All Flashcards
meteorology
علم هواشناسی
seismology
زلزله شناسی
metrology
علم مقياسات، پيمانهها (مطالعۀ علمیِ اندازهگيریها)
anthropology
انسان شناسی
aesthetics
زيبايى شناسى، مبحث هنرهاى زيبا (نقاشی، مجسمه سازی و موسيقی)
demography
آمارنگارى
astrology
طالع بینی
cosmos
کیهان
celestial
سماوی، الهی، آسمانی
celestial body
صور فلکی
celestial globe
کرۀ سماوی (کرۀ فرضی در فضا که روی آن ستارگان و اجرام آسمانی نقش بستهاند)
celestial navigation
تعيين موقعيت و مسير با مشاهدۀ موقعيت ستارگان و يا اندازهگيری زاويۀ بين يک پيکر
آسمانی و خط افق قابل مشاهده (ستاره نوردی، فضانوردی)
stellar
ستارهای، پر ستاره (درخشان)
dwarf star
ستارۀ کوتوله (فراوانترين نوع ستاره از ستارگان معمولی در کهکشان)
constellation
صورت فلکی، مجمع الکواکب (گردايهای از ستارهها که از ديدگاه زمينی به شکل ويژهای مانندسازی و نامگذاری شدهاند)
planisphere
جهاننماى مسطح (نقشهای بهصورت دو صفحۀ قابل تنظيم بر روی يک محور مرکزی برای نمايش صور فلکیِ قابل رؤيت در هر زمان و تاريخ، و ابزاری جهت کمک به نحوۀ تشخيص آنها)
the galaxy
کهکشان راه شيری (کهکشانی در منظومۀ شمسی بهصورت نوار شيری رنگی در پهنۀ آسمان که از ميليونها ستاره شامل منظومۀ شمسی تشکيل شده است)
solar corona
هالۀ خورشيدی (بيرونیترين حلقۀ نور (لايه) خورشيد)
planetoid
اجرام ستاره مانند، سيارهای شکل (ستارک)
twinkle
برق زدن يا تکان تکان خوردن، چشمک زدن
Saturn
زحل
spin
چرخیدن به دور خود
satellite
ماهواره، قمر مصنوعی
meteoroid
شهابواره (قطعههای صخره يا فلز سيارکها قبل از برخورد با جو زمين که در فضا شناورند)
meteor
سیارک یا شهاب واره ای که وارد جو زمین یا یک سیاره دیگر می شود
meteorite
شهاب سنگ (قطعۀ جامدی از بقايای جاماندۀ جرمهايی مانند شهابواره که توانسته پس از گذر از جو و تحمل تأثير آن، به سطح زمين يا يک سيارۀ ديگر برخورد کند)
space capsule
اتاقکوچک فضاپيما (کابين)
spaceman
مسافر فضايى، فضانورد
space shuttle
وسيلۀ حامل فضانوردها و گاهاً ماهواره يا تجهيزات ديگر به فضا
latitude
عرض جغرافيايی (مختصات مکانی يک نقطۀ جغرافيايی براساس فاصلهاش از خط استوا)
horizon
افق، خط افق (خط آشکار جدا کنندۀ آسمان از زمين در همۀ جهات)
tropic
گرمسيری (نواحى گرمسيرى بين دو مدار شمال و جنوب استوا)
Arctic
قطب شمال، شمالى، مربوط به قطب شمال (سرد)
expedition
سفر (معمولاً سفر بلند مدت برای پژوهش علمی)
topography
توپوگرافی، پستی و بلندیهای عوارض روی زمين
plain
جلگه، دشت (زمين نسبتاً هموار ناشی از آبرفت رودها که به دريا يا درياچه دائمی ختم میشود)
basin
حوزۀ رودخانه، آبگير، برکه (بخشی از زمين با تجمع مقداری آب)
cavern
غار، حفره زمینی، گودال (مقعر)
coal island
جزیره مرجانی
islet
جزیره کوچک
continental shelf
فلاتِ قاره، ايوان خشکی (سطح شيبدار ملايم بستر آبهای کمعمق درياها که از انباشت تودههای شن ساحل ايجاد شده و با شيبی ملايم به سوی اعماق اقيانوس ادامه میيابد)
ranges
رشته کوه
valley
دره، جلگه
canyon
تنگه، درۀ باريک و تنگ
survey
پيمايش، برآورد، نقشه بردارى، زمينهيابی
remote-sensing
سنجش از راه دور
geologic age
دورۀ زمين شناسی
geochronology
باستان شناسى زمين (علم تعيين قدمت سنگها، سنگوارهها و رسوبات)، شرح وقايع تاريخى بر مبناى اطلاعات زمين شناسى
plate tectonics
نظريۀ زمين ساخت صفحهای (يک تئوری که به بررسی حرکات وسيعمقياس در ساختار پوستۀ کره زمين (متشکل از چند صفحۀ اصلی که در مواردی خود شامل تعداد صفحات کوچکتر میباشند) و پديدههای مرتبط با برهمکنش ميان صفحات متحرک میپردازد)
metamorphic rock
سنگ دگرگونی
marble
سنگ مرمر
prospect
اکتشاف، معدنکاویکردن
soundings
سنجشهايی مربوط به تعيين عمق آب (مانند عمق يک درياچه)
copper
مس
mercury
سیماب - جیوه
emerald
زمرد سبز
ruby
یاقوت سرخ
frigid
هوای خيلی سرد (سرد و انجماد)
thaw
آب شدن (ذوب شدن)
eruption
فوران(انفجار)
lava
گدازه، مواد مذاب آتشفشانى
scoria
تفاله معدنی - کف
hypocenter
کانون زلزله
cataclysm
تحولات ناگهانى و عمده، سيل بزرگ، طوفان
ecosphere
زيستکره، بخش قابل زندگى کرۀ زمين
ecocide
تخريب محيط طبيعی (بهويژه بهطور اتفاقی)
preservation
حراست، نگهداری، حفظ (منابع طبيعی)
noxious
مضر، مهلک (سمی)
fumes
دود، بخار، گاز
sewage plant
فاضلاب تأسيسات
abate
(of something perceived as hostile, threatening, or negative) become less intense or widespread.
the storm suddenly abated
abound
وفور داشتن
coalification
فرآيند تبديل بقايای گياهان به زغال سنگ
disposal
دفع، از بين بردن، دور انداختن
fuel-efficient
کم مصرف (اتومبيل، موتور و …)
litter/trash garbage
زباله/ خاکروبه
rush hour
ساعت شلوغی (زمان اوج ترافيک روزانه)
traffic jam
راه بندان
water shortage
کمبود آب
wildness
طبيعی و دست نخورده
wilderness
بيابان، سرزمين نامسکون و رام نشده
specimen
مدل، نمونه آزمایش
aquatic
وابسته به آب- آبزیان
primate
راستۀ پستانداران نخستين پايه، نخستیها (مانند ميمون، بوزينه و …)
lizard
مارمولک، سوسمار
regeneration
باززايى، احياء، ترميم يک بافت به صورت طبيعی
shrimp
ميگو (ملخ)
prawn
ميگو، جنس ميگو
lobster
(گوشت) خرچنگ دريايى
crab
خرچنگ
clam
گوشت صدف، حلزون دوکپهاى يا صدف خوراکى
chrip
جیر جیر کردن
moth
بیدها - گروهی از حشرات مرتبط با پروانه (مانند شاه پرک) - حشرات موذی
caterpillar
کرم پيلهساز، کرم صدپا
swarm
دسته زیاد ، انبوهه (گروه زنبوران
flock
رمه، گله، دستۀ پرندگان
community
دسته، اجتماع (خوشه)
oyster
صدف خوراکی
homeotherm
جانورخونگرم
spawn
تخم ماهی (بذر)
appetite
اشتها، ميل و رغبت ذاتی
inflection
انحناء، خميدگی (بهسوی درون)
omnivorous
همه چيزخوار
antenna
آنتن، شاخک
pest
مايۀ آزار و آسيب، آفت (موجودات زندۀ مضر برای کشاورزی)
pesticide
آفت کش، مادۀ ضد افت
beast
چهارپا، حيوان، جانور
bill
نوک، منقار
beak
منقار، پوزه، نوک
flock to habitat
به صورت گله در آمدن در بوم
molt
پوست اندازی، پر و يا موى ريختن
echolocation
پژواکيابی جانوران (مانند خفاش و وال)، جهتيابی از راه ارسال صدا و سنجش پژواک آن
anthropoid ape
میمون های شبه انسان و بدون دم
civilized
دارای تمدن (انسان متمدن)
gregarious
خوشه خوشه، گروهى، دستهاى، گلهاى
marsh plant
گياه مردابی (جنگلی)
stem
ساقه، ريشه
stalk
ساقه (گياهان علفی)
sprout
جوانه، شاخه
bud
جوانه، غنچه (شکوفه)
petal
گلبرگ
flesh
گوشت، گوشت يا مغز ميوه (مغز ساقه)
stone
سنگ ميوه (هسته)
core
مغز يا درون، هسته
kernel
مغز هسته، دانه (مانند آجيل)
peel
پوست
shell
پوست، صدف حلزون، کاسه يا لاک محافظ جانور (مانند کاسۀ لاکپشت)
bough
تنۀ درخت (ترکه)
twig
ترکه، شاخۀ کوچک
lawn
علف زار
مرغ زار
meadow
چمنزار، علفزار، مرغزار
fern
سرخس
herb
شاخ و برگ درختان - گیاه دارویی - علف - رستنی
fermentation
تخمير (تجزيۀ شيميايی يک ماده (تبديل قند به اسيد يا الکل) توسط باکتریها، مخمرها و …)
toxin
ترکيب زهردار، داروى سمى
interrelationship
رابطۀ متقابل، روابط بين الملل
brute-like
حيوان صفت، بىرحم
custom
رسم، سنت، عرف
abhorrence
نفرت - بیزاری
ethnic
قومى (نژادی)
pollster
ناظر انتخابات، متصدى اخذ رأى، تحليلگر نظرسنجی
etiquette
آداب معاشرت، رسوم
netiquette
آداب معاشرت اينترنتی
protocol
موافقت مقدماتى، تشريفات، پيشنويس سند
courtesy
ادب و مهربانى، تواضع، مردمی
manners
رفتار، طريقه، تربيت
solitude
تنهايی، انفراد، خلوت (انزوا)
sociable
اجتماعی، جامعه پذير، دوستانه
ethics
اصول اخلاق، آيين (اخلاق)
observe
مراعاتکردن (فرمانبردارى)
violate
نقضکردن، هتک حرمتکردن (نقض عهد)
affluent
ثروتمند (دارا، توانگر)
discontent
نارضايتی، شکايت
libel
تهمت، افترا، توهين
discord
نفاق، اختلاف نظر، ناسازگارى
traffic congestion
انسداد يا تراکم عبور و مرور، راهبندان، ترافيک
exhaust
اگزوز، خروج (بخار)
ramp
سطح شيبدار، دست انداز، پيچ (پلکان)
pedestrian
عابر پياده، پياده رو
passerby
عابر، رهگذر از يک مسير (مخصوصاً بهطور اتفاقى)
overpass
پل هوايى
track
مسير، باريک راه، جاده مال رو (خاکی)
platform
مسیر - باریک - جاده مال رو (خاکی
commuter
مسافر (به خصوص در یک مسیر مشخص و به طور منظم
haul
همۀ ماهیهای صيد شده در يک وهله، حمل و نقل (سفر اغلب دشوار)
freight
بار
کشتی هواپیما
باربری
کرایه
raft
قایق مسطح الواری
canoe
قايق باريک و بدون بادبان
barge
قايق باری، دوبه، کرجی
ocean liner
کشتى مسافرى (با امکانات زياد و مخصوص سفرهای طولانی)
ferry
کشتی مسافربری يا حمل بار (بهويژه در فاصلۀ نسبتاً کوتاه و بهصورت منظم)
paddle
پارو زدن، دست و پا زدن
steer
راندن، هدايتکردن
bow
عرشۀ کشتى
stern
عقب کشتى
deck
عرشۀ کشتى
airliner
هواپيمای مسافربری
supersonic
سرعت مافوق صوت
runway
باند فرودگاه
crew
خدمۀ کشتى، کارکنان هواپيما و …
rotor
قسمت چرخان ماشين (بهخصوص جهت چرخش تيغههای هلیکوپتر)
hover
شناور و معلق بودن
rescue
نجات، رهايی
aeronautical
مرتبط به دانش هوانوردى
aviation
هواپیمایی - هوانوردی
telecommunications
ارتباط از راه دور (مخابراتی)
postal
پستى، وابسته به پستخانه
postage
حمل به وسیله پست، حق پستی - تمبر پستی
transmitter
فرستنده
telephone exchange
تلفن خانه
handset
دستگاه فرستنده و گيرنده (شامل گوشى و دهانى)
phonograph
صدا نگار، دستگاه ضبط صوت
telex
تله تايپ، دور نويس تلفنی
broadcasting
پخش از راديو و تلويزيون
talk show
برنامۀ راديو تلويزيونی که بهصورت گفتگو از ميهمان برنامه سوالهايی میشود و يا گروهی از شنوندگان، بينندهها و يا مخاطبين استوديو موضوعات مختلفی را مورد بحث قرار میدهند
confines
محدوده (مرز)
linger
درنگکردن، دير رفتن