درس یازدهم Flashcards

1
Q

دست خودم نبود؛ پاهایم سست شده بود؛ قلبم می‌لرزید

A

معنی: به اراده و خواست خودم نبود؛ احساس ضعف داشتم؛ بی‌قرار و مضطرب بودم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

قوّت اینکه قدم از قدم بردارم، نداشتم

A

معنی: نیرو و توانایی حرکت کردن نداشتم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

نمی‌خواستم که خدای ناکرده حرف شما را زیر پا گذاشته باشم

A

معنی: نمی‌خواستم برخلاف سخن شما عمل کرده باشم( نمی‌خواستم از دستور شما نافرمانی کرده باشم)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

آفتاب چشم‌هایتان را می‌زد

A

معنی: نور آفتاب چشم‌هایتان را آزار می‌داد و اجازه دیدن را به شما نمی‌داد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

دستتان را بر چشم‌های درشتتان که در نور آفتاب جمع شده بود، حمایل کرده بودید

A

معنی: برای جلوگیری از تابش مستقیم نور آفتاب، دستتان را روی چشم‌های درشتتان محافظ کرده بودید

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

بر خودم مسلّط شدم و پشت ردیف آخر، گوشه‌ای کز کردم

A

معنی: خودم را کنترل کردم و پشت ردیف آخر، خود را جمع کرده و در گوشه‌ای نشستم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

گرم و پرشور حرف می‌زدید و مثل کلاس، طنز و شوخی از کلامتان نمی‌افتاد

A

معنی: صمیمی، باهیجان و اثرگذار حرف می‌زدید و مانند کلاس، سخنانتان با طنز و شوخ‌طبعی همراه بود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

فکر اینکه مرا شناخته‌ باشید، دلم را گرم کرد

A

معنی: فکر اينکه مرا شناخته باشید، مرا امیدوار کرد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

طفره می‌رفتید ولی اصرارهای من که بوی التماس می‌داد عاقبت شما را متقاعد کرد

A

معنی: با آوردن بهانه خودداری می‌کردید، اما سرانجام پافشاری‌های التماس‌آمیز من، شما را مجاب و راضی کرد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

جز گودالی که از کنجکاوی گلوله توپ در خاک فراهم آمد بود، کجا می‌توانست مخفیگاه من باشد

A

معنی: تنها جایی که می‌توانست مخفیگاه من باشد، گودالی بود که بر اثر اصابت گلوله توپ در خاک به وجود آمده بود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

سجده بهترین حالتی بود که می‌توانست مرا با خاک هم‌سطح و یکسان کند

A

معنی: سجده بهترین حالتی بود که با آن می‌توانستم خود را مانند خاک در برابر عظمت پروردگار، پست و حقیر نشان دهم. (سجده کردن بهترین حالتی بود که می‌توانست مرا با خاک هم‌سطح و یکسان کند تا دیده نشوم)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

باران بی‌امان باریده بود و سنگرها را آب برداشته بود

A

معنی: باران با شدت فراوان باریده بود و سنگرها پر از آب شده بود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

فرصت چرتی شاید باشد اما سیر خواب نباید شد. خواب را مزمزه کنید، بچشید ولی سیر نخوابید

A

معنی: شاید فرصتی برای خواب کوتاه باشد اما به خواب عمیق و طولانی فرو نروید. کمی بخوابید ولی کوتاه، نه کامل و طولانی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

نه امشب فقط که همیشه بر همه‌چی‌تان مسلط باشید. نگذارید که هیچ تمایل و خواسته‌ای بر شما مسلط شود

A

مفهوم: ۱.توصیه به هوشیاری و تسلط بر نفس
۲.ترک تعلقات و دل‌بستگی‌های دنیوی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

صدای مهیب توپخانه، صدای کودکانه اما خشک کلاش را در خود هضم می‌کرد

A

معنی: صدای ترسناک توپخانه، صدای ضعیف اسلحه کلاش را محو می‌کرد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

معبر تمام شد و وارد محوطه پیش روی خاک‌ریزهای دشمن شدیم

A

گذرگاه تمام شد و وارد محوطه (میدان) پیش روی سنگرهای دشمن شدیم

17
Q

بچه‌هایی که می‌افتادند، خوابیده به سمت خاک‌ریز نشانه می‌رفتند و آخرین رمق‌هایشان را در آخرین فشنگ‌هایشان می‌ریختند و شلیک می‌کردند

A

معنی: بچه‌هایی که تیر می‌خوردند و به زمین می‌افتادند، سینه‌خیز به سوی سنگر دشمن شلیک می‌کردند و آخرین توان و نیرویشان را برای مقابله با دشمن به کار می‌گرفتند (با تمام توان خود می‌جنگیدند)

18
Q

عشق کردم از اینکه فهمیده‌اید که انهدام ان تیربار کار من بوده است

A

بسیار خوش‌حال شدم از اینکه متوجه شدید من ان تیربار را نابود کرده‌ام

19
Q

شما دوباره “یا مهدی” گفتید اما این‌بار جگرخراش‌تر

A

معنی: باز هم “یا مهدی” گفتید اما این‌بار دردناک‌تر و آزاردهنده‌تر

20
Q

به یک نفر هم گفتید که به برادر محسن خبر بدهد که ادامه حمله را در دست بگیزد

A

معنی: به یک نفر هم گفتید که به برادر محسن خبر بدهد که امور فرماندهی را به عهده بگیرد

21
Q

کس چون تو طریق پاک‌بازی نگرفت
با زخم نشان سرفرازی نگرفت
زین پیش دلاورا، کسی چون تو شگفت
حیثیت مرگ را به بازی نگرفت!

A

معنی: بیت۱: ای شهید (جانباز)، هیچ‌کس مانند تو راه جان‌فشانی و ایثار را در پیش نگرفت و با زخم‌های پیکر خود مدال سرافرازی نگرفت.(زخم‌های پیکر تو همچون مدال افتخار است)
بیت۲: ای دلاور، پیش از این، هیچ‌کس مانند تو این چنین شگفت‌انگیز، مرگ را بی‌آبرو و خوار و بی‌ارزش نکرد
مفهوم: پاکبازی و شهادت‌طلبی شهید و نهراسیدن او از مرگ

22
Q

برای وصفِ میدان‌های پُرمین
برای وصفِ خال و زلفِ چین چین
نه در شیراز و نه در شهرِ گنجه
«نظامی» می‌شوم در «قصر شیرین»

A

معنی: برای توصیف میدان‌های جنگ و زیبایی‌های یار، نه در شیراز می‌مانم و نه در شهر گنجه، بلکه به عنوان رزمنده‌ای در شهر قصر شیرین حضور پیدا می‌کنم
مفهوم: ترک عافیت‌طلبی و آسایش و روبه‌رو شدن با خطر
■ نظامی گنجه‌ای شاعر معروف قرن ششم هجری است که در توصیف صحنه‌های رزم و بزم، زبانزد است. شاعر در این دوبیتی، با توجه به این موضوع “ایهام” جالبی را با واژه‌های “نظامی” و “قصر شیرین” پدید آورده است

23
Q

هر سال چو نوبهار خرّم
بیدار شود ز خواب نوشین
تا باز کند به روی عالم
دیباچهٔ خاطرات شیرین
از لاله دهد به سبزه زیور
ای دوست، مرا به خاطر آور!

A

معنی: هر سال وقتی که بهار سرسبز از خواب شیرین بیدار می‌شود تا به روی عالم، دفتر خاطرات شیرین خود را باز کند و سبزه‌ها را با گل لاله زینت ببخشد؛ ای دوست، از من یاد کن!
مفهوم: دعوت به وفاداری ‌و یادکردن از دوستان