درس یازدهم Flashcards
دست خودم نبود؛ پاهایم سست شده بود؛ قلبم میلرزید
معنی: به اراده و خواست خودم نبود؛ احساس ضعف داشتم؛ بیقرار و مضطرب بودم
قوّت اینکه قدم از قدم بردارم، نداشتم
معنی: نیرو و توانایی حرکت کردن نداشتم
نمیخواستم که خدای ناکرده حرف شما را زیر پا گذاشته باشم
معنی: نمیخواستم برخلاف سخن شما عمل کرده باشم( نمیخواستم از دستور شما نافرمانی کرده باشم)
آفتاب چشمهایتان را میزد
معنی: نور آفتاب چشمهایتان را آزار میداد و اجازه دیدن را به شما نمیداد
دستتان را بر چشمهای درشتتان که در نور آفتاب جمع شده بود، حمایل کرده بودید
معنی: برای جلوگیری از تابش مستقیم نور آفتاب، دستتان را روی چشمهای درشتتان محافظ کرده بودید
بر خودم مسلّط شدم و پشت ردیف آخر، گوشهای کز کردم
معنی: خودم را کنترل کردم و پشت ردیف آخر، خود را جمع کرده و در گوشهای نشستم
گرم و پرشور حرف میزدید و مثل کلاس، طنز و شوخی از کلامتان نمیافتاد
معنی: صمیمی، باهیجان و اثرگذار حرف میزدید و مانند کلاس، سخنانتان با طنز و شوخطبعی همراه بود
فکر اینکه مرا شناخته باشید، دلم را گرم کرد
معنی: فکر اينکه مرا شناخته باشید، مرا امیدوار کرد
طفره میرفتید ولی اصرارهای من که بوی التماس میداد عاقبت شما را متقاعد کرد
معنی: با آوردن بهانه خودداری میکردید، اما سرانجام پافشاریهای التماسآمیز من، شما را مجاب و راضی کرد
جز گودالی که از کنجکاوی گلوله توپ در خاک فراهم آمد بود، کجا میتوانست مخفیگاه من باشد
معنی: تنها جایی که میتوانست مخفیگاه من باشد، گودالی بود که بر اثر اصابت گلوله توپ در خاک به وجود آمده بود
سجده بهترین حالتی بود که میتوانست مرا با خاک همسطح و یکسان کند
معنی: سجده بهترین حالتی بود که با آن میتوانستم خود را مانند خاک در برابر عظمت پروردگار، پست و حقیر نشان دهم. (سجده کردن بهترین حالتی بود که میتوانست مرا با خاک همسطح و یکسان کند تا دیده نشوم)
باران بیامان باریده بود و سنگرها را آب برداشته بود
معنی: باران با شدت فراوان باریده بود و سنگرها پر از آب شده بود
فرصت چرتی شاید باشد اما سیر خواب نباید شد. خواب را مزمزه کنید، بچشید ولی سیر نخوابید
معنی: شاید فرصتی برای خواب کوتاه باشد اما به خواب عمیق و طولانی فرو نروید. کمی بخوابید ولی کوتاه، نه کامل و طولانی
نه امشب فقط که همیشه بر همهچیتان مسلط باشید. نگذارید که هیچ تمایل و خواستهای بر شما مسلط شود
مفهوم: ۱.توصیه به هوشیاری و تسلط بر نفس
۲.ترک تعلقات و دلبستگیهای دنیوی
صدای مهیب توپخانه، صدای کودکانه اما خشک کلاش را در خود هضم میکرد
معنی: صدای ترسناک توپخانه، صدای ضعیف اسلحه کلاش را محو میکرد
معبر تمام شد و وارد محوطه پیش روی خاکریزهای دشمن شدیم
گذرگاه تمام شد و وارد محوطه (میدان) پیش روی سنگرهای دشمن شدیم
بچههایی که میافتادند، خوابیده به سمت خاکریز نشانه میرفتند و آخرین رمقهایشان را در آخرین فشنگهایشان میریختند و شلیک میکردند
معنی: بچههایی که تیر میخوردند و به زمین میافتادند، سینهخیز به سوی سنگر دشمن شلیک میکردند و آخرین توان و نیرویشان را برای مقابله با دشمن به کار میگرفتند (با تمام توان خود میجنگیدند)
عشق کردم از اینکه فهمیدهاید که انهدام ان تیربار کار من بوده است
بسیار خوشحال شدم از اینکه متوجه شدید من ان تیربار را نابود کردهام
شما دوباره “یا مهدی” گفتید اما اینبار جگرخراشتر
معنی: باز هم “یا مهدی” گفتید اما اینبار دردناکتر و آزاردهندهتر
به یک نفر هم گفتید که به برادر محسن خبر بدهد که ادامه حمله را در دست بگیزد
معنی: به یک نفر هم گفتید که به برادر محسن خبر بدهد که امور فرماندهی را به عهده بگیرد
کس چون تو طریق پاکبازی نگرفت
با زخم نشان سرفرازی نگرفت
زین پیش دلاورا، کسی چون تو شگفت
حیثیت مرگ را به بازی نگرفت!
معنی: بیت۱: ای شهید (جانباز)، هیچکس مانند تو راه جانفشانی و ایثار را در پیش نگرفت و با زخمهای پیکر خود مدال سرافرازی نگرفت.(زخمهای پیکر تو همچون مدال افتخار است)
بیت۲: ای دلاور، پیش از این، هیچکس مانند تو این چنین شگفتانگیز، مرگ را بیآبرو و خوار و بیارزش نکرد
مفهوم: پاکبازی و شهادتطلبی شهید و نهراسیدن او از مرگ
برای وصفِ میدانهای پُرمین
برای وصفِ خال و زلفِ چین چین
نه در شیراز و نه در شهرِ گنجه
«نظامی» میشوم در «قصر شیرین»
معنی: برای توصیف میدانهای جنگ و زیباییهای یار، نه در شیراز میمانم و نه در شهر گنجه، بلکه به عنوان رزمندهای در شهر قصر شیرین حضور پیدا میکنم
مفهوم: ترک عافیتطلبی و آسایش و روبهرو شدن با خطر
■ نظامی گنجهای شاعر معروف قرن ششم هجری است که در توصیف صحنههای رزم و بزم، زبانزد است. شاعر در این دوبیتی، با توجه به این موضوع “ایهام” جالبی را با واژههای “نظامی” و “قصر شیرین” پدید آورده است
هر سال چو نوبهار خرّم
بیدار شود ز خواب نوشین
تا باز کند به روی عالم
دیباچهٔ خاطرات شیرین
از لاله دهد به سبزه زیور
ای دوست، مرا به خاطر آور!
معنی: هر سال وقتی که بهار سرسبز از خواب شیرین بیدار میشود تا به روی عالم، دفتر خاطرات شیرین خود را باز کند و سبزهها را با گل لاله زینت ببخشد؛ ای دوست، از من یاد کن!
مفهوم: دعوت به وفاداری و یادکردن از دوستان