D20 Flashcards
1
Q
prima
A
- عالی فوقالعاده، خیلی خوب1. Das Eis schmeckt prima. 1 . مزه این بستنی عالی است.2. Das Essen schmeckte prima. 2 . غذا مزه عالیای میداد. [غذا بسیار خوشمزه بود.]3. Mit diesen Leuten verstehe ich mich prima. 3 . من این افراد را خیلی خوب میفهمم. [با این افراد خیلی خوب کنار میآیم.]
2
Q
schlimm
A
- بد ناجور1. Das ist nicht so schlimm. 1 . این خیلی بد نیست.2. Die Wunde sieht schlimm aus. 2 . زخم ناجور به نظر میرسد.3. Er hat eine schlimme Krankheit. 3 . او بیماری ناجوری دارد.4. Keine Angst. Das ist nicht so schlimm. 4 . نگران نباش. این خیلی هم بد نیست.
3
Q
einsam
A
- تنها1. Ohne dich fühle ich mich einsam. 1 . بدون تو من احساس تنهایی میکنم.2. Ohne meine Familie fühle ich mich ein bisschen einsam. 2 . بدون خانوادهام من کمی احساس تنهایی میکنم.
4
Q
allein
A
- تنها به تنهاییمترادف و متضادeinsam gemeinsam zusammen1. Er kommt allein. 1 . او تنها میآید.2. Es war sehr teuer. Allein das Essen hat schon über 50 Euro gekostet. 2 . این خیلی گران بود. غذا به تنهایی بیش از 50 یورو هزینه داشت.3. Ich gehe nicht gern allein spazieren. 3 . من دوست ندارم تنها به قدمزدن بروم.4. Soll ich Ihnen helfen? – Danke, ich schaffe es schon allein. 4 . میخواهید به شما کمک کنم؟ - ممنون، من میتوانم این را تنها انجام دهم.کاربرد واژه allein به معنای تنهاallein در آلمانی معنایی بسیار نزدیک به (تنها) یا (به تنهایی) در فارسی دارد. اگر کسی allein باشد یعنی دیگران در کنارش نیستند. وقتی کسی کاری را allein انجام میدهد یعنی آن را بدون کمک دیگران انجام میدهد.گاهی از allein برای تاکید بر بخشی از یک مجموعه استفاده میشود، به جمله زیر توجه کنید:Allein das Essen hat schon über 50 Euro gekostet (تنها غذا بیش از 50 یورو هزینه داشت)در این کاربرد ما معمولا از واژه “فقط” استفاده میکنیم. در فارسی ما این جمله را بیشتر اینطور می سازیم “فقط غذا 50 یورو هزینه داشت.”
5
Q
gemeinsam
A
- مشترک به طور مشترک، با هم etwas (Akk.) gemeinsam haben/benutzen/machen/… چیزی را به صورت اشتراکی داشتن/استفاده کردن/انجام دادن/….1. Du musst die Wohnung renovieren? Ich helfe dir. Wir können das gemeinsam machen. 1. تو باید آپارتمان را نوسازی کنی؟ من به تو کمک میکنم. ما میتوانیم آن را با هم انجام دهیم.2. Wir benutzen die Garage gemeinsam mit dem Nachbarn. 2. ما از پارکینگ با همسایههایم به طور مشترک استفاده میکنیم.
6
Q
zusammen
A
- با هم1. Das macht zusammen 10 Euro 80. 1 . این با هم میشود 10 یورو و 80 سنت.2. Die Nachbarkinder spielten zusammen. 2 . بچههای همسایه با هم بازی میکنند.3. Tom und Maria tranken zusammen einen Kaffee. 3 . “تام” و “ماریا” با هم یک قهوه خوردند.
7
Q
aufregend
A
- هیجانانگیز مهیج1. Unser erster Besuch in der Stadt war sehr aufregend. 1 . بازدید اول ما در شهر، بسیار هیجانانگیز بود.2. Wir begannen ein neues aufregendes Unterfangen. 2 . ما یک چالش جدید هیجانانگیز را شروعکردیم.
8
Q
der Unsinn
A
- چرت و پرت بی معنی، پرت و پلا1. Red doch nicht so einen Unsinn! 1 . این چرت و پرت را نگو!
9
Q
der Sinn
A
- معنی مفهوم، دلیل1. Den Sinn des Textes verstehe ich nicht. 1 . من معنای متن را متوجه نمی شوم.2. Es hat keinen Sinn, bei diesem Regen weiterzuarbeiten. 2 . رفتن سر کار در این باران هیچ معنایی [دلیلی] ندارد.3. Es hat keinen Sinn, noch ein Spiel zu beginnen. Es ist schon spät. 3 . دیگر هیچ دلیلی ندارد که یک بازی شروع کنیم. دیگر دیر شده.
10
Q
das Maul
A
- پوزه دهان
11
Q
zerreißen
A
- پاره کردن1. Die unscharfen Fotos kannst du zerreißen und wegwerfen. 1 . تو عکسهای غیر شفاف را میتوانی پاره بکنی و دور بیندازی.2. Sie zerriss den Brief in viele kleine Stückchen. 2 . او نامه را به تکههای کوچک زیادی پاره کرد.
12
Q
die Verletzung
A
- مصدومیت آسیب (جسمی)، زخم1. Keine Angst. Die Verletzung ist nicht so schlimm. 1 . نگران نباش. مصدومیت تو خیلی جدی نیست.2. Wegen dieser Verletzung muss du nicht zum Arzt gehen. 2 . به خاطر این مصدومیت نیازی نیست تو به دکتر بروی.
13
Q
sich umdrehen
A
- چرخیدن دور زدن1. Als sie sich umdrehte, sah sie ihn. 1 . وقتی که او چرخید، او را دید.2. Dreh dich mal um. Da hinten liegt das Buch doch. 2 . بچرخ. آن پشت کتاب قرار دارد.2. چرخاندن (umdrehen)1. Dreh das Blatt um; die Lösung steht auf der Rückseite. 1 . برگه را چرخان، راه حل پشت صفحه قرار دارد.2. Um die Rückseite des Bildes sehen zu können, musst du es umdrehen. 2 . برای دیدن پشت تابلو تو باید آن را بچرخانی.
14
Q
die Achse
A
- محور