20 Flashcards
tomb
اسمفعل گذرا /tum/ • گور،قبر،آرامگاه،مقبره،مزار،مرقد،مدفن • گور سرباز گمنام، بنای یادبود (برای مردگان مفقود) • (نادر) دفن کردن
chairman
/ˈtʃɛrmən/
• رئیس،رئیس جلسه،رئیس کمیته،رئیس کمیسیون اسم
• (در جلسه یا کمیته) ریاست کردن اسم
• کسی که معلولان را با صندلی چرخدار حرکت میدهد
artifact
/ˈɑrdəfækt/
• چیزی که توسط انسان ساخته شده است (به ویژه ابزار و ظروف و جنگ افزارهای انسان اولیه)،دست ساخت،مصنوع،دست ساز اسم
• (بافت شناسی - مواد یا عوامل خارجی که تصادفا با چیزی که مورد پژوهش و بازبینی میباشد مخلوط شده است) ورساخته
dust bin
• خاکروبهدان کنایه
sewer
اسمفعل ناگذرا
/ˈsuːə(r)/
• گنداب راه،زهکشی فاضلاب،لوله کشی فاضلاب،پارگین راه
• گنداب راه داری کردن، فاضلاب راهها را نگهداری کردن
sewer
/ˈsuːə(r)/
• (شخص یا دستگاه) دوزنده،دوختگر،خیاط اسم
tense
/tɛns/ • کشیده،تنگ،تنیده،منقبض صفت • نگران، دلواپس، ناراحت، عصبی صفت • نگران کننده، پر تنش صفت • (آواشناسی) تنیده، سخت صفتآواشناسی • تنیده شدن یا کردن، کشیده کردن یا شدن، منقبض شدن یا کردن صفت tense /tɛns/ • زمان اسمدستور زبان
parliamentary
/ˈˌpɑrləˈmɛnt(ə)ri/
• پارلمانی،وابسته به مجلس شورا صفت
• مصوبهی پارلمانی، حکم مجلس شورا صفت
• مشروطه، استوار بر رای اکثریت نمایندگان مجلس صفت
craft
اسمفعل گذرا
/kræft/
• مهارت،کارآمدی،زبردستی،چیرهدستی،استادی،استادکاری،هنرمندی،صنعتگری،دستورزی،هوتخشی،آمودش
• هنرهای دستی، صنایع دستی، کار دستی، حرفه (در کارهای دستی) ، پیشهوری، هوتخش
• صنف، اتحادیهی صنعتگران و هنرمندان کارهای دستی، صنف پیشهوران، هوتخشان
• حیلهگری، حیله، نیرنگ، فسون، ترفند، فریب، مکر، دورویی، تزویر، خدعه
• (جمع آن: craft بدون s) هواپیما، کشتی، قایق، ناو (دریایی یا فضایی)
• (معمولا به صورت اسم مفعول) ساختن (با هنرمندی) ، (با استادی) درست کردن، آمودن
• (مهجور) نیرو، قدرت
immense
/ɪˈmɛns/
• عظیم،بسیار بزرگ،سترگ،نهمار،سهمگین،گت،تنومند،پهناور صفت
• (در اصل) بیحد و حصر، بینهایت، بیپایان صفت
• (قدیمی - خودمانی) عالی
cozy
/ˈkoʊzi/
• گرم و نرم،راحت،دنج،آسودبخش صفت
• گرم و دوستانه صفت
impressive
/əmˈprɛsɪv/
• (آنچه که فکر یا احساسات را سخت تحت تاءثیر قرار دهد) برداشت گذار،اندیش گذار،موثر،شگفتانگیز،تحسین انگیز،ستایش انگیز،شکوهمند
Sculptor
مجسمه سار
Sculpture
مجسمه
Cautious (about)
محتاط
stimulus
/ˈstɪmjələs/
• (روانشناسی - زیست شناسی) انگیزه،انگیزان،انگیزگر،محرک،انگیختار،شوند،وژول اسم
• مشوق، شادمان کن، شور آور اسم
• قصد، منظور اصلی