B2.3.3 Flashcards
Die Persönlichkeit
شخصیت
Ignorieren
نا دیده گرفتن
Sich gewöhnen an
عبارت “sich gewöhnen an” در زبان آلمانی به معنای “عادت کردن به” است. این عبارت به حالتی اشاره دارد که فرد به تدریج با یک وضعیت، رفتار، یا محیط جدید سازگار میشود و آن را قبول میکند.
مثالها:
- Ich habe mich an das neue Klima gewöhnt.
من به آب و هوای جدید عادت کردهام. - Es dauert eine Weile, sich an eine neue Arbeitsumgebung zu gewöhnen.
عادت کردن به یک محیط کار جدید مدتی طول میکشد. - Er hat sich schnell an die neuen Regeln gewöhnt.
او به سرعت به قوانین جدید عادت کرد. - Manchmal ist es schwer, sich an Veränderungen zu gewöhnen.
گاهی اوقات عادت کردن به تغییرات دشوار است. - Sie müssen sich an das frühe Aufstehen gewöhnen.
شما باید به بیدار شدن زود عادت کنید.
Daran muss ich mich erst gewöhnen
Verpassen
از دست دادن
Enthusiastisch
باشور، با اشتیاق
Beliebig (oft)
واژه “beliebig” در زبان آلمانی به معنای “هر گونه”، “دلخواه” یا “تصادفی” است. این واژه معمولاً به حالتی اشاره دارد که انتخاب یا تصمیمگیری میتواند بدون محدودیت خاصی انجام شود.
مثالها:
- Du kannst beliebig viele Fragen stellen.
تو میتوانی هر تعداد سوالی که میخواهی بپرسی. - Wir können uns an einem beliebigen Ort treffen.
ما میتوانیم در هر مکانی که بخواهیم ملاقات کنیم. - Die Schüler können beliebig wählen, welches Projekt sie machen möchten.
دانشآموزان میتوانند به دلخواه پروژهای را که میخواهند انجام دهند، انتخاب کنند. - Die Farben sind beliebig kombinierbar.
رنگها میتوانند به صورت دلخواه ترکیب شوند. - Er kann seine Zeit beliebig einteilen.
او میتواند زمان خود را به دلخواه تقسیم کند.
Zu schätzen wissen
Ich weiß das zu schätzen
عبارت “zu schätzen wissen” در زبان آلمانی به معنای “قدردانی کردن” یا “ارزش قائل شدن” برای چیزی است. این عبارت نشاندهندهی توانایی فرد در درک و ارزشگذاری مثبت نسبت به چیزها، افراد یا موقعیتهاست.
مثالها:
- Ich weiß deine Hilfe sehr zu schätzen.
من از کمک تو بسیار قدردانی میکنم. - Es ist wichtig, die kleinen Dinge im Leben zu schätzen.
مهم است که به چیزهای کوچک در زندگی ارزش قائل شویم. - Sie wissen die Unterstützung ihrer Freunde zu schätzen.
آنها از حمایت دوستانشان قدردانی میکنند. - Wir sollten die Vielfalt unserer Kultur zu schätzen wissen.
ما باید به تنوع فرهنگمان ارزش قائل شویم. - Er weiß die Anstrengungen seiner Kollegen zu schätzen.
او تلاشهای همکارانش را قدردانی میکند.
Gründen
تأسیس کردن
Eine Firma gründen
Kündigen
استعفا دادن، لغو کردن
Die stell kündigen
Konfrontiert sein mit (Dat)
عبارت “konfrontiert sein mit” در زبان آلمانی به معنای “مواجه بودن با” یا “مواجهه کردن با” است. این عبارت به حالتی اشاره دارد که فرد با یک چالش، مشکل یا وضعیت خاصی روبرو میشود.
مثالها:
- Er ist mit vielen Schwierigkeiten konfrontiert.
او با مشکلات زیادی مواجه است. - Wir sind derzeit mit neuen Herausforderungen konfrontiert.
ما در حال حاضر با چالشهای جدیدی روبرو هستیم. - Sie war mit den Folgen ihrer Entscheidungen konfrontiert.
او با عواقب تصمیماتش مواجه بود. - Die Schüler sind oft mit hohen Erwartungen konfrontiert.
دانشآموزان اغلب با انتظارات بالا روبرو هستند. - Die Regierung ist mit einer Vielzahl von Problemen konfrontiert.
دولت با مجموعهای از مشکلات روبرو است.
Leicht fallen
Veränderungen fallen ihr leicht
عبارت “leicht fallen” در زبان آلمانی به معنای “آسان بودن” یا “به سادگی انجام شدن” است. این عبارت به حالتی اشاره دارد که انجام یک کار یا فعالیت به راحتی و بدون زحمت خاصی انجام میشود.
مثالها:
- Es fällt mir leicht, neue Sprachen zu lernen.
یادگیری زبانهای جدید برای من آسان است. - Ihr fällt es leicht, mit anderen Menschen zu kommunizieren.
برای او ارتباط برقرار کردن با دیگران آسان است. - Das Laufen fällt mir schwer, aber das Radfahren fällt mir leicht.
دویدن برای من سخت است، اما دوچرخهسواری برای من آسان است. - Es fällt mir leicht, mich auf neue Situationen einzustellen.
برای من آسان است که خود را با شرایط جدید وفق دهم. - Die Matheaufgaben fallen ihm leicht.
حل مسائل ریاضی برای او آسان است.
Der Wandel
تغیر و تحول
Problem bereiten
مشکل ایجاد کردن
Sich wehren gegen
عبارت “sich wehren gegen” در زبان آلمانی به معنای “مقابله کردن با” یا “دفاع کردن در برابر” است. این عبارت به حالتی اشاره دارد که فرد در برابر یک تهدید، ناعدالتی یا حملهای واکنش نشان میدهد و تلاش میکند از خود یا حقوق خود دفاع کند.
مثالها:
- Die Bürger wehren sich gegen die ungerechten Gesetze.
شهروندان در برابر قوانین ناعادلانه مقابله میکنند. - Er hat sich gegen die Vorurteile gewehrt.
او در برابر پیشداوریها دفاع کرد. - Wir müssen uns gegen Diskriminierung wehren.
ما باید در برابر تبعیض دفاع کنیم. - Sie wehrt sich gegen die Angriffe ihrer Gegner.
او در برابر حملات رقبای خود دفاع میکند. - Es ist wichtig, sich gegen Mobbing zu wehren.
مهم است که در برابر آزار و اذیت دفاع کنیم.
Anschaulich
واژه “anschaulich” در زبان آلمانی به معنای “مشهود”، “وضیحی” یا “تصویری” است. این واژه به اطلاعات، توضیحات یا روشهایی اشاره دارد که بهخوبی قابل درک و تصور هستند و به سادگی میتوان آنها را دریافت کرد.
مثالها:
- Die anschaulichen Grafiken helfen, die Daten besser zu verstehen.
نمودارهای مشهود به درک بهتر دادهها کمک میکنند. - Der Lehrer erklärt die komplexen Konzepte auf anschauliche Weise.
معلم مفاهیم پیچیده را به روش تصویری توضیح میدهد. - In dem Buch sind anschauliche Beispiele enthalten.
در این کتاب مثالهای مشهودی وجود دارد. - Die anschauliche Präsentation machte das Thema lebendig.
ارائه تصویری موضوع را زنده کرد. - Anschauliche Erklärungen sind besonders wichtig für Lernende.
توضیحات مشهود بهخصوص برای یادگیرندگان اهمیت دارند.