درس نهم Flashcards
هم بر انگارۀ عشق آبادش ساخته اند.
معنی: آن (مزینان) را مطابق طرح و نقشه عشقآباد ساختهاند
مزینان از هزار و صد سال پیش هنوز بر همان مهر و نشان است که بود
معنی: مزینان از هزار و صد سال پیش تاکنون بدون تغییر باقی مانده است( هنوز به همان شکل قدیم است)
نویسنده در بخش پایانی اینعبارت، بخشی از شعر حافظ را تضمین کرده است:
گرهر مخزن اسرار همان است که بود
حقه مهر بدان مهر و نشان است که بود
باب علم بر روی فقیر و غنی، روستایی و شهری باز بود
مفهوم: نبود تبعیض در آموزش همگانی
شاگرد بود که همچون جویندۀ تشنهای میگشت و میسنجید و بالاخره مییافت و سر میسپرد؛ نه به زور حاضر و غایب بل به نیروی ارادت و کشش ایمان.
مفهوم: دانشاندوزی از روی علاقه و نه اجبار
همۀ چشمها به او بود که حوزۀ حکمت را او گرم نگاه دارد
معنی: همه به او امید داشتند که حوزه حکمت (فلسفه اسلامی) را پر رونق نگه دارد
امّا در آستانۀ میوه دادن درختی که جوانی را به پایش ریخته بود و در آن هنگام که بهار حیات علمی و اجتماعی اش فرا رسیده بود، ناگهان منقلب شد. شهر را و گیرودار شهر را رها کرد و چشمها را منتظر گذاشت
معنی: اما در آغاز به ثمر نشستن تلاشش که جوانیاش را صرف ان کرده بود و در اوج توانایی خود در علم و دانش، ناگهان دگرگون شد و زندگی دستوپاگیر شهر را رها کرد و همه را منتظر گذاشت
مفهوم: رها کردن تعلقات و روی آوردن به خلوت و تهذیب نفس
من نیم قرن پیش از آمدنم به این جهان، خود را در او احساس میکنم
معنی: من پنجاه سال قبل از آمدنم به این جهان، با او احساس همعقیدگی میکنم
او نیز بر شیوه پدر رفت
معنی: او نیز مطابق پدر خود رفتار کرد
از زندگی و مردمش کناره گرفت و به پاکی و علم و تنهایی و بی نیازی و اندیشیدن با خویش وفادار ماند
مفهوم: ترک تعلقات و روی آوردن به خلوت و تهذیب نفس
پامان به ده باز بود و در شهر، دست و پاگیر نشده بودیم
معنی: هنوز به ده رفتوآمد داشتیم و گرفتار شهرنشینی نشده بودیم
در کویر، گویی به مرز عالم دیگر نزدکیم و از آن است که ماوراء الطّبیعه را – که همواره فلسفه از آن سخن میگوید و مذهب بدان میخواند – در کویر به چشم میتوان دید، میتوان احساس کرد و از آن است که پیامبران همه از اینجا برخاسته اند و به سوی شهرها و آبادیها آمده اند.
مفهوم: ۱.توصیف فضای معنوی کویر
۲.بعثت پیامبران از کویر
در کویر، خدا حضور دارد
معنی: در کویر، وجود خداوند به خوبی احساس میشود
آواز پرِ جبرییل همواره در زیر غرفۀ بلند آسمانش به گوش میرسد
مفهوم: کویر سرزمین نزول وحی الهی است
آواز پر جبرئیل نام کتابی از شیخ شهابالدین سهروردی است
و حتّی درختش، غارش، کوهش، هر صخرۀ سنگش و سنگریزه اش آیات وحی را بر لب دارد و زبان گویای خدا میشود
مفهوم: ۱.تسبیح و ستایش خداوند توسط کاینات
۲.تلمیح به آیه “یسبح لله ما فی السموات و ما فیالارض…”
آن شب نیز من خود را بر روی بام خانه گذاشته بودم و به نظارۀ آسمان رفته بودم
معنی: آن شب نیز بدون توجه به وجود مادی خود، به تماشای آسمان نشستم
شگفتا که نگاههای لوکس مردم آسفالت نشین شهر، آن را کهکشان میبیند و دهاتیهای کاه کش کویر، شاهراه علی، راه کعبه.
مفهوم: تفاوت نگاه علمی و مادیگرایانه مردم شهر با نگاه معنوی، عاطفی و خیالانگیز مردم کویر
کلمات را کنار زنید و در زیر آن، روحی را که در این تلقّی و تعبیر پنهان است، تماشا کنید.
مفهوم: لزوم توجه به باطن و حقیقت هر چیز و پرهیز از ظاهربینی
چنین بود که هر سال که یک کلاس بالاتر میرفتم و به کویر برمیگشتم، از آن همه زیباییها و لذّتها و نشئههای سرشار از شعر و خیال و عظمت و شکوه و ابدیت پر از قدس و چهرههای پر از «ماورا» محروم تر میشدم
مفهوم: تقابل عقل و علم با عشق و معنویت
تا امسال که رفتم، دیگر سر به آسمان برنکردم و همه چشم در زمین که اینجا … میتوان چند حلقه چاه عمیق زد و… آنجا میشود چغندر کاری کرد … ! و دیدارها همه بر خاک و سخنها همه از خاک!
مفهوم: دور شدن از معنویت و توجه به مادیات
آن عالم پُرشگفتی و راز، سرایی سرد و بی روح شد، ساختۀ چند عنصر!
معنی: آسمان کویر که برای من همچون دنیایی پر از شگفتی و رمز و راز بود، تبدیل به خانهای غمزده و بیروح شد که از چند عنصر مادی و غیرقابل توجه ساخته شده بود
آن باغ پر از گلهای رنگین و معطّر شعر و خیال و الهام و احساس در سموم سرد این عقل بی درد و بی دل پژمرد
مفهوم: ۱.ضرورت نفی عقل و خرد مادی برای درک زیباییها
۲.برتری احساس و الهام بر عقل
و صفای اهورایی آن همه زیباییها که درونم را پر از خدا میکرد، به این علم عددبین مصلحت اندیش آلود
معنی: و پاکی خداگونه آن همه زیبایی که وجودم را پر از معنویت میکرد، به این علم حسابگر و مصلحتاندیش و مادیگرا (علم نجوم) آلوده شد
در کفها کاسهٔ زیبایی، / بر لبها تلخیِ دانایی / شهرِ تو در جای دگر / ره میبَر با پای دگر.
معنی: زیبایی را در دست داری و بر لبانت سخنان خردمندانه اما تلخ و آزاردهنده جاری است. آرمانشهر تو سرزمینی دیگر است که باید با روشی متفاوت به آن برسی
مفهوم: ۱.تقابل عقل با احساس و عشق
۲.نفی خرد در نگاه به زیباییهای جهان
۳.دانایی سبب هجرت است
من نمازم را وقتی میخوانم / که اذانش را باد گفته باشد سر گلدستهٔ سرو / من نمازم را پی تکبیرةالحرام علف میخوانم / پی قد قامت موج
معنی: من نمازم را وقتی میخوانم که همه عناصر طبیعت را در حال عبادت و نماز ببینم
مفهوم: ۱.همه پدیدههای عالم هستی در حال ستایش و عبادت خداوند هستند
۲.مصداق آیه شریفه” یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض