درس اول Flashcards
منت خدای را، عزوجل، که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو میرود، ممد حیات است و چون برمیآید، مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.
معنی: سپاس و نیکویی مخصوص خداوند گرامی،بزرگ و بلندمرتبه است که عبادتش موجب نزديکی به او شکرگزاری از او موجب افزونی نعمت است. هر نفسی که پایین میرود(دم) یاریدهنده و باعث ادامه زندگی است و وقتی بیرون میآید(بازدم)، شادیبخش وجود است، پس در هر نفسی(دم و بازدم) دو نعمت وجود دارد و شکرگزاری برای هر نعمت واجب است.
مفهوم: ۱.فرمانبری موجب قرب الهی است
۲.شکرگزاری موجب افزونی نعمت است.(لئنشکرتملازیدنکم)
۳.لزوم شکرگزاری خدا به سبب نعمت حیات و زندگی
شیوه نگارش این درس: نثر مسجع
تضاد: فرو میرود و برمیآید
از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرش به در آید
معنی: هیچکس قادر نیست با اعمال و گفتار خود شکر خداوند را به جا آورد.
مفهوم: عجز و ناتوانی انسان در شکرگزاری خداوند
مراعات نظیر: دست و زبان
مجاز: ۱.دست از “توانایی” ، “عمل و کردار”
۲.زبان از “سخن و گفتار”
اِعملُوا آلَ داوُدَ شُکراً و قَلیل من عبادیَالشَکُور
معنی: ای خاندان داود، خدا را سپاسگزار باشید در حالی که عده کمی از بندگان من سپاسگزارند.
مفهوم: ۱.لزوم شکرگزاری خدا
۲.اندک بودن شکرگزاران واقعی
تضمین: آوردن آیهای از قرآن توسط سعدی
بنده همان به که ز تقصیر خویش
عذر به درگاه خدای آورد
معنی: همان بهتر است که بنده به سبب کوتاهی در شکرگزاری و عبادت در پیشگاه خداوند عذرخواهی و توبه کند.
مفهوم: توصیه به توبه و طلب عفو و رحمت الهی
قالب: قطعه
ورنه، سزاوار خداوندیاش
کس نتواند که به جای آورد
معنی: وگرنه کسی نمیتواند آنگونه که شایسته خداست شکرگزاری کند.
مفهوم: اقرار به ناتوانی در ستایش و پرستش خداوند
قالب: قطعه
باران رحمت بیحسابش همه را رسیده و خوان نعمت بیدریغش همه جا کشیده.پرده ناموس بندگان به گناه فاحس ندرد و وظیفه روزی به خطای منکر نبُرد.
معنی: رحمت بیکران الهی همچون بارانی فراگیر به همه موجودات رسیده و نعمت بیمضایقه و بیمنتش همچون سفرهای در همه جا گسترده شده است. آبروی بندگان را با وجود گناه آشکارشان نمیریزد و رزق و روزی مقرر و معین انان را به سبب گناه زشتشان قطع نمیکند.
مفهوم:۱.فراگیری نعمت و رحمت الهی
۲.ستارالعیوب بودن خدا
۳.روزیرسان بودن خدا با وجود گناه بندگان
تشبیه: ۱.باران رحمت= اضافه تشبیهی
۲.خوان نعمت= اضافه تشبیهی
۳. پرده ناموس= اضافه تشبیهی
کنایه: پرده ناموس کسی را دریدن از “رسوا و بیآبرو کردن کسی”
جناس: ناهمسان اختلافی= ندرد و نبرد
درختان را به خلعت نوروزی، قبای سبز ورق در برگرفته و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع، کلاه شکوفه بر سر نهاده. عصاره تاکی به قدرت او شهد فایق شده و تخم خرمایی به تربیتش نخل باسق گشته
معنی: خداوند لباسی سبز از گلوبرگ بر درختان پوشانده و به سبب آمدن فصل بهار، کلاهی از شکوفه بر سر شاخههای کوچک نهاده است.شیره انگور به قدرت الهی به برترین عسل تبدیل شده و بر اثر توجه و پرورش خداوند هسته خرمایی نخلی بلند و استوار شده است.
مفهوم: ۱.خداوند خالق بهار و تمام زیباییهاست
۲.همهچیز تحت اراده و عنایت حق تعالی است
تشبیه: ۱.قبای سبز ورق= اضافه تشبیهی
۲.اطفال شاخ= اضافه تشبیهی
۳.کلاه شکوفه= اضافه تشبیهی
تشخیص: ۱.شاخ (اطفال،سر)
۲.ربیع( قدوم)
مراعات نظیر: ۱.درختان، سبز، ورق، شکوفه، شاخ
۲.خلعت، قبا، کلاه
۳.تاک و خرما
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به دست آری و به غفلت نخوری
معنی: تمام پدیدههای هستی در خدمت تو هستند تا بتوانی رزق و روزی به دست آوری، ولی با غفلت و بیخبری از آن استفاده نکنی.
مفهوم:۱. همه پدیدههای آفرینش در خدمت انساناند
۲.نکوهش غفلت از یاد خدا
قالب: قطعه
مجاز: ۱.نان از “رزق و روزی”
۲.ابر و باد و مه و خورشید و فلک از “کل آفرینش”
کنایه: نانی به کف آری: روزی به دست آوری
مراعات نظیر: ابر و باد و مه و خورشید و فلک
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
معنی: تمام آفرینش به خاطر تو مطیع و فرمانبردار هستند پس منصفانه نیست که تو از خداوند فرمانبرداری نکنی
مفهوم: ۱.انسان اشرف مخلوقات است
۲.نکوهش نافرمانی از خداوند
قالب: قطعه
در خبر است از سرور کاینات و مفخر موجودات و رحمت عالمیان و صفوت آدمیان و تتمه دور زمان، محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآلهوسلم.
در حدیثی از سرور موجودات و مایه افتخار آفرینش و سبب رحمت جهانیان و برگزیده انسانها و مایه تمامی و کمال گردش روزگار، محمد مصطفی-که درود و سلام خداوند بر او و خاندانش باد- آمده است.
مفهوم: پیامبر سرورو و مایه افتخار موجودات و رحمت خداوند بر جهانیان است
شفیع مطاع نبی کریم
قسیم جسیم نسیم وسیم
معنی:او شفاعتکننده، فرمانروا، پیامآور، بخشنده، صاحب جمال، خوشاندام،خوشبو، و دارای مهر و نشان پیامبری است
مفهوم: مدح و ستایش و توصیف پیامبر
جناس: ناهمسان اختلافی= قسیم، جسیم، نسیم، وسیم
واجآرایی: تکرار صامتهای “م” “ن” “س” و مصوتهای” -ُ “ “ای”
بلغ العلی بکماله، کشف الدجی بجماله
حسنت جمیع خصاله، صلوا علیه و آله
معنی: به واسطه کمال خود به بزرگی رسید و با جمال نورانی خود تاریکیها را برطرف کرد. همه صفات و خصلتهای او زیباست؛ بر او و خاندانش درود بفرستید.
مفهوم: مدح و ستایش و توصیف پیامبر
واجآرایی: تکرار صامتهای “ل” “ه”
چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان؟
چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح پشتیبان؟
معنی: امت اسلامی وقتی پشتیبانی مانند تو دارد، غمی ندارد؛ همانطور که هر کس کشتیبانش حضرت نوح باشد، از امواج دریا هراسی ندارد.
مفهوم: دلگرمی امت اسلامی به پشتیبانی پیامبر
تشبیه: دیوار امت= اضافه تشبیهی
تلمیح: به داستان حضرت نوح
مراعات نظیر: نوح موج بحر کشتیبان
جناس: ناهمسان اختلافی= پشتیبان و کشتیبان
اسلوب معادله
هرگه که یکی از بندگان گنهکار پریشان روزگار، دست انابت به امید اجابت به درگاه حق جلّ و علا بردارد، ایزد تعالی در او نظر نکند بارش بخواند؛ باز اعراض فرماید. بار دیگرش به تضرّع و زاری بخواند. حق، سبحانه و تعالی فرماید: یا ملائکتی قد استحییت من عبدی و لیس له غیری فقد غفرت له. دعوتش اجابت کردم و امیدش براوردم که از بسیاری دعا و زاری بنده همی شرم دارم
معنی:هرگاه یکی از بندگان گناهکار آشفتهحال به امید برآورده شدن دعا و توبه به درگاه خداوند بلندمرتبه دست بلند میکند، خداوند بلندمرتبه به او توجهی نمیکند، آن بنده دوباره خدا را صدا میزند اما خداوند از او روی برمیگرداند. بار دیگر با زاری و التماس خدا را صدا میزند. خداوند پاک و منزّه و بلندمرتبه میفرماید:”ای فرشتگانم، من از بنده خود شرم دارم در حالی که او به جز من کسی را ندارد، پس او را آمرزیدم. خواسته او را پذیرفتم و آرزویش را برآورده کردم؛ زیرا که از بسیاری دعا و زاری بندهام خجالت میکشم”
مفهوم: ۱.لزوم توبه و مداومت بر اظهار عجزو نیاز به درگاه حق تعالی
۲.شرمساری و چشمپوشی خدا از گناه بنده
کنایه: ۱.پریشانروزگار: از “بیچاره”
۲.نظر نکند از “بیتوجهی”
جناس: ناهمسان اختلافی= انابت و اجابت
تضمین: از حدیث “ یا ملائکتی…”
کرم بین و لطف خداوندگار
گنه بنده کرده و او شرمسار
معنی: بزرگواری و لطف خداوند را ببین که بندگان گناه میکنند اما او شرمسار و خجالتزده است
مفهوم: نهایت بخشش و لطف الهی
تلمیح: به “ یا ملائکتی…”
عاکفان کعبه جلالش به تقصیر عبادت معترف که: ما عبدناک حق عبادتک، و واصفان حلیه جمالش به تحیّر منسوب که: ما عرفناک حق معترفتک.
معنی: گوشهنشینان بارگاه باشکوهش به کوتاهی در عبادت اعتراف میکنند که:” تو را آنچنان که شایسته عبادت و پرستش بودی، عبادت نکردیم.” و ستایندگان زیور جمال الهی به حیرت و سرگشتگی نسبت داده شدهاند که:” تو را آنچنان که سزاوار بودی، نشناختیم.”
مفهوم: ۱.اقرار بنده به کوتاهی در عبادت خدا
۲.سرگشتگی و ناتوانی انسان در شناخت خدا
تشبیه: حلیه جمال= اضافه تشبیهی
جناس: ناهمسان اختلافی= جلال و جمال
تضمین: ۱.ما عبدناک حق عبادتک
۲.ما عرفناک حق معترفتک.
گر کسی وصف او ز من پرسد
بیدل از بینشان چه گوید باز
معنی: اگر کسی توصیف خداوند را از من بپرسد، من عاشق و دلداده چگونه از خدای بینشان سخن بگویم؟
مفهوم: ناتوانی عاشق در توصیف و شناخت معشوق
قالب: قطعه
کنایه: بیدل از “عاشق”
عاشقان کشتگان معشوقاند
بر نیاید ز کشتگان آواز
معنی: عاشقان حقیقی همچون مردگان، در برابر معشوق(خدا) فانیاند و کسی که در عشق فنا شده باشد، نمیتواند سخنی بگوید
مفهوم: ۱.فنا شدن عاشق در معشوق
۲.سکوت و رازداری عاشقانه
قالب: قطعه
واجآرایی: تکرار صامت”ش”
یکی از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فرو برده بود و در بحر مکاشفت مستغرق شده؛ آنگه که از این معاملت باز آمد، یکی از یاران به طریق انبساط گفت:”از این بوستان که بودی، ما را چه تحفه کرامت کردی؟”
معنی: یکی از عارفان در حالت تأمل و تفکر عارفانه فرورفته و در دریای شناخت حقایق الهی غرق شده بود. وقتی که از این اعمال عبادی (مراقبت و مکاشفت) بیرون آمد، یکی از دوستان با حالتی خودمانی و با صمیمیت به او گفت:” از این عالمی که در آن سیر میکردی، چه هدیهای برای بخشش به ما آوردی؟”
مفهوم: ۱.تأمل و تفکر عارفانه برای پی بردن به حقایق الهی
کنایه: ۱.سر به جیب مراقبت فروبردن از “تأمل و تفکر عارفانه و حفظ دل از هر چه غیرخداست”
۲.در بحر مکاشفت مستغرق شدن از “کشف حقایق و پی بردن به آنها”
تشبیه: بحر مکاشفت= اضافه تشبیهی
استعاره: بوستان از “معرفت الهی، خداشناسی،عرفان”
گفت:”بهخاطر داشتم که چون به درخت گل رسم، دامنی پر کنم هدیه اصحاب را. چون برسیدم، بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت”
معنی:گفت:”در نظر داشتم که وقتی به معرفت الهی برسم، دامنی پر از گلهای زیبای جمال حق برای یاران هدیه بیاورم؛ اما وقتی رسیدم، جلوه عشق و معرفت العی مرا چنان مست و از خود بیخود کرد که بیاختیار شدم”
مفهوم: ۱.از خودبیخود شدن عاشق به هنگام وصال
۲.شکر و سرمستی عارفانه
استعاره: ۱.درخت گل از “عشق و معرفت الهی”
۲.بوی گل از “جلوههای عشق و معرفت”
کنایه: دامن از دست رفتن از “بیاختیار و از خود بیخود شدن”
جناس: ناهمسان اختلافی= مست و دست
ای مرغ سحر! عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
معنی: ای مدعی عشق (بلبل)! عشق واقعی را از عاشق حقیقی (پروانه) بیاموز که جان خود را فدای معشوق (شمع) کرد و صدایی از او شنیده نشد.
مفهوم: پاکبازی، رازپوشی و سکوت عاشق
قالب: قطعه
نماد: ۱.مرغ سحر از “عاشق غیرحقیقی و مدعی”
۲.پروانه از “عاشق واقعی و بیادعا”
مراعات نظیر: مرغ و پروانه
این مدعیان در طلبش بیخبراناند
کان را که خبر شد، خبری باز نیامد
معنی: این مدعیان عشق که به ظاهر ادعای شناخت معشوق (خدا) را دارند، از او غافل و بیخبرند؛ زیرا عاشقان حقیقی که به شناخت خداوند پیبردهاند هرگز این راز را فاش نمیکنند.
مفهوم: ۱.بیخبری مدعیان از معرفت الهی
۲. رازپوشی عاشق حقیقی
قالب: قطعه
هیچ نقاشت نمیبیند که نقشی بر کشد
وان که دید، از حیرتش کلک از بنان افکندهای
معنی: هیچ نقاشی تو را نمیبیند که نقشی از تو بکشد و آنکس که تو را دید، بر اثر حیرت و سرگشتگی، قلم از انگشتش (دستش) افتاد.
مفهوم: ۱.نادیدنی بودن خداوند
۲.ناتوانی و سرگشتگی شاعر در توصیف خداوند
جناس: ناهمسان افزایشی= نقاش و نقش
مراعات نظیر: نقاش و نقش
کنایه: کلک از بنان افکندن از “ شگفتی، حیرانی، ناتوانی”
گویند که بطی در آب روشنایی ستاره دید.
پنداشت که ماهی است؛ قصدی میکرد تا بگیرد و هیچ نمییافت.
معنی: نقل میکنند که یک مرغابی در اب انعکاس نور ستارهای را میدید. گمان کرد ماهی است. تلاش میکرد تا آن را بگيرد اما چیزی بهدست نمیآورد.