Täglichen Worte Flashcards

1
Q

Die Auftragsnummer

A

“Die Auftragsnummer” به معنی “شماره سفارش” یا “کد سفارش” است. این کلمه معمولاً در تجارت، خرید آنلاین، و خدمات مشتری به کار می‌رود و به شماره یا کدی اشاره دارد که برای شناسایی یک سفارش خاص استفاده می‌شود.

چند جمله برای نمونه:

  1. Könnten Sie mir bitte die Auftragsnummer geben?
    لطفاً می‌توانید شماره سفارش را به من بدهید؟
  2. Die Auftragsnummer finden Sie auf Ihrer Rechnung.
    شماره سفارش را می‌توانید روی فاکتور خود پیدا کنید.
  3. Ohne die Auftragsnummer kann ich Ihre Bestellung nicht finden.
    بدون شماره سفارش، نمی‌توانم سفارشتان را پیدا کنم.
  4. Bitte notieren Sie sich die Auftragsnummer für Rückfragen.
    لطفاً برای سوالات بعدی، شماره سفارش را یادداشت کنید.
  5. Mit der Auftragsnummer können Sie den Status Ihrer Bestellung online verfolgen.
    با استفاده از شماره سفارش می‌توانید وضعیت سفارش خود را آنلاین پیگیری کنید.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

Üben

A

کلمه‌ی “Üben” در زبان آلمانی به معنی “تمرین کردن” یا “تمرین دادن” است. از این فعل برای اشاره به تمرین کردن مهارت‌ها، فعالیت‌ها، یا موضوعاتی که نیاز به تکرار و تمرین دارند، استفاده می‌شود.

چند جمله برای نمونه:

  1. Ich muss jeden Tag Deutsch üben, um besser zu werden.
    من باید هر روز آلمانی تمرین کنم تا بهتر شوم.
  2. Kinder üben das Schreiben in der Schule.
    کودکان در مدرسه نوشتن را تمرین می‌کنند.
  3. Er übt Klavierspielen seit vielen Jahren.
    او سال‌هاست که پیانو زدن را تمرین می‌کند.
  4. Wir müssen die neuen Vokabeln regelmäßig üben.
    ما باید واژگان جدید را به طور منظم تمرین کنیم.
  5. Wenn du fleißig übst, wirst du Fortschritte machen.
    اگر سخت تمرین کنی، پیشرفت خواهی کرد.

ا

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

Kritik

A

کلمه‌ی “Kritik” در زبان آلمانی به معنی “انتقاد” یا “نقد” است. از این کلمه برای اشاره به بازخوردهای منفی یا بررسی موشکافانه یک موضوع، رفتار، یا اثر هنری استفاده می‌شود.

در ادامه چند جمله با این کلمه آورده‌ام:

  1. Er nimmt Kritik immer sehr persönlich.
    او همیشه انتقاد را خیلی شخصی می‌گیرد.
  2. Die Kritik des Films war überwiegend positiv.
    نقد این فیلم عمدتاً مثبت بود.
  3. Konstruktive Kritik hilft uns, uns zu verbessern.
    انتقاد سازنده به ما کمک می‌کند که پیشرفت کنیم.
  4. Sie reagierte gelassen auf die Kritik ihrer Kollegen.
    او به انتقاد همکارانش با آرامش واکنش نشان داد.
  5. Jeder sollte lernen, mit Kritik umzugehen.
    هر کسی باید یاد بگیرد که با انتقاد کنار بیاید.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

Kritik üben

A

“Kritik üben” به معنی “انتقاد کردن” یا “نقد کردن” است. این عبارت به معنای بیان نظرات انتقادی یا ارائه بازخوردهای اصلاحی درباره کسی یا چیزی است.

چند جمله برای مثال:

  1. Er hat an der neuen Regelung viel Kritik geübt.
    او از قوانین جدید به شدت انتقاد کرد.
  2. Die Lehrer üben Kritik an den Ergebnissen der Schüler.
    معلمان از نتایج دانش‌آموزان انتقاد می‌کنند.
  3. Es ist wichtig, konstruktiv Kritik zu üben, um zu helfen.
    مهم است که انتقادی سازنده کنیم تا کمک کنیم.
  4. Sie hat offen Kritik an dem Projekt geübt.
    او به‌صورت آشکارا از پروژه انتقاد کرد.
  5. Nicht jeder mag es, wenn an ihm Kritik geübt wird.
    همه دوست ندارند از آنها انتقاد شود.

این جملات نحوه استفاده از “Kritik üben” را نشان می‌دهند و مفهوم انتقاد کردن در شرایط مختلف را منتقل می‌کنند.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

Geraten

A

کلمه‌ی “Geraten” در زبان آلمانی به معنی “دچار شدن”، “به چیزی افتادن”، یا “به حالتی در آمدن” است. این فعل معمولاً زمانی استفاده می‌شود که شخص یا چیزی به‌طور ناخواسته به وضعیتی یا شرایط خاصی دچار می‌شود.

در ادامه چند جمله با این کلمه آورده‌ام:

  1. Ich bin in Schwierigkeiten geraten.
    من دچار مشکل شده‌ام.
  2. Sie geriet in Panik, als sie die Nachricht hörte.
    او وقتی خبر را شنید، دچار وحشت شد.
  3. Das Auto geriet auf der glatten Straße ins Schleudern.
    ماشین در جاده‌ی لغزنده به سر خوردن افتاد.
  4. Er ist in finanzielle Schwierigkeiten geraten.
    او دچار مشکلات مالی شده است.
  5. Der Wald ist in Brand geraten.
    جنگل دچار آتش‌سوزی شد.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

اشک

A

Die tränen

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

پیشانی

A

Stirn

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

ارامش دادن

A

Trösten

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

ستاره

A

Sterne

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

درخشانترین

A

Hellsten

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

درخشانترین

A

Hellsten

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

هدبند

A

Das Stirnband
Die Stirn

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

لمس کردن ، یا دکمه های صفحه کیبورد

A

Tasten

مثال: Er tastete im Dunkeln nach dem Lichtschalter. (او در تاریکی به دنبال کلید برق میگشت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

پناهگاه، مخفیگاه

A

Der Bunker

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

از میانه ویرانه/ خرابها

A

Aus Trümmern

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

به پیشنهادات کسی پاسخ دادن یا توجه کردن

A

Auf die Vorschläge eingehen

عبارت „Auf die Vorschläge eingehen“ به معنای “به پیشنهادات پاسخ دادن” یا “به پیشنهادات توجه کردن” است. وقتی کسی می‌گوید که به پیشنهادات می‌رود یا وارد می‌شود، یعنی او آماده است تا به پیشنهادات ارائه‌شده توجه کند، آن‌ها را بررسی کرده و ممکن است آن‌ها را بپذیرد یا اقداماتی بر اساس آن‌ها انجام دهد.

مثال:

“Wir sollten auf die Vorschläge des Teams eingehen und sie in den Plan integrieren.”
(ما باید به پیشنهادات تیم توجه کنیم و آن‌ها را در طرح بگنجانیم.)

این عبارت به معنای تعامل و واکنش مثبت به نظرات و پیشنهادات دیگران است.

17
Q

پیشنهاد

A

Vorlage

18
Q

ریسک پذیر

A

Risikobereit

واژه „risikobereit“ در زبان آلمانی به معنای “ریسک‌پذیر” یا “آماده برای پذیرش ریسک” است. این صفت به فردی اطلاق می‌شود که آمادگی دارد خطرات یا چالش‌های جدید را بپذیرد، حتی اگر نتیجه آن نامشخص باشد. فردی که risikobereit است، معمولاً آماده است که تصمیمات جسورانه بگیرد و وارد موقعیت‌های چالش‌برانگیز یا غیرمعمول شود.

مثال‌ها:

„Er ist risikobereit und hat deshalb die Firma gegründet.“
(او ریسک‌پذیر است و به همین دلیل شرکت را تأسیس کرده است.)

„In der Wirtschaft muss man risikobereit sein, um erfolgreich zu sein.“
(در اقتصاد باید ریسک‌پذیر باشی تا موفق شوی.)

این ویژگی معمولاً در افراد کارآفرین، ورزشکاران حرفه‌ای یا کسانی که در شغل‌های پرچالش کار می‌کنند، دیده می‌شود.

19
Q

قسط ، چیزی که ماهیانه پرداخت شود

A

IN Raten

20
Q

بازی کردن، قمار کردن، شرط‌بندی

A

Zocken

21
Q

بیان تعداد افراد در یک گروه

A

Allein
Ab 2: zu zweit/ zu dritt / zu viert/ xxxx

22
Q

منتظر چیزی بودن

A

Warten auf
Erwarten

23
Q

فضا یا جو

A

Die Stimmung
کلمه Stimmung در زبان آلمانی معانی مختلفی دارد که بستگی به زمینه استفاده دارد. در اینجا چند معنای رایج آن آورده شده است:

  1. حالت یا روحیه (Mood):
    به احساسات یا حال و هوای یک فرد یا گروه اشاره دارد.
    مثال:
    Die Stimmung war fröhlich.
    (فضا شاد بود.)
  2. فضا یا جو (Atmosphere):
    برای توصیف جو یا حال و هوای محیط.
    مثال:
    Die Stimmung auf der Party war fantastisch.
    (جو مهمانی فوق‌العاده بود.)
  3. کوک موسیقی (Tuning):
    در زمینه موسیقی، به تنظیم صدای سازها اشاره دارد.
    مثال:
    Die Stimmung der Gitarre ist perfekt.
    (کوک گیتار عالی است.)
24
Q

سم، زهر

A

Das Gift

25
Q

در کل، سر جمع

A

Im Großen und Ganzen

26
Q

من مخالف هستم

A

Ich bin dagegen

27
Q

موافق بودن

A

Ich bin dafür
Ich stimme zu

28
Q

Der Bus ist von der Nase weg

A

اتوبوس پیش پام رفت