Unit 13: The Cat and the Fox Flashcards
anxiety [æŋˈzaɪətɪ] n. anxiety
When someone has anxiety, they have a lot of worries and fear.
→ When I have to climb to high places, I’m filled with anxiety.
اضطراب [æŋˈzaɪətɪ] n. اضطراب
وقتی فردی اضطراب دارد، نگرانی و ترس زیادی دارد.
← وقتی باید به مکان های مرتفع صعود کنم، پر از اضطراب می شوم.
army [ˈɑːrmɪ] n. army
An army is a large group of people who fight in wars.
→ The army protects all the people in the country.
ارتش [ˈɑːrmɪ] n. ارتش
ارتش گروه بزرگی از مردم است که در جنگ می جنگند.
→ ارتش از همه مردم کشور محافظت می کند.
billion [ˈbɪljən] n. billion
A billion is a very large number: 1,000,000,000.
→ There are billions of stars in outer space.
میلیارد [ˈbɪljən] n. میلیارد
یک میلیارد عدد بسیار بزرگی است: 1,000,000,000.
← میلیاردها ستاره در فضای بیرونی وجود دارد.
carve [kɑːrv] v. carve
To carve means to cut into something.
→ My father usually carves the turkey for Thanksgiving.
carve [kɑːrv] v تراشیدن
تراشیدن به معنای بریدن به چیزی است.
← پدرم معمولاً بوقلمون را برای روز شکرگزاری می کند.
consult [kənˈsʌlt] v. consult
To consult someone means to ask them for help.
→ I will consult my accountant to find a way to pay for my bills.
مشورت [kənˈsʌlt] v. مشورت کردن
مشورت با کسی به معنای کمک خواستن از اوست.
→ من با حسابدارم مشورت خواهم کرد تا راهی برای پرداخت قبوض خود پیدا کنم.
emergency [ɪˈməːrdʒənsɪ] n. emergency
An emergency is a time when someone needs help right away.
→ There is a huge fire in my house! This is an emergency!
اضطراری [ɪˈməːrdʒənsɪ] n. اضطراری
اورژانس زمانی است که شخصی فوراً به کمک نیاز دارد.
← آتش سوزی عظیمی در خانه من است! این یک اورژانس است!
fortune [ˈfɔːrtʃən] n. fortune
When someone has good fortune, it means they have luck.
→ I have good fortune when I play cards.
fortune [ˈfɔːrtʃən] n. ثروت
وقتی کسی خوش شانس است، به این معنی است که شانس دارد.
← وقتی ورق بازی می کنم شانس خوبی دارم.
guarantee [ˌgærənˈtiː] v. guarantee
To guarantee means to know something will happen.
→ I guarantee that the sun will come up in the morning
تضمین [ˌgærənˈtiː] v تضمین
تضمين كردن به اين معناست كه بدانيم اتفاقي خواهد افتاد.
← من تضمین میکنم که خورشید در صبح طلوع کند
hike [haɪk] v. hike
To hike means to walk in the mountains or forest.
→ I always bring plenty of equipment with me when I hike.
hike [haɪk] v. hike
پیاده روی به معنای قدم زدن در کوه یا جنگل است.
← من همیشه هنگام کوهنوردی وسایل زیادی با خودم میآورم.
initial [ɪˈnɪʃəl] adj. initial
When something is initial, it is the first thing.
→ The initial step when writing a paper is to find a good topic.
ابتدایی [ɪˈnɪʃəl] صفت. اولیه
وقتی چیزی اولیه است، اولین چیز است.
← قدم اولیه هنگام نوشتن مقاله، یافتن یک موضوع خوب است.
intense [ɪnˈtens] adj. intense
If something is intense, it is very strong.
→ The skunk made an intense odor that filled the air.
شدید [ɪnˈtens] صفت. شدید، قوی
اگر چیزی شدید باشد، بسیار قوی است.
← اسکنک بوی شدیدی ایجاد کرد که هوا را پر کرد.
lend [lend] v. lend
To lend something is to give it to someone for a short time.
→ My sister lost her pen, so I will lend her mine.
قرض دادن [lend] v. قرض دادن
قرض دادن چیزی است که آن را برای مدت کوتاهی به کسی بدهد.
← خواهرم خودکارش را گم کرد، پس قلمم را به او قرض می دهم.
peak [piːk] n. peak
The peak is the very top of a mountain.
→ There is snow on the peaks of those mountains.
peak [piːk] n. اوج
قله همان قله یک کوه است.
← بر قله آن کوه ها برف باریده است.
potential [pəˈtenʃəl] adj. potential
Potential means capable of being but not yet in existence.
→ I’ve thought of some potential problems with your idea.
پتانسیل [pəˈtenʃəl] adj. پتانسیل
بالقوه یعنی قادر به بودن اما هنوز وجود ندارد.
→ من به مشکلات احتمالی ایده شما فکر کرده ام.
pride [praɪd] n. pride
When you have pride, you are happy with yourself.
→ I take pride in getting good grades.
غرور [praɪd] n. غرور
وقتی غرور داری از خودت راضی هستی.
→ من به گرفتن نمرات خوب افتخار می کنم.