B212 Flashcards

1
Q

Das Vorurteil_e

A

«پیش‌داوری» یا «قضاوت پیش از شناخت» است و به تصورات یا قضاوت‌های نادرستی اشاره دارد که معمولاً بر اساس اطلاعات ناکافی یا تجربیات محدود شکل می‌گیرند. جمع این واژه «Vorurteile» است.

  1. Es ist wichtig, Vorurteile abzubauen, um ein besseres Miteinander zu fördern.
    مهم است که پیش‌داوری‌ها را کاهش دهیم تا یک همکاری بهتر را ترویج کنیم.
  2. Vorurteile können zu Diskriminierung führen.
    پیش‌داوری‌ها می‌توانند به تبعیض منجر شوند.
  3. Sie hat ihr Vorurteil gegenüber neuen Technologien überwunden.
    او بر پیش‌داوری خود نسبت به فناوری‌های جدید غلبه کرده است.
  4. Der Film behandelt das Thema Vorurteile in unserer Gesellschaft.
    این فیلم به موضوع پیش‌داوری‌ها در جامعه ما می‌پردازد.
  5. Vorurteile entstehen oft aus Unkenntnis und Angst.
    پیش‌داوری‌ها معمولاً از ناآگاهی و ترس ناشی میشود
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

Der erste Eindruck

A

اولین برداشت یا اولین تاثیر
1. Der erste Eindruck zählt oft mehr als man denkt.
اولین برداشت غالباً بیشتر از آنچه فکر می‌کنید اهمیت دارد.

  1. Um einen guten ersten Eindruck zu hinterlassen, sollte man gepflegt erscheinen.
    برای ایجاد یک اولین برداشت خوب، باید ظاهر آراسته‌ای داشته باشید.
  2. Der erste Eindruck, den sie bei dem Vorstellungsgespräch hatte, war sehr positiv.
    اولین تأثیری که او در مصاحبه شغلی داشت، بسیار مثبت بود.
  3. Es ist wichtig, den ersten Eindruck zu berücksichtigen, wenn man neue Menschen trifft.
    مهم است که اولین برداشت را در نظر بگیرید وقتی که با افراد جدید ملاقات می‌کنید.
  4. Manchmal kann der erste Eindruck täuschen.
    گاهی اوقات اولین برداشت می‌تواند
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

Selbstbewusst

A

«با اعتماد به نفس»

  1. Sie spricht sehr selbstbewusst bei Präsentationen.
    او در ارائه‌ها بسیار با اعتماد به نفس صحبت می‌کند.
  2. Ein selbstbewusster Mensch lässt sich nicht leicht verunsichern.
    یک فرد با اعتماد به نفس به راحتی تحت تأثیر قرار نمی‌گیرد.
  3. Es ist wichtig, selbstbewusst aufzutreten, wenn man im Beruf erfolgreich sein möchte.
    مهم است که با اعتماد به نفس ظاهر شوید اگر می‌خواهید در شغل خود موفق باشید.
  4. Durch regelmäßiges Training hat er sein Selbstbewusstsein gesteigert.
    او با تمرین منظم اعتماد به نفس خود را افزایش داده است.
  5. Selbstbewusste Menschen haben oft eine positive Ausstrahlung.
    افراد با اعتماد به نفس معمولاً انرژی مثبتی دارند
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

Schüchtern

A

خجالتی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

Stur

A

لجوج و سرسخت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

Kompromissbreit

A

کلمه «kompromissbereit» به معنای «آماده به مصالحه» یا «آماده برای توافق» است. این واژه به افرادی اشاره دارد که در مذاکرات یا بحث‌ها تمایل دارند به نقطه‌نظرات دیگران گوش دهند و در صورت لزوم، به یک توافق یا سازش دست یابند.

  1. Es ist wichtig, in Konflikten kompromissbereit zu sein.
    در منازعات، آماده به مصالحه بودن مهم است.
  2. Sie hat gezeigt, dass sie kompromissbereit ist, um eine Lösung zu finden.
    او نشان داده است که برای یافتن یک راه حل آماده به مصالحه است.
  3. Kompromissbereite Menschen können oft bessere Beziehungen aufbauen.
    افراد آماده به مصالحه معمولاً می‌توانند روابط بهتری برقرار کنند.
  4. Wenn beide Parteien kompromissbereit sind, wird es einfacher, einen Vertrag abzuschließen.
    وقتی هر دو طرف آماده به مصالحه هستند، انعقاد یک قرارداد آسان‌تر خواهد بود.
  5. In der Politik ist Kompromissbereitschaft oft notwendig, um Fortschritte zu erzielen.
    در سیاست، آمادگی برای مصالحه معمولاً برای دستیابی به پیشرفت ضروری است
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

Anspruchsvoll

A

پرتوقع
کلمه «anspruchsvoll» به معنای «سخت‌پسند» یا «ادعاکننده» است و به افرادی اشاره دارد که انتظارهای بالا یا نیازهای خاصی دارند. این واژه معمولاً در زمینه‌های مختلفی مانند هنر، غذا، خدمات یا روابط به کار می‌رود و به سطح بالای انتظارات اشاره دارد.

  1. Die Gäste in diesem Restaurant sind oft sehr anspruchsvoll.
    مهمانان در این رستوران معمولاً بسیار سخت‌پسند هستند.
  2. Sie hat einen anspruchsvollen Geschmack, wenn es um Mode geht.
    او در مورد مد سلیقه‌ای سخت‌پسند دارد.
  3. Der Kurs ist sehr anspruchsvoll und erfordert viel Zeit und Engagement.
    دوره بسیار سخت‌پسند است و نیاز به زمان و تعهد زیادی دارد.
  4. Er hat anspruchsvolle Ziele für seine Karriere gesetzt.
    او اهداف سخت‌پسندانه‌ای برای حرفه‌اش تعیین کرده است.
  5. Kunden in diesem Bereich sind oft sehr anspruchsvoll, was Qualität angeht.
    مشتریان در این حوزه معمولاً در مورد کیفیت بسیار سخت پسند هستند
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

Bescheiden

A

کلمه “بِشایدِن” (Bescheiden) در زبان آلمانی به معنای «فروتن» یا «متواضع» است. این واژه به فردی اشاره دارد که اهل خودستایی نیست و به‌طور کلی فروتنی و سادگی را در رفتار و گفتار خود نشان می‌دهد. همچنین می‌تواند به چیزی که ساده و بی‌تکلف است نیز اشاره کند.

  1. Er ist ein bescheidener Mensch.
    او یک انسان فروتن است.
  2. Trotz seines Erfolgs bleibt sie bescheiden.
    با وجود موفقیتش، او همچنان متواضع باقی مانده است.
  3. Das Haus ist klein und bescheiden, aber gemütlich.
    خانه کوچک و ساده است، اما راحت و دلنشین.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

Ausgeschlafen

A

“Ausgeschlafen” در زبان آلمانی به معنای «کاملاً استراحت‌ کرده» یا «سرحال» است. این کلمه زمانی به کار می‌رود که کسی خواب کافی داشته و احساس شادابی و انرژی می‌کند.

  1. Ich fühle mich heute richtig ausgeschlafen.
    امروز واقعاً احساس سرحالی می‌کنم.
  2. Nach dem langen Wochenende war sie endlich ausgeschlafen.
    بعد از تعطیلات طولانی، او بالاخره کاملاً استراحت کرده بود.
  3. Er sieht ausgeschlafen und bereit für den Tag aus.
    او سرحال به نظر می‌رسد و آماده برای روز است.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

Übermüdet

A

“Übermüdet” در زبان آلمانی به معنای «بسیار خسته» یا «فرسوده از خستگی» است. این واژه زمانی به کار می‌رود که کسی بسیار کم خوابیده یا برای مدت طولانی بیدار مانده و به شدت احساس خستگی می‌کند.

  1. Ich bin heute völlig übermüdet zur Arbeit gekommen.
    امروز کاملاً خسته به سر کار آمدم.
  2. Nach der langen Nacht war sie übermüdet und konnte sich nicht konzentrieren.
    بعد از شب طولانی، او بسیار خسته بود و نمی‌توانست تمرکز کند.
  3. Übermüdetes Fahren kann gefährlich sein.
    رانندگی در حالت خستگی زیاد می‌تواند خطرناک باشد
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

Vergesslich

A

«فراموش‌کار»

  1. Meine Großmutter wird langsam vergesslich.
    مادربزرگم به‌تدریج فراموش‌کار می‌شود.
  2. Ich bin in letzter Zeit so vergesslich, dass ich ständig meinen Schlüssel verliere.
    من اخیراً آنقدر فراموش‌کار شده‌ام که دائماً کلیدم را گم می‌کنم.
  3. Er ist ein netter Mann, aber etwas vergesslich.
    او مرد خوبی است، اما کمی فراموش‌کار.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

Zuverlässig

A

“Zuverlässig” در زبان آلمانی به معنای «قابل‌اعتماد» یا «مطمئن» است. این واژه به فرد یا چیزی اشاره دارد که می‌توان به آن اطمینان کرد که وظایف خود را به‌درستی انجام دهد یا به قول و تعهدات خود پایبند بماند.

  1. Er ist ein sehr zuverlässiger Freund, auf den man sich immer verlassen kann.
    او یک دوست بسیار قابل‌اعتماد است که همیشه می‌توان روی او حساب کرد.
  2. Die Maschine arbeitet zuverlässig und ohne Probleme.
    این دستگاه به‌طور مطمئن و بدون مشکل کار می‌کند.
  3. In dieser Firma sind Pünktlichkeit und Zuverlässigkeit sehr wichtig.
    در این شرکت، وقت‌شناسی و قابل‌اعتماد بودن بسیار مهم است.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

Gut/ schlecht verlaufen

A

“Verlaufen” در زبان آلمانی به معنای «پیش رفتن» یا «اتفاق افتادن» است و وقتی با کلمات “gut” (خوب) یا “schlecht” (بد) ترکیب می‌شود، به معنای «خوب پیش رفتن» یا «بد پیش رفتن» است.

  1. Das Meeting ist gut verlaufen.
    جلسه خوب پیش رفت.
  2. Leider ist das Gespräch schlecht verlaufen.
    متأسفانه مکالمه بد پیش رفت.
  3. Die Prüfung ist besser verlaufen, als ich erwartet hatte.
    امتحان بهتر از آنچه انتظار داشتم، پیش رفت.
  4. Unser Ausflug ist wegen des Wetters schlecht verlaufen.
    سفر ما به خاطر وضعیت آب‌وهوا بد پیش رفت.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

Sauer sein= aufregen

A

در زبان آلمانی، “sauer sein” به معنای «عصبانی بودن» یا «ناراحت بودن» است و می‌تواند تا حدودی با “aufregen” که به معنای «هیجان‌زده شدن» یا «عصبانی شدن» است، مشابه باشد. هر دو به احساسات منفی مرتبط با خشم اشاره دارند، اما تفاوت‌هایی هم دارند:

Sauer sein: بیشتر به حالت خشم یا دلخوری از چیزی یا کسی اشاره می‌کند.

Aufregen: می‌تواند به حالتی اشاره کند که فرد به‌طور کلی تحریک یا عصبانی شده است، ولی می‌تواند برای هیجانات مثبت یا منفی استفاده شود.

  1. Ich bin sauer auf dich, weil du mich nicht angerufen hast.
    من از تو ناراحتم چون با من تماس نگرفتی.
  2. Er hat sich über die Verspätung aufgeregt.
    او به خاطر تأخیر عصبانی شد.
  3. Warum bist du so sauer?
    چرا اینقدر عصبانی هستی؟
  4. Sie regt sich immer über Kleinigkeiten auf.
    او همیشه از چیزهای کوچک عصبانی می‌شود.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

Gut gelaunt sein

A

“Gut gelaunt sein” در زبان آلمانی به معنای «خوش‌اخلاق بودن» یا «خوش‌حال بودن» است. این عبارت به حالتی اشاره دارد که فرد روحیه خوب و سرحالی دارد و در حالتی مثبت و خوشایند قرار دارد.

  1. Heute bin ich richtig gut gelaunt.
    امروز واقعاً خوش‌حال و سرحال هستم.
  2. Sie war nach dem Urlaub immer gut gelaunt.
    او بعد از تعطیلات همیشه خوش‌اخلاق بود.
  3. Er ist meistens gut gelaunt und verbreitet gute Stimmung.
    او معمولاً خوش‌اخلاق است و حال و هوای خوبی ایجاد می‌کند.
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

Jmd. An etw. Erinnern

A

عبارت “Jemanden an etwas erinnern” در زبان آلمانی به معنای «کسی را به چیزی یادآوری کردن» است. این عبارت زمانی استفاده می‌شود که شما به فردی چیزی را که ممکن است فراموش کرده باشد، یادآوری می‌کنید.

  1. Kannst du mich morgen an den Termin erinnern?
    می‌توانی فردا جلسه را به من یادآوری کنی؟
  2. Ich habe ihn daran erinnert, seine Hausaufgaben zu machen.
    من به او یادآوری کردم که تکالیفش را انجام دهد.
  3. Erinnerst du dich daran, was wir besprochen haben?
    آیا به یاد داری چه چیزی را بحث کردیم؟
17
Q

Wünsche/ Kritik ( klar und deutlich) äußern

A

عبارت “Wünsche/Kritik (klar und deutlich) äußern” در زبان آلمانی به معنای «خواسته‌ها/نقدها را (به‌طور روشن و واضح) بیان کردن» است. این عبارت به بیان نیازها یا انتقادات به‌طرزی شفاف و صریح اشاره دارد.

  1. Es ist wichtig, Wünsche klar und deutlich zu äußern, damit Missverständnisse vermieden werden.
    مهم است که خواسته‌ها را به‌طور واضح و روشن بیان کنیم تا از بروز سوءتفاهم‌ها جلوگیری شود.
  2. Wenn du Kritik üben möchtest, solltest du das klar und deutlich tun.
    اگر می‌خواهی انتقاد کنی، باید این کار را به‌طور شفاف و واضح انجام دهی.
  3. Die Mitarbeiter wurden ermutigt, ihre Wünsche und Kritik klar und deutlich zu äußern.
    به کارمندان تشویق شد که خواسته‌ها و انتقادات خود را به‌طور واضح و شفاف بیان کنند.
18
Q

Etw.erhalten ( eine Erinnerung erhalten)

A

عبارت “eine Erinnerung erhalten” “دریافت یک یادآوری” یا “یادآوری گرفتن” است. این عبارت معمولاً زمانی استفاده می‌شود که شما از کسی یا چیزی یک یادآوری دریافت می‌کنید.

  1. Ich habe von meinem Handy eine Erinnerung erhalten, dass ich morgen einen Termin habe.

من از گوشی‌ام یک یادآوری دریافت کردم که فردا یک قرار ملاقات دارم.

  1. Er hat eine Erinnerung von seiner Bank erhalten, dass er seine Rechnung bezahlen muss.

او از بانک خود یک یادآوری دریافت کرد که باید قبض خود را پرداخت کند.

  1. Ich habe eine Erinnerung von der App erhalten, dass ich mein Fitness-Training beginnen soll.

من از برنامه یک یادآوری دریافت کردم که باید تمرینات تناسب اندامم را شروع کنم.

19
Q

Jdn. ( nicht) ernst nehmen

A

عبارت “jdn. (nicht) ernst nehmen” به زبان آلمانی به معنای “کسی را (نه) جدی گرفتن” است. این عبارت زمانی استفاده می‌شود که بخواهید بگویید که کسی یا چیزی را به اندازه‌ای که باید جدی نمی‌گیرید.

  1. Er nimmt seine Aufgaben nicht ernst.

او وظایفش را جدی نمی‌گیرد.

  1. Du solltest ihn ernst nehmen, auch wenn er manchmal scherzt.

تو باید او را جدی بگیری، حتی اگر گاهی شوخی کند.

  1. Die Leute nehmen die Warnungen der Meteorologen nicht ernst.
    مردم هشدارهای هواشناسان را جدی نمی‌گیرند.
  2. Es ist wichtig, die Meinung anderer ernst zu nehmen.

مهم است که نظر دیگران را جدی بگیریم.

20
Q

Jdn. Überrumpeln

A

عبارت “jdn. überrumpeln” به زبان آلمانی به معنای “کسی را غافلگیر کردن” یا “کسی را به طور ناگهانی و غیرمنتظره تحت تأثیر قرار دادن” است. این واژه معمولاً به موقعیت‌هایی اشاره دارد که فردی بدون آمادگی قبلی به چالش یا موقعیتی مواجه می‌شود.

  1. Er hat mich mit seiner Frage überrumpelt.

او با سوالش من را غافلگیر کرد.

  1. Die Überraschungsparty hat sie völlig überrumpelt.

مهمانی سورپرایز او را کاملاً غافلگیر کرد.

  1. Als sie plötzlich in die Diskussion eintrat, überrumpelte sie alle.

وقتی او به ناگهان در بحث وارد شد، همه را غافلگیر کرد.

  1. Ich wollte ihn nicht überrumpeln, also habe ich ihm vorher Bescheid gesagt.

نمی‌خواستم او را غافلگیر کنم، بنابراین به او از قبل اطلاع دادم.