دستگاه عصبی محیطی و خودمختار Flashcards

1
Q

دستگاه عصبی محیطی
دستگاه عصبی محیطی شامل رشته هایی است که دستورها را به اندام هدف برده و اطلاعات را نیز از سطح و عمق بدن جمع آوری می کنند.
قسمت های دستگاه عصبی محیطی عبارتند از:
- اعصاب مغزی و شاخه های آن )به جزو (1) که از مغز خارج می شوند(
- اعصاب نخاعی
- (2) که از پیوستن اعصاب نخاعی ایجاد شده اند
- اعصاب محیطی که از شبکه های عصبی خارج می شوند ) اعصاب نخاعی < شبکه های عصبی < اعصاب محیطی (
- گره های عصبی نباتی (3)

A

1- اولین و دومین عصب مغزی
2- شبکه های عصبی
3- دستگاه خودمختار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

اعصاب مغزی
12 جفت عصب از مغز خارج می شوند. یک جفت از نیمکره های مغز، یک جفت از تالاموس و بقیه از ساقه مغز بیرون می آیند.
عصب 1 و 2 از (1) خارج می شوند جزو دستگاه عصبی مرکزی هستند و بقیه جزو دستگاه عصبی محیطی محسوب می شوند.
جسم سلولی عصب 3و4 در (2)، عصب 5و6و7و8 در (3) و عصب 9و10و11و12 در (4) قرار دارد.
اعصاب مغزی می توانند دارای تارهای حسی، حرکتی و نباتی باشند.
اجسام سلولی تارهای حرکتی در (5) قرار دارند ولی اکثر اجسام سلولی تارهای حسی در (6) هستند.

A
1- خود مغز
2- مغز میانی
3- پل مغزی
4- بصل النخاع
5- ساقه مغز
6- گره های خارج از مغز
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

-1 عصب بویایی
عصب (1) است
پیام های بویایی را به مغز می برد. این عصب بدون عبور از تالاموس به (2) و (3) می رود.
ناحیه پیش پیازی در تشخیص مواد معطر نقش دارد. (3) بیشتر اطلاعات خود را از ناحیه بویایی می گیرد.

A

1- حسی
2- لوب گیجگاهی )ناحیه پیش پیازی(
3- بادامه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

-2 عصب بینایی
عصب (1) است
از آکسون نورون های چند قطبی )به نام (2)( در شبکه چشم منشا می گیرد.
اعصاب بینایی در کیاسما به هم می رسند. دسته ای از این تارها در (3) متقاطع می شوند و دسته ای دیگر به (4) می روند. سپس با عبور از (5) به (6) می روند.
بعضی از نورون های مسیر بینایی به (7) در (8) می روند که در فعال کردن مراکز حرکتی عضلات کره چشم و بازتاب های بینایی نقش دارند.

A
1- حسی 
2- گانگلیون
3- کیاسمای بینایی
4- نیمکره همنام
5- تالاموس 
6- قشر پس سری
7- برجستگی های فوقانی
8- مغز میانی
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

-3 عصب محرک چشم
عصب (1) است.
تار حرکتی مربوط به عضلات خارج چشم و (2) است.
تارهای پاراسمپاتیکی مربوط به عضلات (3) برای (4) است.
تارهای حسی پیام های حسی (5) را به مغز میانی می آورند.

A
1- حسی، حرکتی و پاراسمپاتیکی
2- پلک زدن
3- عنبیه 
4- تنگ شدن مردمک
5- دوک های عضلانی چشم
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

-4 عصب اشتیاقی
عصب (1) است
تار حرکتی به (2) چشم می رسد و باعث حرکت چشم ها به (3) می شوند.
تارهای حسی پیام های حسی عضلات مورب چشم را به (4) می آورند.

A

1- حرکتی و حسی
2- عضلات مورب
3- پایین و داخل
4- مغز میانی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

-5 عصب سه شاخه یا سه قلو:
عصب (1) است.
سه شاخه دارد که به آرواره های بالا، پایین و چشم می روند.
تار حسی حس های بدنی )پوستی و عمقی( صورت، دهان، بینی، سطح چشم، پوست سر و پیشانی را به مغز می برند.
تار حرکتی مربوط به حرکات (2) است.
بزرگترین و مهم ترین عصب مغز است که بازتاب های (3) از طریق آن انجام می شود.
تحریک آن باعث درد شدید می شود.

A

1- حسی ، حرکتی و نباتی
2- جویدن
3- قرینه چشم، پلک زدن و عطسه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

-6 عصب محرک خارجی چشم:
عصب (1) است. بیشتر تارهای آن (2) است.
این عصب به عضله خارجی چشم می رود. تارهای حرکتی چشم را به طرف خارج حرکت می دهند
تارهای حسی اطلاعات حسی عضله را به (3) می برند.

A

1- حسی و حرکتی
2- حرکتی
3- پل مغز

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

-7 عصب چهره ای یا صورتی:
عصب (1) است. بیشتر تارهای آن حرکتی است.
تارهای حسی پیام های نواحی (2) و همچنین (3) را به مغز می برند.
تارهای حرکتی به (4) می روند. تارهای حرکتی باعث تغییرات چهره متناسب با هیجانات مختلف می شوند و آسیب آنها باعث ایجاد چهره شبیه (5) می شود.
تارهای پاراسمپاتیکی به غدد بزاقی زیرزبانی می روند.

A
1- حسی حرکتی و پاراسمپاتیکی
2- صورت 
3- حس چشایی
دوسوم جلویی زبان )شیرینی،شوری و ترشی( 
4- عضلات صورت
5- ماسک
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

-8 عصب شنوایی و تعادلی )دهلیزی-حلزونی):
عصب (1) است
از بخش تعادلی و شنوایی گوش درونی خارج می شود. این عصب مشترک در ساقه مغز از هم جدا می شوند. اطلاعات تعادلی به (2) در (3) و از آنجا به (4) می روند.
اطلاعات شنوایی با عبور از (5) در بصل النخاع، برجستگی های پایینی در مغز میانی و نهایتا تالاموس به (6) می روند.

A
1- حسی 
2- هسته های زیتونی
3- بصل النخاع
4- مخچه 
5- هسته حلزونی
6- قشر گیجگاهی
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

-9 عصب زبانی حلقی:
عصب (1) است
تارهای حسی پیام های (2)، حس های عمومی زبان و دهان و همچنین اطلاعات (3) را منتقل می کنند.
تارهای حرکتی به (4) و تارهای پاراسمپاتیکی به (5) می روند.

A
1- حسی حرکتی و پاراسمپاتیکی
2- چشایی عقب زبان  )تلخی(
3- فشار خون
4- عضلات زبان و حلق
5- غدد بزاقی بناگوش
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

-10 عصب واگ )معدی روده ای یا پنوموگاستریک( :
عصب حسی حرکتی و پاراسمپاتیکی است
مهم ترین عصب پاراسمپاتیک است که اطلاعات (1) را منتقل می کند.
تارهای حسی پیام های (2) را منتقل می کند.
تارهای حرکتی به (3) می رود.

A

1- قلب، دستگاه گوارش، و تنفس
2- شش ها، قلب، حلق، حنجره، زبان، مری، معده، روده باریک و کیسه صفرا
3- دیواره رگ ها، عضلات غیرارادی قلب، لوله گوارش و شش ها

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

-11 عصب شوکی )ضمیمه واگ(
عصب حسی حرکتی است. اکثر تارهای آن حرکتی است.
تارهای آن مربوط به (1) است.
)در واقع یک عصب نخاعی است که به اشتباه جزو اعصاب مغزی قرار گرفته است(

A

1- عضلات ارادی حلق، حنجره، سقف دهان، شانه و گردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

-12 عصب زیرزبانی:
عصب حسی حرکتی است. تارهای (2) بیشتر است.
تارهای آن با (1) رابطه دارند

A

1- عضلات داخل و زیر زبان

2- حرکتی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

اعصاب نخاعی:
اعصاب نخاعی 31 جفت هستند. همگی مختلط هستند )حسی، حرکتی و نباتی(، به جز اولین عصب نخاعی که فقط تارهای حرکتی دارد.
نورون های حسی از ریشه پشتی نخاع وارد می شوند و نورون های حرکتی از ریشه شکمی خارج می شوند. هر دو اینها یک عصب نخاعی را تشکیل می دهند . )قانون بل ماژندی(
اجسام سلولی نورون های حسی در بیرون از نخاع و اجسام سلولی نورون های حرکتی در (1) قرار دارند.
اعصاب نخاعی شامل اعصاب پشتی، اعصاب گردنی، اعصاب کمری، خاجی و دنبالچه ای هستند. اعصاب پشتی به تنه، اعصاب گردنی به گردن و دست ها، و اعصاب کمری، خاجی و دنبالچه ای به پاها می روند.
سه عصب آخری، یک دسته تار عصبی به نام دم اسبی را تشکیل می دهند که به شکل عمودی از نخاع خارج می شوند.
اعصاب فرنیک که در ایجاد (2) نقش دارد از (3) ساخته شده است. آسیب آنها باعث خفگی و مرگ می شود.
هر عصب نخاعی چندین شاخه دارد که اعصاب نواحی مربوط به خود را می سازند. بخشی از این شاخه ها نیز گره های عصبی (4) را به هم متصل می کنند.

A

1- ماده خاکستری جلوی نخاع
2- حرکات تنفسی
3- اعصاب گردنی
4- دستگاه سمپاتیک

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

ضایعات دستگاه عصبی محیطی:
چون اعصاب محیطی مختلط هستند ضایعه آنها باعث اختلالات حسی، حرکتی و نباتی می شود.
1- اختلالات حسی:
از بین رفتن حس های (1)
تغییر در دریافت حس )مثل (2) یا احساس ناخوشایند به جای حس لمس(
ادراک یک حس بدون وجود محرک )مثل نورالژی یا احساس درد(

A

1- پوستی و عمقی

2- پارستزی

17
Q
ضایعات دستگاه عصبی محیطی: 
2- اختلالات حرکتی:
ضعف و کاهش قدرت عضلانی همراه با (1) کاهش حجم عضله(
کاهش بازتاب های (2)
پرش خود به خود رشته های عضلانی
A

1- کاهش تونوس ) فلج شل(
آتروفی عضلانی )
2- وتری

18
Q

ضایعات دستگاه عصبی محیطی:
3- اختلالات نباتی:
تغییر رنگ پوست )به دلیل کاهش و افزایش (1) در پوست(
تغییر رنگ و حرارت پوست )به علت (2)(
حالت پوست مرغی شدن )به دلیل (3)(
تغییرات ضخامت پوست
تغییرات ضمایم پوستی: ریزش و تغییر شکل مو، تغییر شکل ناخن، تعریق زیاد یا کم، چرب شدن یا خشک شدن پوست

A

1- رنگدانه ملانین
2- کاهش یا افزایش قطر عروق پوست
3- سیخ شدن موها

19
Q

ضایعات دستگاه عصبی محیطی:
4- صدمه رشته های عصبی :
صدمه رشته عصبی را (1) می گویند. صدمه یک رشته عصبی را (2)، صدمه چند رشته را (3)، و صدمه تمام دستگاه عصبی محیطی را (4) می گویند.
در نوروپاتی محیطی آسیب از قسمت انتهایی اعصاب شروع می شود بنابراین اختلالات حسی، حرکتی و نباتی از سر انگشتان و پاها شروع می شود و به شکل دستکش یا جوراب پیش روی می کند. در تنه مشکل از خط وسط شروع می شود و به کناره ها می رسد.
چون قطر و میزان میلین رشته های عصبی متفاوت است ممکن است برخی بیشتر و برخی کمتر آسیب ببینند. به همین دلیل شدت اختلالات حسی، حرکتی و نباتی در نوروپاتی محیطی متفاوت است.

A

1- نوروپاتی
2- مونونوروپاتی
3- پلی نوروپاتی
4- نوروپاتی محیطی

20
Q
  • آسیب اعصاب مربوط به ساقه مغز:
    صدمه عصب سوم مغزی: (1)– افتادگی پلک فوقانی همان چشم– گشاد شدن مردمک همان چشم
    صدمه عصب چهارم: (2) به خصوص در نگاه کردن به پایین
    صدمه عصب پنجم: (3)، جلوی سر، حفره دهان و بینی – اختلال در جویدن - تیک دردناک یا نورالژی تری ژومو که دردهای شدید و تیرکشنده دارد – گاهی با پرش عضلات
A

1- انحراف یک چشم به طرف خارج )دوبینی افقی(
2- دوبینی عمودی
3- بی حسی صورت

21
Q
  • آسیب اعصاب مربوط به ساقه مغز:
    صدمه عصب ششم: (1)
    صدمه عصب هفتم: (2) – از بین رفتن حس چشایی دو سوم قدامی زبان
    صدمه عصب هشتم: از بین رفتن (3)- اختلال تعادل – سرگیجه و تهوع و استفراغ
    صدمه عصب نهم: از بین رفتن (4) – از بین رفتن حس و حرکت در زبان و حلق
A

1- انحراف چشم به طرف داخل )دوبینی افقی(
2- فلج یک طرفه صورت
3- حس شنوایی یک گوش- وزوز گوش )توهم شنوایی(
4- حس چشایی عقب زبان

22
Q
  • آسیب اعصاب مربوط به ساقه مغز:
    صدمه عصب دهم: (1) )خارج شدن مایعات از بینی هنگام نوشیدن(- اختلال در تکلم )تکلم تودماغی(، اختلال حس و حرکت حلق و حنجره
    صدمه عصب یازدهم: (2) – اختلال بالا بردن شانه در طرف ضایعه
    صدمه عصب دوازدهم: (3) – آتروفی عضله زبان – پرش خود به خود زبان
A

1- اختلال بلع
2- اختلال چرخاندن سر به طرف مقابل ضایعه
3- اختلال تکلم و بلع به دلیل فلج زبان

23
Q

دستگاه خودمختار )نباتی(
فعالیت ماهیچه های سفید (1)، قلب و غدد درون ریز، و فعالیت های حیاتی بدن ) تنفس، گردش خون، گوارش، سوخت و ساز، ترشح هورمون ها و درجه حرارت( تحت نفوذ دستگاه خودمختار است
بخش های دستگاه خودمختار عبارتند از: بخش سمپاتیک، بخش پاراسمپاتیک، اعصاب روده ای
مرکز اصلی تنظیم دستگاه خودمختار در (2) است. پیام تارهای حسی نباتی به این مرکز می رسد و پس از پردازش دستورات لازم به دستگاه خودمختار داده می شود.

A

1- )غیرارادی(

2- هیپوتالاموس

24
Q

دستگاه های سمپاتیک و پاراسمپاتیک از یک مجموعه دو سلولی تشکیل شده اند. یکی درون دستگاه عصبی مرکزی )در (1)( است و دیگری گره عصبی را می سازد و از آنجا به اندام هدف می رود.
نورونی که جسم سلولی آن در دستگاه عصبی مرکزی است و آکسون آن به گره عصبی ختم می شود، نورون پیش گرهی )پیش گانگلیونی( نامیده می شود.
نورونی که جسم سلولی آن در (2) است و آکسون آن با اندام هدف در ارتباط است، نورون پس گرهی )پس گانگلیونی( نامیده می شود.

A

1- ساقه مغز یا نخاع

2- گره عصبی

25
Q

دستگاه سمپاتیک:
مراکز مغزی دستگاه سمپاتیک در (1) و (2) قرار دارند.
جسم سلولی تمام نورون های پیش گرهی سمپاتیک در بخش (3) قرار دارند. آکسون این سلول ها از ریشه شکمی نخاع بیرون می رود و با سلول پس گرهی در گره عصبی سیناپس می کند.
گره های عصبی سمپاتیک به شکل جفت جفت در دو طرف ستون مهره ها هستند و به وسیله طناب عصبی به هم مرتبط می شوند. این زنجیره را ردیف گره های سمپاتیک می نامند.
علاوه بر گره های زوجی سمپاتیک، گره های عصبی منفرد هم وجود دارند که (4) نام دارند و به ترتیب در ناحیه شکم و لگن قرار دارند.

A

1- هیپوتالاموس
2- اطراف بطن سوم
3- سینه ای و کمری نخاع
4- گره خورشیدی و گره شرمی )روده بندی(

26
Q

دستگاه سمپاتیک:
زنجیره سمپاتیک توسط دسته ای از تارهای عصبی به نام (1) به اعصاب نخاعی مرتبط می شوند.
آکسون سلول پیش گرهی با چند سلول پس گرهی ارتباط دارد که به آن (2) گفته می شود. از طرف دیگر آکسون های چند سلول پیش گرهی با یک سلول پس گرهی ارتباط دارند که به آن (3) گفته می شود.
ارتباط همگرایی و واگرایی باعث انتقال فعالیت چند سلول پیش گرهی روی تعداد زیادی سلول پس گرهی می شود. همچنین یک سلول پس گرهی می تواند از چندین سلول پیش گرهی اطلاعات بگیرد. بنابراین انتقال اطلاعات در هر شرایطی میسر خواهد بود حتی اگر بخشی از سلول های پیش گرهی تحریک یا تخریب شده باشد.
سلول های پس گرهی که از سلول های پیش گرهی بخش سینه ای نخاع اطلاعات می گیرند به اعضای سر، سینه، شکم و دست ها می روند.

A

1- رابط سفید و رابط خاکستری
2- ارتباط واگرا
3- ارتباط همگرا

27
Q

دستگاه سمپاتیک:
سلول های پس گرهی که از سلول های پیش گرهی بخش کمری نخاع اطلاعات می گیرند به لگن خاصره و پاها می روند.
مهم ترین اندام هایی که از دستگاه سمپاتیک عصب می گیرند شامل: ماهیچه های صاف یا غیرارادی تمام اندام ها، ماهیچه قلب، دستگاه لنفاوی و برخی غدد ) مانند غدد بزاقی، اشکی و گوارشی(
چون گره های سمپاتیک دور از اندام ها هستند نورون های پس گرهی بسیار طولانی اند. نورون های پس گرهی اغلب (1) هستند.

A

1- نازک و بدون میلین

28
Q

دستگاه پاراسمپاتیک:
مراکز مغزی پاراسمپاتیک در (1) و هسته های اعصاب (2) قرار دارند. مهم ترین آن عصب دهم یا عصب واگ است.
سلول های پیش گره پاراسمپاتیک در (3) قرار دارند.
سلول های پیش گره پاراسمپاتیک برخلاف سمپاتیک خیلی طویل هستند. بعضی از آنها پوشش دار و بعضی بدون پوشش هستند.

A

1- هیپوتالاموس
2- 3و5و7و9و10 مغزی
3- بخش خاجی نخاع

29
Q

دستگاه پاراسمپاتیک:
آکسون نورون های پیش گره در (1) از یک طرف با عصب واگ )عصب دهم مغزی( به اندام های فضای سینه و شکم می روند و از طرف دیگر با عصب حرکتی چشم، عصب چهره ای و عصب زبانی حلقی به ناحیه سر می روند.
آکسون سلول های پیش گره در بخش خاجی نخاع با (2) به اندام های موجود در (3) می روند.
مهم ترین اندام هایی که از دستگاه پاراسمپاتیک عصب می گیرند عبارتند از: ماهیچه های صاف و غدد دستگاه معده روده ای، دستگاه دفع، دستگاه تناسلی و شش ها، دهلیزهای قلب، غدد اشکی و بزاقی، ماهیچه های درونی چشم
دیواره رگ های خونی، غدد عرق و عضلات صاف راست کننده موها از دستگاه پاراسمپاتیک عصب نمی گیرند.

A

1- ساقه مغز
2- اعصاب لگنی
3- لگن

30
Q

اعصاب روده ای:
بدون دخالت سمپاتیک و پاراسمپاتیک برخی اندام های مجری مثل (1) را کنترل می کنند.
نورون های دستگاه عصبی روده ای شبیه (2) دستگاه سمپاتیک و پاراسمپاتیک هستند.
بیشتر اجسام سلولی اعصاب روده ای در دیواره روده قرار دارند.
سه نوع سلول در بین سلول های اعصاب روده ای قرار دارند: سلول های حسی که در اثر انقباض و انبساط دیواره روده تحریک می شوند.
سلول های حرکتی که تارهای ماهیچه ای صاف طولی و حلقوی را به حرکت می اندازند. سلول های رابط که بین اعصاب مرکزرسان و سلول های حرکتی ارتباط برقرار می کنند.
بیشتر نورون های روده از نوع (3) هستند.

A

1- معده، روده، ماهیچه های صاف، بافت ترشحی، دستگاه عروقی و غدد درون ریز
2- نورون های پس گرهی
3- حرکتی و یک قطبی

31
Q

چگونگی اثرگذاری سمپاتیک و پاراسمپاتیک:
تمام اندام هایی که از دستگاه (1) عصب دریافت می کنند از دستگاه (2) هم عصب می گیرند، اما برعکس آن درست نیست
فعالیت اندام هایی که از هر دو دستگاه سمپاتیک و پاراسمپاتیک عصب می گیرند مخالف هم است. اندام هایی که سمپاتیک باعث بازداری فعالیت آنها می شود )مثلا دستگاه دفع( توسط پاراسمپاتیک فعال می شوند و برعکس. فعالیت متضاد این دو دستگاه با هم مغایرتی ندارد
بلکه هر دو برای رسیدن به یک هدف مشترک همکاری می کنند.
به طور کلی دستگاه سمپاتیک در حالات اضطراری و هیجان فعالیت بیشتری پیدا می کند و نیروهای بدن را برای مقابله یا فرار آماده می کند. در حالی که عمل پاراسمپاتیک محلی و محدود است و باعث برقراری حالت آرامش و حفظ ذخیره انرژی بدن می شود.

A

1- پاراسمپاتیک
2- سمپاتیک
)مثلا رگ های خونی و غدد عرق از دستگاه سمپاتیک عصب می گیرند اما از پاراسمپاتیک نه(

32
Q

چگونگی انتقال جریان عصبی در دستگاه عصبی خودمختار:
ماده ناقل بین (1) با (2)، نورآدرنالین است. این سلول ها را آدرنرژیک می نامند.
سلول های دستگاه خودمختار که برای ارتباط سیناپسی از ناقل استیل کولین استفاده می کنند، سلول های کولینرژیک نامیده می شوند که عبارتند از :
(3)، (4)، (5)
گیرنده های که (6) روی آنها اثر می کند گیرنده های آلفا و بتا نام دارند. گیرنده هایی که استیل کولین روی آنها اثر می کند گیرنده های (7) نام دارند.
این گیرنده ها علاوه بر اندام های هدف، روی خود سلول های آدرنرژیک و کولینرژیک نیز قرار دارند. از این طریق، کنترل آزادسازی مواد ناقل از پیش سیناپس توسط خود مواد ناقل انجام می گیرد .

A

1- سلول های پس گرهی سمپاتیک
2- اندام هدف )به استنثای غده عرق(
3- تمام سلول های پیش گرهی دستگاه سمپاتیک و پاراسمپاتیک
4- تمام سلول پس گرهی پاراسمپاتیک
5- سلول های پس گرهی سمپاتیک که به غده عرق می روند
6- نورآدرنالین
7- موسکارینی

33
Q

چگونگی انتقال جریان عصبی در دستگاه عصبی خودمختار:
تحریک گیرندگان (1) روی سلول آدرنرژیک توسط نورآدرنالین باعث بازداری ترشح نورآدرنالین می شود )پسخوراند منفی(.
تحریک گیرندگان (2) روی سلول آدرنرژیک توسط نورآدرنالین باعث افزایش ترشح نورآدرنالین می شود )پسخوراند مثبت(
در اندام هایی که از هر دو نوع دستگاه سمپاتیک و پاراسمپاتیک عصب می گیرند، بازداری متقابل مواد ناقل در پایانه پیش سیناپسی دیده می شود .
وقتی دستگاه سمپاتیک و پاراسمپاتیک همزمان در قلب فعال می شوند، آزادسازی استیل کولین (3) و آزادسازی نورآدرنالین (4) می یابد. مکانیزم آن به این شکل است:
(5)
(6)

A

1- آلفا
2- بتا
3- کاهش
4- افزایش
5- تحریک گیرنده آلفا روی سلول کولینرژیک توسط نورآدرنالین، باعث بازداری ترشح استیل کولین می شود.
6- تحریک گیرنده موسکارینی روی سلول آدرنرژیک توسط استیل کولین، باعث افزایش ترشح نورآدرنالین می شود.

34
Q

نقش بخش مرکزی غده فوق کلیه
بخش مرکزی غده فوق کلیوی جزو (1) است. نورون های این بخش در واقع سلول های پس گرهی سمپاتیک تغییرشکل یافته هستند. این سلول ها در اثر تحریک سلول های پیش گرهی نورآدرنالین و آدرنالین ترشح می کنند ( 80 درصد آدرنالین و 20 درصد نورآدرنالین (. این هورمون ها وارد خون می شوند و تاثیری مشابه سلول های (2) دارند )دقت کنید که نورآدرنالین و آدرنالین در اینجا نوعی هورمون محسوب می شوند نه ناقل عصبی و به خون می ریزند) این امر برای اندام هایی که کمتر توسط سلول های پس گرهی سمپاتیک عصبی می شوند، اهمیت دارد.
این هورمون ها در فعالیت زیاد برای آماده سازی سریع بدن )تجزیه چربی و گلوکز کبد به اسید چرب( اهمیت دارند به همین دلیل در مواقع اضطراری )مثل فعالیت زیاد، خونریزی، سوختگی، کاهش حرارت( و تنیدگی و هیجان ترشح آنها افزایش می یابد.
وظیفه کنترل ترشح هورمون های بخش مرکزی غدد فوق کلیوی به عهده (3) و (4) است.

A

1- دستگاه سمپاتیک
2- پس گره عصبی سمپاتیک
3- هیپوتالاموس
4- دستگاه لیمبیک

35
Q

فعالیت ارتجالی سلول ها:
سلول های پیش گره و پس گره دستگاه خودمختار همانند نورون های حرکتی دستگاه حرکتی پایانه نباتی حرکتی تلقی می شوند یعنی تمام جریان های عصبی موثر در دستگاه خودمختار در آنجا جمع می شود. به همین دلیل با مطالعه آنها به عملکرد دستگاه محیطی و خودمختار پی می بریم.
تمام اندام هایی که تحت نفوذ (1) هستند و سلول های پیش گره و پس گره به ویژه (2)، فعالیت ارتجالی دارند )پس از عصب برداری هم به فعالیت ادامه می دهند(.
فعالیت ارتجالی باعث می شود که در اندام هدف در موقعیت آرامش، (3) وجود داشته باشد )مثلا قلب به شکل ارتجالی فعال است( با تغییر فعالیت سلول های پیش گره و پس گره این تنود افزایش یا کاهش می یابد )مثلا فعالیت قلب در اثر فعال شدن پاراسمپاتیک کاهش و در اثر فعال شدن سمپاتیک افزایش می یابد(.

A

1- دستگاه عصبی خودمختار
2- اعصاب روده ای
3- فعالیت یا تنود عضلانی

36
Q

بازخورد زیستی :
منظور از بازخورد زیستی (1) و کوشش ارادی برای (2) و رساندن به سطح مطلوب است. فرد تلاش می کند که واکنش های فیزیولوژیکی را کنترل کند و برای آن تقویت دریافت می کند )شرطی سازی عامل(.
اساس روش بازخورد زیستی این است که دستگاه خودمختار از مراکز ارادی در مغز تاثیر می پذیرد. بنابراین می توان به شکل ارادی آن را مهار کرد.
مراکز عصبی مغز می توانند تا حدی اعمال دستگاه خودمختار را تشدید یا تضعیف کنند. پیام های قشر مخ و دستگاه لیمبیک باعث تغییر در پاسخ های خودکار می شوند.
از روش بازخورد زیستی در تنظیم فشار خون و ضربان قلب، کاهش اضطراب، هیجان، درد، لکنت زبان، سردرد، تغییر امواج مغز و ایجاد آرامش استفاده می شود. این روش بیشتر در بیماری های روان تنی کاربرد دارند.

A

1- آگاهی از تغییرات بدنی

2- مهار آنها