكي ضعيف هيپوكامپ باعث (٧) و اثرات پسيكوموتور مانند (٨) مي شود.
1- حافظه کوتاه مدت 2- هیجان اضطراب 3- کنترل اضطراب 4- قشر ارتباطی 5- مغز بویایی ٦- مهاري (اثر اميگدال تحريكي) ٧- تشنجات صرعي ٨- توهمات ديداري و شنيداري
- مدار پاپز :
مدار پاپز یک مدار بسته است که از (1) شروع و به آن برمی گردد. تمام اجزای این مدار جزو دستگاه لیمبیک هستند.
ناقل شیمیایی این مدار (2) است و به عبارتی مدار پاپز یک مدار (3) است.
مسیر مدار پاپز به این شکل است:
هیپوکامپ < شکنج دندانه ای < فیمبریا < فورنیکس یا مثلث مغزی < اجسام پستانی هیپوتالاموس < هسته های جلویی تالاموس < شکنج سینگولیت < سینگولوم < هیپوکامپ
پاپز با مطرح کردن مدار پاپز آن را مبنای (4) دانست.
دستگاه ضبط اطلاعات مغز در مدار پاپز قرار دارد. با این تفاوت که اطلاعات پس از عبور از مدار پاپز به جای رفتن به هیپوکامپ به قشر ارتباطی مربوط به خودشان رفته و آنجا ذخیره می شوند.
1- هیپوکامپ
2- استیل کولین
3- کولینرژیک
4- هیجان ها در دستگاه لیمبیک
مدار واکنش دفاع:
مدار واکنش دفاع از (1) شروع و به آن بر می گردد. ناقل شیمیایی در این مدار، (2) است.
مسیر مدار واکنش دفاع به این شکل است:
بادامه < رشته های استریا ترمینالیس )نوار انتهایی( که تالاموس را دور می زنند < هسته سپتال در قطعه پیشانی < نوار عمودی جیاکومینی < بادامه
مدار واکنش دفاع، در واکنش بدن به موقعیت های مخاطره آمیز نقش دارد. در این موقعیت ها اعمال دستگاه عصبی مرکزی متوقف و بدن برای یک واکنش ناگهانی آماده می شود. این واکنش را (3) می گویند. اگر خطر تکرار شود واکنش حمله یا فرار دیده خواهد شد.
1- بادامه
2- نورآدرنالین و آدرنالین
3- واکنش توقف
- نوار مغزی جلویی میانی )M.B.F(
نوار(1) راه ارتباطی مهم بین دستگاه کناری، هیپوتالاموس و دستگاه شبکه ای ساقه مغز است. این نوار مهم ترین مسیر پاداش مغز است و یک نظام دوپامینرژیک است.
دوپامین در هیجانات مثبت و پاداش نقش دارد. (2) و (3) که گیرنده های دوپامین دارند در مرکز پاداش مغز نقش بسزایی دارند.
مسیر M.F.B از نورون های دوپامینرژیک مغز میانی در (4) آغاز می شود و به سمت (5) می رود. در مسیر خود از بخش هایی از دستگاه لیمبیک مثل هیپوتالاموس )هسته های جانبی و شکمی میانی(، بادامه جانبی، هسته سپتال و هیپوکامپ عبور می کند.
1- نوار M.F.B 2- هیپوتالاموس جانبی 3- بادامه جانبی 4- تگمنتوم 5- قطعه پیشانی )شکنج اوربیتوفرونتال(
هیپوتالاموس
مجموعه ای از (1) است که زیر تالاموس قرار دارد و (2) است. هسته های هیپوتالاموس در دو گروه جانبی و میانی قرار می گیرند. گروه میانی خود از مجموعه ای از هسته های متعدد تشکیل شده است.
کارکردهای هیپوتالاموس:
هیپوتالاموس بالاترین مرجع تنظیم (3) است. کنش بسیار وسیع آن باعث شده است که برخی آن را مرکز مغز بنامند.
ارتباطات گسترده ای با (4) دارد و بخشی از این دستگاه به حساب می آید. به نظر می رسد (4) معمولا در سازمان دهی و مهار (5) نقش دارد در حالی که هیپوتالاموس بیشتر در راه اندازی رفتارهایی که مبنای (6) دارند دخالت دارد.
1- هسته ها 2- تمام اتوماتیک 3- اعمال خودمختار یا نباتی 4- دستگاه لیمبیک 5- رفتارها 6- انگیزه لحظه ای
هیپوتالاموس و تالاموس از نظر تکاملی یک واحد هستند اما از نظر تشریحی و کنشی دو ساخت مجزا و ناهمگن هستند. بین تالاموس و هیپوتالاموس ارتباط مستقیم وجود ندارد اما بخش پشتی میانی تالاموس تارهای زیادی از هیپوتالاموس دریافت می کند. به این ترتیب هیپوتالاموس مستقیما (1) را تحت تاثیر قرار می دهد. و در وظایف حسی، حرکتی و شناختی تالاموس و قشر مخ نقش دارد.
تاثیر قشر مخ بر هیپوتالاموس به طور غیرمستقیم توسط (2) اعمال می شود.
یک سری تارها با پوشش میلین نازک ارتباطات درون هیپوتالاموس و ارتباط آن با دیگر مناطق را برقرار می کند. مهم ترین تارهای ارتباطی به این شکل است:
نوار انتهایی )استریا ترمینالیس( ارتباط بادامه و هسته های میانی هیپوتالاموس را برقرار می کند.
نوار میانی )استریا مدولاریس( ارتباط هسته های هابنولایی )برجستگی کوچکی روی برجستگی میانی پشتی هیپوتالاموس( و ناحیه جلویی هیپوتالاموس را برقرار می کند.
تارهای مغز جلویی )MFB( که از هیپوتالاموس جانبی می گذرد و بین مغز جلویی و ساقه مغز کشیده می شود.
1- دستگاه خودمختار
2- دستگاه کناری
- تنظیم اعمال نباتی
تنظیم (1) به عهده هیپوتالاموس است. - تنظیم آب بدن:
هسته (2) مرکز سیرآبی است. با تولید (3) میزان آب بدن را بالا می برد تا شخص احساس تشنگی نکند.
ضایعه (2) باعث آشامیدن زیاد و افزایش ادرار و در نتیجه بیماری (4) می شود.
(5) مرکز تشنگی است. تحریک آن باعث تشنگی و تخریب آن باعث عدم تمایل به نوشیدن می شود. - تنظیم تغذیه بدن:
(6) مرکز سیری است. تخریب آن باعث پرخوری و چاقی می شود.
(7) مرکز گرسنگی است. تخریب آن باعث بی اشتهایی، آفاگیا )نخوردن غذا( و لاغری می شود. - تنظیم حرارت بدن:
(8) مرکز سرما هستند و درجه حرارت بدن را پایین می آورند.
(9) مرکز گرما هستند و درجه حرارت بدن را بالا می برند. تخریب این هسته ها باعث خونسردی می شود.
1- دستگاه عصبی خودکار )سمپاتیک و پاراسمپاتیک( 2- سوپراپتیک 3- هورمون ضد ترشح ادرار 4- دیابت بی مزه 5- هسته جانبی 6- هسته شکمی میانی 7- هسته جانبی 8- هسته های جلویی میانی 9- هسته های پشتی و هسته های جانبی