Nov 2021 Flashcards
وقار
Dignity
وقتی که خوشحال میبودی با انگشتانت بر روی میز و یا داشبورد موتر مینواختی
When you were happy, you drummed your fingers on the table or dashboard of the car
وقتی نقاشی های دخترت را نشان میدادی میدرخشید
When you showed off your daughter’s paintings you beamed
دلم برای خنده هایت تنگ شده
I miss your laughter
این وقت سال حتما پنجشیر میبودی و گل ها در گل خانه جا بجا میکردی
This time year you would definitely be in Panjshir and would putting flowers in the flower house
روز به روز این غم با فشار بیشتر قلبم را درهم میشکند
Day by day this sadness breaks my heart with more pressure
چند روز بعد سالگرد ازدواج و سالگرد تولدت است هر روز با دیدن تاریخ قلبم میکشند ،سال گذشته با ما بودی هیچ فکرش را هم نمیکردیم امسال ترک ما میکنی
In a few days it’s your wedding anniversary and birthday anniversary. Every day I see the history of my heart, you were with us last year, we never thought that you’d leave us this year
چگونه ای همه غم را به هر طرف بکشانم ؟
چگونه دست دلم را بدست تو برسانم ؟
How can I kill all the sadness in every direction?
How can I reach the hand of my heart to you?