درس نهم Flashcards

1
Q

هم بر انگارۀ عشق آبادش ساخته اند.

A

معنی: آن (مزینان) را مطابق طرح و نقشه عشق‌آباد ساخته‌اند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

مزینان از هزار و صد سال پیش هنوز بر همان مهر و نشان است که بود

A

معنی: مزینان از هزار و صد سال پیش تاکنون بدون تغییر باقی مانده است( هنوز به همان شکل قدیم است)
نویسنده در بخش پایانی اینعبارت، بخشی از شعر حافظ را تضمین کرده است:
گرهر مخزن اسرار همان است که بود
حقه مهر بدان مهر و نشان است که بود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

باب علم بر روی فقیر و غنی، روستایی و شهری باز بود

A

مفهوم: نبود تبعیض در آموزش همگانی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

شاگرد بود که همچون جویندۀ تشنه‌ای می‌گشت و می‌سنجید و بالاخره می‌یافت و سر می‌سپرد؛ نه به زور حاضر و غایب بل به نیروی ارادت و کشش ایمان.

A

مفهوم: دانش‌اندوزی از روی علاقه و نه اجبار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

همۀ چشم‌ها به او بود که حوزۀ حکمت را او گرم نگاه دارد

A

معنی: همه به او امید داشتند که حوزه حکمت (فلسفه اسلامی) را پر رونق نگه دارد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

امّا در آستانۀ میوه دادن درختی که جوانی را به پایش ریخته بود و در آن هنگام که بهار حیات علمی و اجتماعی اش فرا رسیده بود، ناگهان منقلب شد. شهر را و گیرودار شهر را رها کرد و چشم‌ها را منتظر گذاشت

A

معنی: اما در آغاز به ثمر نشستن تلاشش که جوانی‌اش را صرف ان کرده بود و در اوج توانایی خود در علم و دانش، ناگهان دگرگون شد و زندگی دست‌وپاگیر شهر را رها کرد و همه را منتظر گذاشت
مفهوم: رها کردن تعلقات و روی آوردن به خلوت و تهذیب نفس

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

من نیم قرن پیش از آمدنم به این جهان، خود را در او احساس می‌کنم

A

معنی: من پنجاه سال قبل از آمدنم به این جهان، با او احساس هم‌عقیدگی می‌کنم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

او نیز بر شیوه پدر رفت

A

معنی: او نیز مطابق پدر خود رفتار کرد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

از زندگی و مردمش کناره گرفت و به پاکی و علم و تنهایی و بی نیازی و اندیشیدن با خویش وفادار ماند

A

مفهوم: ترک تعلقات و روی آوردن به خلوت و تهذیب نفس

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

پامان به ده باز بود و در شهر، دست و پاگیر نشده بودیم

A

معنی: هنوز به ده رفت‌وآمد داشتیم و گرفتار شهرنشینی نشده بودیم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

در کویر، گویی به مرز عالم دیگر نزدکیم و از آن است که ماوراء الطّبیعه را – که همواره فلسفه از آن سخن می‌گوید و مذهب بدان می‌خواند – در کویر به چشم می‌توان دید، می‌توان احساس کرد و از آن است که پیامبران همه از اینجا برخاسته اند و به سوی شهرها و آبادی‌ها آمده اند.

A

مفهوم: ۱.توصیف فضای معنوی کویر
۲.بعثت پیامبران از کویر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

در کویر، خدا حضور دارد

A

معنی: در کویر، وجود خداوند به خوبی احساس می‌شود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

آواز پرِ جبرییل همواره در زیر غرفۀ بلند آسمانش به گوش می‌رسد

A

مفهوم: کویر سرزمین نزول وحی الهی است
آواز پر جبرئیل نام کتابی از شیخ شهاب‌الدین سهروردی است

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

و حتّی درختش، غارش، کوهش، هر صخرۀ سنگش و سنگریزه اش آیات وحی را بر لب دارد و زبان گویای خدا می‌شود

A

مفهوم: ۱.تسبیح و ستایش خداوند توسط کاینات
۲.تلمیح به آیه “یسبح لله ما فی السموات و ما فی‌الارض…”

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

آن شب نیز من خود را بر روی بام خانه گذاشته بودم و به نظارۀ آسمان رفته بودم

A

معنی: آن شب نیز بدون توجه به وجود مادی خود، به تماشای آسمان نشستم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

شگفتا که نگاه‌های لوکس مردم آسفالت نشین شهر، آن را کهکشان می‌بیند و دهاتی‌های کاه کش کویر، شاهراه علی، راه کعبه.

A

مفهوم: تفاوت نگاه علمی و مادی‌گرایانه مردم شهر با نگاه معنوی، عاطفی و خیال‌انگیز مردم کویر

17
Q

کلمات را کنار زنید و در زیر آن، روحی را که در این تلقّی و تعبیر پنهان است، تماشا کنید.

A

مفهوم: لزوم توجه به باطن و حقیقت هر چیز و پرهیز از ظاهربینی

18
Q

چنین بود که هر سال که یک کلاس بالاتر می‌رفتم و به کویر برمی‌گشتم، از آن همه زیبایی‌ها و لذّت‌ها و نشئه‌های سرشار از شعر و خیال و عظمت و شکوه و ابدیت پر از قدس و چهره‌های پر از «ماورا» محروم تر می‌شدم

A

مفهوم: تقابل عقل و علم با عشق و معنویت

19
Q

تا امسال که رفتم، دیگر سر به آسمان برنکردم و همه چشم در زمین که اینجا … می‌توان چند حلقه چاه عمیق زد و… آنجا می‌شود چغندر کاری کرد … ! و دیدارها همه بر خاک و سخن‌ها همه از خاک!

A

مفهوم: دور شدن از معنویت و توجه به مادیات

20
Q

آن عالم پُرشگفتی و راز، سرایی سرد و بی روح شد، ساختۀ چند عنصر!

A

معنی: آسمان کویر که برای من همچون دنیایی پر از شگفتی و رمز و راز بود، تبدیل به خانه‌ای غم‌زده و بی‌روح شد که از چند عنصر مادی و غیرقابل توجه ساخته شده بود

21
Q

آن باغ پر از گل‌های رنگین و معطّر شعر و خیال و الهام و احساس در سموم سرد این عقل بی درد و بی دل پژمرد

A

مفهوم: ۱.ضرورت نفی عقل و خرد مادی برای درک زیبایی‌ها
۲.برتری احساس و الهام بر عقل

22
Q

و صفای اهورایی آن همه زیبایی‌ها که درونم را پر از خدا می‌کرد، به این علم عددبین مصلحت اندیش آلود

A

معنی: و پاکی خداگونه آن همه زیبایی که وجودم را پر از معنویت‌ می‌کرد، به این علم حسابگر و مصلحت‌اندیش و مادی‌گرا (علم نجوم) آلوده شد

23
Q

در کف‌ها کاسهٔ زیبایی، / بر لب‌ها تلخیِ دانایی / شهرِ تو در جای دگر / ره می‌بَر با پای دگر.

A

معنی: زیبایی را در دست داری و بر لبانت سخنان خردمندانه اما تلخ و آزاردهنده جاری است. آرمان‌شهر تو سرزمینی دیگر است که باید با روشی متفاوت به آن برسی
مفهوم: ۱.تقابل عقل با احساس و عشق
۲.نفی خرد در نگاه به زیبایی‌های جهان
۳.دانایی سبب هجرت است

24
Q

من نمازم را وقتی می‌خوانم / که اذانش را باد گفته باشد سر گلدستهٔ سرو / من نمازم را پی تکبیرة‌الحرام علف می‌خوانم / پی قد قامت موج

A

معنی: من نمازم را وقتی می‌خوانم که همه عناصر طبیعت را در حال عبادت و نماز ببینم
مفهوم: ۱.همه پدیده‌های عالم هستی در حال ستایش و عبادت خداوند هستند
۲.مصداق آیه شریفه” یسبح لله ما فی السموات و ما فی‌ الارض

25
من زندگانی را در چادر با تیر تفنگ و شیهه اسب آغاز کردم
مفهوم: شلیک تیر به هنگام تولد نوزاد، اشاره دارد به باور خرافی عشایر، برای دور کردن جن و شیاطین از نوزاد
26
از شنیدن اسم شهر، قند در دلم آب می‌شد
معنی: از شنیدن اسم شهر، لذت می‌برم (خوش‌حال می‌شدم)
27
کارمان از آن زندگی پر زرق و برق کدخدایی و کلانتری به یک اتاق کرایه‌ای در یک خانه چند اتاقی کشید
مفهوم: از عرش به فرش آمدن
28
همان پدری که اسب‌هایش اسم و رسم داشتند. همان پدری که ایلخانی قشقایی بر سفرۀ رنگینش می‌نشست. همان پدری که گلهّ‌های رنگارنگ و ریز و درشت داشت و فرش‌های گران بهای چادرش زبانزد ایل و قبیله بود.
مفهوم: توصیف سخاوت، مهمان‌نوازی و ثروت پدر
29
رضاشاه، قبلا رضاخان بود و بعدا هم رضاخان شد
مفهوم: بی‌اعتباری قدرت و جاه و مقام دنیوی
30
با بدنم به تهران آمدم، ولی روحم در ایل ماند
معنی: هیچ علاقه‌ای به ماندن در تهران نداشتم مفهوم: دل‌بستگی عمیق به ایل و قبیله خود
31
دلم گرفت و ترقّی عدلیّه چشم پوشیدم و ان قدر حلقه به درها کوفتم تا عاقبت از بانک ملی سردرآوردم
معنی: غمگین شدم و از پیرفت در اداره دادگستری منصرف شدم و آنقدر تلاش کردم تا سرانجام‌ به بانک ملی رسیدم
32
شاهین تیزبال افق‌ها بودم، زنبوری طفیلی شدم و به کنجی پناه بردم
معنی: در ایل، مانند شاهینی بلندپرواز و باشکوه در آسمان بودم، اما اکنون در شهر همچون زنبوری وابسته و مزاحم به گوشه‌ای پناه بردم مفهوم: ۱.از دست دادن شکوه خود و احساس وابستگی و بی‌ارزشی ۲. مصداق ضرب‌المثل " از عرش به فرش آمدن"
33
به آب چشمه دست نمی‌توان برد. ماست را با چاقو می‌برم
معنی: آب چشمه بسیار سرد و خنک است و ماست‌، سفت ، پرچرب و مرغوب است
34
پشم گوسفندان را گل و گیاه رنگین کرده است
مفهوم: فراوانی گل و گیاه
35
جوجه کبک‌ها، خط و خال انداخته‌اند
معنی: جوجه کبک‌ها، بزرگ شده‌اند
36
مادر چشم به راه توست. آب خوش از گلویش پایین نمی‌رود
معنی: مادر منتظر توست. غمگین و بی‌قرار است
37
نامه برادر با من همان کرد که شعر و چنگ رودکی با امیر سامانی
معنی: نامه برادر شوق بازگشت به سوی ایل و خانواده را در من برانگیخت مفهوم: اثرگذاری سخن
38
آب جیحون فرونشست، ریگ آموی پرنیان شد
مفهوم: برطرف شدن مشکلات یا آسان شدن کارها
39
پا به رکاب گذاشتم و به سوی زندگی روان شدم
معنی: آماده حرکت شدم و به سوی ایل و قبیله به راه افتادم