Grammatik Flashcards
- کلمات ربطی که جمله وابسته (Nebensatz) میسازند
این کلمات باعث میشوند که فعل به انتهای جمله منتقل شود
- als (وقتی که، زمانی که، در گذشته):
Als ich jung war, spielte ich Fußball.
(وقتی جوان بودم، فوتبال بازی میکردم.)
- bevor (قبل از اینکه):
Bevor du gehst, musst du die Tür abschließen.
(قبل از اینکه بروی، باید در را قفل کنی.)
- bis (تا زمانی که):
Ich warte, bis du fertig bist.
(من صبر میکنم تا تو کارت تمام شود.)
- da (چون، به دلیل اینکه):
Da er müde ist, geht er früh ins Bett.
(چون او خسته است، زود به رختخواب میرود.)
- dass (که):
Ich glaube, dass er morgen kommt.
(فکر میکنم که او فردا میآید.)
- damit (برای اینکه، تا):
Ich lerne viel, damit ich die Prüfung bestehe.
(زیاد درس میخوانم تا امتحان را قبول شوم.)
- ehe (پیش از اینکه):
Ehe er nach Hause geht, besucht er seine Eltern.
(پیش از اینکه به خانه برود، والدینش را ملاقات میکند.)
- falls (در صورتیکه):
Falls es morgen regnet, bleiben wir zu Hause.
(در صورتیکه فردا باران ببارد، در خانه میمانیم.)
- indem (با انجام، از طریق اینکه):
Er spart Geld, indem er auf teure Dinge verzichtet.
(او با صرف نظر کردن از چیزهای گرانقیمت، پول پسانداز میکند.)
- nachdem (پس از اینکه):
Nachdem er gegessen hatte, ging er spazieren.
(پس از اینکه غذا خورد، پیادهروی کرد.)
- ob (آیا):
Ich weiß nicht, ob er kommt.
(نمیدانم آیا او میآید یا نه.)
- obgleich (اگرچه):
Obgleich es regnet, gehen wir spazieren.
(اگرچه باران میبارد، پیادهروی میکنیم.)
- obwohl (اگرچه):
Obwohl er müde ist, arbeitet er weiter.
(اگرچه خسته است، به کار خود ادامه میدهد.)
- seit/seitdem (از زمانی که):
Seitdem er in Deutschland lebt, spricht er gut Deutsch.
(از زمانی که در آلمان زندگی میکند، خوب آلمانی صحبت میکند.)
- sobald (به محض اینکه):
Sobald ich ankomme, rufe ich dich an.
(به محض اینکه برسم، به تو زنگ میزنم.)
- solange (تا زمانی که):
Solange es regnet, bleibe ich zu Hause.
(تا زمانی که باران میبارد، در خانه میمانم.)
- sofern (در صورتیکه، به شرطی که):
Sofern das Wetter gut ist, machen wir ein Picknick.
(در صورتی که هوا خوب باشد، پیکنیک میکنیم.)
- soweit (تا جایی که):
Soweit ich weiß, kommt er heute nicht.
(تا جایی که میدانم، او امروز نمیآید.)
- sodass (به طوری که):
Er hat hart gearbeitet, sodass er jetzt müde ist.
(او سخت کار کرده است، به طوری که اکنون خسته است.)
- während (در حالی که):
Während er kocht, höre ich Musik.
(در حالی که او آشپزی میکند، من به موسیقی گوش میدهم.)
- weil (چون):
Ich bleibe zu Hause, weil es regnet.
(چون باران میبارد، در خانه میمانم.)
- wenn (وقتی که، اگر):
Wenn du Zeit hast, ruf mich an.
(وقتی که وقت داری، به من زنگ بزن.)
- wo (کجا، جایی که):
Ich gehe dorthin, wo es ruhig ist.
(من به جایی میروم که آرام است.)
- wohin (به کجا):
Sag mir, wohin du gehst.
(به من بگو به کجا میروی.)
- woher (از کجا):
Ich frage mich, woher er das weiß.
(من از خودم میپرسم او این را از کجا میداند.)
- wobei (که در آن، در حالی که):
Er hat viel gelernt, wobei er immer konzentriert war.
(او خیلی درس خواند، در حالی که همیشه متمرکز بود.)
- weshalb (چرا، به چه دلیل):
Ich weiß nicht, weshalb er das getan hat.
(نمیدانم چرا او این کار را انجام داده است.)
- warum (چرا):
Kannst du mir sagen, warum er nicht gekommen ist?
(میتوانی به من بگویی چرا او نیامده است؟)
- wie (چگونه):
Er erklärte mir, wie das funktioniert.
(او به من توضیح داد که این چگونه کار میکند.)
- wieso (چرا):
Wieso bist du so spät gekommen?
(چرا اینقدر دیر آمدی؟)
- wofür (برای چه، برای چه چیزی):
Er weiß nicht, wofür er das Geld ausgeben soll.
(او نمیداند پول را برای چه چیزی خرج کند.)
- wozu (به چه منظور):
Ich frage mich, wozu das gut sein soll.
(از خودم میپرسم این به چه درد میخورد.)
- کلمات ربطی که جمله مستقل (Hauptsatz) میسازند
این کلمات ربطی باعث تغییر در ترتیب کلمات نمیشوند و فعل همچنان در جایگاه دوم میماند
برای کلمات ربطی گروه دوم (کلماتی که جملات مستقل یا Hauptsatz میسازند و ترتیب جمله را تغییر نمیدهند)، در اینجا برای هر کدام یک مثال میآورم. در این دسته، فعل در جایگاه دوم جمله باقی میماند.
- aber (اما):
Ich möchte kommen, aber ich habe keine Zeit.
(میخواهم بیایم، اما وقت ندارم.)
- denn (چون، زیرا):
Ich gehe nach Hause, denn ich bin müde.
(من به خانه میروم، چون خستهام.)
- oder (یا):
Möchtest du Tee oder Kaffee?
(چای میخواهی یا قهوه؟)
- sondern (بلکه):
Er isst keinen Fisch, sondern Fleisch.
(او ماهی نمیخورد، بلکه گوشت میخورد.)
- und (و):
Ich lese ein Buch und höre Musik.
(من یک کتاب میخوانم و موسیقی گوش میدهم.)
- entweder…oder (یا… یا):
Entweder du kommst mit uns, oder du bleibst zu Hause.
(یا با ما میآیی، یا در خانه میمانی.)
- weder…noch (نه… و نه):
Er trinkt weder Kaffee noch Tee.
(او نه قهوه مینوشد و نه چای.)
- sowohl…als auch (هم… و هم):
Sie spricht sowohl Deutsch als auch Englisch.
(او هم آلمانی و هم انگلیسی صحبت میکند.)
- nicht nur…sondern auch (نه تنها… بلکه):
Er ist nicht nur intelligent, sondern auch sehr fleißig.
(او نه تنها باهوش است، بلکه بسیار سختکوش نیز هست.)
- کلمات ربطی قیدی (Adverbiale Konjunktionen)
این دسته از کلمات به عنوان قید در جمله اصلی عمل میکنند. جایگاه فعل تغییری نمیکند، اما تأکیدی بر ترتیب جملات دارد:
برای کلمات ربطی گروه سوم (کلمات ربطی قیدی یا Adverbiale Konjunktionen) که در اینجا نیز ترتیب کلمات تغییر نمیکند اما تأکیدی بر ترتیب جملات دارد، در اینجا برای هر کدام یک مثال میآورم:
- außerdem (علاوه بر این):
Er ist sehr intelligent, außerdem arbeitet er hart.
(او بسیار باهوش است، علاوه بر این سخت کار میکند.)
- dann (سپس):
Wir gehen zuerst einkaufen, dann kochen wir zusammen.
(ما اول میرویم خرید، سپس با هم غذا درست میکنیم.)
- deshalb (به همین دلیل):
Es regnet, deshalb bleibe ich zu Hause.
(باران میبارد، به همین دلیل در خانه میمانم.)
- deswegen (به این دلیل):
Er war krank, deswegen konnte er nicht kommen.
(او بیمار بود، به این دلیل نتوانست بیاید.)
- daher (از این رو):
Ich habe viel gelernt, daher habe ich die Prüfung bestanden.
(من خیلی درس خواندم، از این رو امتحان را قبول شدم.)
- darum (به همین دلیل):
Ich habe Hunger, darum esse ich jetzt etwas.
(گرسنهام، به همین دلیل الان چیزی میخورم.)
- dennoch (با این وجود):
Es ist sehr kalt, dennoch gehen wir spazieren.
(هوا بسیار سرد است، با این وجود ما پیادهروی میکنیم.)
- desto (هر چه):
Je mehr du übst, desto besser wirst du.
(هر چه بیشتر تمرین کنی، بهتر میشوی.)
- doch (اما، با این حال):
Er ist müde, doch er arbeitet weiter.
(او خسته است، اما با این حال به کار ادامه میدهد.)
- folglich (در نتیجه):
Sie hat viel geübt, folglich hat sie den Wettbewerb gewonnen.
(او زیاد تمرین کرده بود، در نتیجه مسابقه را برنده شد.)
- jedoch (با این حال):
Es war spät, jedoch arbeitete er weiter.
(دیر شده بود، با این حال او به کار ادامه داد.)
- trotzdem (با این وجود):
Es regnet, trotzdem gehen wir spazieren.
(باران میبارد، با این وجود ما پیادهروی میکنیم.)
- zudem (علاوه بر این):
Der Film war langweilig, zudem war er sehr lang.
(فیلم کسلکننده بود، علاوه بر این خیلی طولانی بود.)
- infolgedessen (در نتیجه):
Er hat nicht gelernt, infolgedessen hat er die Prüfung nicht bestanden.
(او درس نخوانده بود، در نتیجه امتحان را قبول نشد.)
تفاوتها به طور خلاصه:
Deshalb: رسمیتر و مناسبتر برای نوشتار.
Deswegen: بیشتر در مکالمات روزمره اما همچنان رایج در نوشتار.
Darum: غیررسمیترین گزینه و بیشتر در مکالمات معمولی استفاده میشود.
- کلمات ربطی همپایه (Nebenordnende Konjunktionen)
این کلمات جملات اصلی یا عبارتهای یکسان را به هم وصل میکنند و ترتیب کلمات تغییری نمیکند:
حالا به سراغ گروه چهارم (کلمات ربطی همپایه یا Nebenordnende Konjunktionen) میرویم. این کلمات جملات اصلی یا عبارتهای همپایه را به هم متصل میکنند و ترتیب کلمات در جمله تغییری نمیکند. در اینجا برای هر کلمه یک مثال میآورم:
- entweder…oder (یا… یا):
Entweder gehst du ins Kino, oder du bleibst zu Hause.
(یا به سینما میروی یا در خانه میمانی.)
- weder…noch (نه… و نه):
Er hat weder angerufen noch eine Nachricht geschickt.
(او نه زنگ زده است و نه پیامی فرستاده است.)
- sowohl…als auch (هم… و هم):
Sie ist sowohl intelligent als auch fleißig.
(او هم باهوش است و هم سختکوش.)
- nicht nur…sondern auch (نه تنها… بلکه):
Er spricht nicht nur Deutsch, sondern auch Englisch.
(او نه تنها آلمانی صحبت میکند، بلکه انگلیسی هم میداند.)
. کلمات ربطی شرطی (Konditionale Konjunktionen)
این کلمات شرطی بودن را نشان میدهند و در جملات شرطی استفاده میشوند:
(کلمات ربطی شرطی یا Konditionale Konjunktionen)
- falls (در صورتی که):
Falls es morgen regnet, bleiben wir zu Hause.
(در صورتی که فردا باران ببارد، در خانه میمانیم.)
- sofern (در صورتی که، مشروط بر اینکه):
Sofern du Zeit hast, können wir uns treffen.
(در صورتی که وقت داشته باشی، میتوانیم همدیگر را ببینیم.)
- wenn (اگر):
Wenn du möchtest, helfe ich dir.
(اگر بخواهی، به تو کمک میکنم.)
. کلمات ربطی علت و نتیجه (Kausale und Konsekutive Konjunktionen)
این کلمات نشاندهنده رابطه علت و معلولی هستند:
(کلمات ربطی تسخیری یا Konsekutive Konjunktionen
- sodass (به طوری که):
Er hat hart gearbeitet, sodass er die Beförderung bekommen hat.
(او سخت کار کرد، به طوری که ترفیع گرفت.)
- so… dass (اینقدر… که):
Es regnete so stark, dass wir nicht mehr rausgehen konnten.
(باران آنقدر شدید بارید که دیگر نمیتوانستیم بیرون برویم.)
- dass (که):
Ich habe gesagt, dass ich morgen komme.
(گفتم که فردا میآیم.)
- so sehr… dass (به قدری… که):
Er liebt sie so sehr, dass er alles für sie tun würde.
(او او را آنقدر دوست دارد که برایش هر کاری خواهد کرد.)
- کلمات ربطی مقایسهای (Komparative Konjunktionen)
این کلمات برای مقایسه استفاده میشوند:
این کلمات به بیان مقایسه بین دو یا چند موضوع میپردازند:
- als (از، به عنوان):
Er ist größer als ich.
(او از من بلندتر است.)
- wie (مثل، همانند):
Sie singt wie ein Engel.
(او مثل یک فرشته میخواند.)
- so… wie (به اندازه… مثل):
Er ist so schnell wie ein Gepard.
(او به اندازه یک یوزی سریع است.)
- je… desto (هر چه… آنگاه):
Je mehr du lernst, desto besser wirst du.
(هر چه بیشتر یاد بگیری، بهتر میشوی.)
- nicht so… wie (به اندازه… نیست):
Er ist nicht so intelligent wie sein Bruder.
(او به اندازه
- کلمات ربطی تضادی (Konzessive Konjunktionen)
این کلمات نشاندهنده تضاد یا تضادی در جمله هستند:
این کلمات نشاندهنده تضاد یا تناقض میان دو جمله یا عبارت هستند. در اینجا تمامی کلمات و مثالهای مربوط به این گروه را میآورم:
- obwohl (اگرچه):
Obwohl es regnete, gingen wir spazieren.
(اگرچه باران میبارید، ما به پیادهروی رفتیم.)
- obgleich (اگرچه):
Obgleich er müde war, arbeitete er weiter.
(اگرچه او خسته بود، به کار ادامه داد.)
- obschon (اگرچه):
Obschon es schwierig war, haben wir es geschafft.
(اگرچه دشوار بود، ما موفق شدیم.)
- wenngleich (اگرچه):
Wenngleich sie wenig Zeit hatte, half sie uns.
(اگرچه او زمان کمی داشت، به او کمک کرد.
. کلمات ربطی زمانی (Temporale Konjunktionen)
این کلمات رابطه زمانی بین دو جمله را مشخص میکنند
با کمال میل! بیایید به گروه نهم (کلمات ربطی زمانی یا Temporale Konjunktionen) بپردازیم و برای هر کلمه یک مثال ارائه کنیم:
: کلمات ربطی زمانی (Temporale Konjunktionen)
این کلمات رابطه زمانی بین دو جمله را مشخص میکنند.
- als (وقتی که، هنگامیکه، در گذشته):
Als ich ein Kind war, spielte ich oft im Park.
(وقتی که بچه بودم، اغلب در پارک بازی میکردم.)
- bevor (قبل از اینکه):
Bevor du gehst, solltest du deine Hausaufgaben machen.
(قبل از اینکه بروی، باید تکالیفات را انجام دهی.)
- bis (تا زمانی که):
Ich warte, bis du fertig bist.
(من صبر میکنم تا تو آماده شوی.)
- ehe (پیش از اینکه):
Ehe wir gehen, müssen wir alles einpacken.
(پیش از اینکه برویم، باید همه چیز را جمع کنیم.)
- nachdem (پس از اینکه):
Nachdem ich gegessen hatte, ging ich spazieren.
(پس از اینکه غذا خوردم، به پیادهروی رفتم.)
- seit (از زمانی که):
Seit ich in Deutschland bin, habe ich viel gelernt.
(از زمانی که در آلمان هستم، خیلی یاد گرفتهام.)
- sobald (به محض اینکه):
Sobald ich zu Hause bin, rufe ich dich an.
(به محض اینکه به خانه برسم، به تو زنگ میزنم.)
- solange (تا زمانی که):
Solange du glücklich bist, ist alles gut.
(تا زمانی که تو خوشحالی، همه چیز خوب است.
- während (در حالی که):
Während ich arbeite, höre ich Musik.
(در حالی که کار میکنم، به موسیقی گوش میدهم.)
- wenn (وقتی که):
Wenn es regnet, bleibe ich zu Hause.
(وقتی باران میبارد،
. کلمات ربطی زمانی (Temporale Konjunktionen)
این کلمات رابطه زمانی بین دو جمله را مشخص میکنند
با کمال میل! بیایید به گروه نهم (کلمات ربطی زمانی یا Temporale Konjunktionen) بپردازیم و برای هر کلمه یک مثال ارائه کنیم:
: کلمات ربطی زمانی (Temporale Konjunktionen)
این کلمات رابطه زمانی بین دو جمله را مشخص میکنند.
- als (وقتی که، هنگامیکه، در گذشته):
Als ich ein Kind war, spielte ich oft im Park.
(وقتی که بچه بودم، اغلب در پارک بازی میکردم.)
- bevor (قبل از اینکه):
Bevor du gehst, solltest du deine Hausaufgaben machen.
(قبل از اینکه بروی، باید تکالیفات را انجام دهی.)
- bis (تا زمانی که):
Ich warte, bis du fertig bist.
(من صبر میکنم تا تو آماده شوی.)
- ehe (پیش از اینکه):
Ehe wir gehen, müssen wir alles einpacken.
(پیش از اینکه برویم، باید همه چیز را جمع کنیم.)
- nachdem (پس از اینکه):
Nachdem ich gegessen hatte, ging ich spazieren.
(پس از اینکه غذا خوردم، به پیادهروی رفتم.)
- seit (از زمانی که):
Seit ich in Deutschland bin, habe ich viel gelernt.
(از زمانی که در آلمان هستم، خیلی یاد گرفتهام.)
- sobald (به محض اینکه):
Sobald ich zu Hause bin, rufe ich dich an.
(به محض اینکه به خانه برسم، به تو زنگ میزنم.)
- solange (تا زمانی که):
Solange du glücklich bist, ist alles gut.
(تا زمانی که تو خوشحالی، همه چیز خوب است.
- während (در حالی که):
Während ich arbeite, höre ich Musik.
(در حالی که کار میکنم، به موسیقی گوش میدهم.)
- wenn (وقتی که):
Wenn es regnet, bleibe ich zu Hause.
(وقتی باران میبارد،
PASSIVE
- زمان حال (Präsens)
ساختار:
Subjekt + werden + Partizip II
: Das Buch wird gelesen.
کتاب در حال خوانده شدن است.
Die Prüfungen werden nächste Woche geschrieben.
: امتحانات هفته آینده برگزار میشوند.
: Die Blumen werden täglich gegossen.
گلها روزانه آبیاری میشوند.
- زمان گذشته ساده (Präteritum)
ساختار:
Subjekt + wurden + Partizip II
Das Bild wurde gestern gemalt.
تصویر دیروز کشیده شد.
: Die Geschenke wurden von den Kindern geöffnet.
هدایا توسط کودکان باز شدند.
Die Regeln wurden vor dem Spiel erklärt.
: قوانین قبل از بازی توضیح داده شدند.
- زمان آینده (Futur I)
ساختار:
Subjekt + werden + Partizip II + werden
Der Vertrag wird nächste Woche unterschrieben werden.
قرارداد هفته آینده امضا خواهد شد.
Die neuen Möbel werden bald geliefert werden.
مبلمان جدید به زودی تحویل داده خواهند شد.
Die Ergebnisse werden morgen veröffentlicht werden.
نتایج فردا منتشر خواهند شد.
- زمان گذشته کامل (Perfekt)
ساختار:
Subjekt + sein + worden + Partizip II
Das Haus ist schnell gebaut worden.
خانه به سرعت ساخته شده است.
Der Bericht ist pünktlich fertiggestellt worden.
گزارش به موقع آماده شده است.
Die Aufgaben sind bereits erledigt worden.
وظایف قبلاً انجام شدهان
- زمان گذشته ماضی (Plusquamperfekt)
ساختار:
Subjekt + waren + worden + Partizip II
Die Tür war schon geöffnet worden, als ich ankam.
در زمانی که من رسیدم، در قبلاً باز شده بود.
Die Arbeiten waren vor der Deadline abgeschlossen worden.
کارها قبل از ضربالاجل تکمیل شده بودند.
Die Blumen waren gegossen worden, bevor sie verwelkt sind.
گلها قبل از پژمرده شدن آبیاری شده بودند.