01-21 Flashcards
sophisticated
سِفیستیکِیتِد
sophisticate
پیچیده
سطح بالا
پیشرفته (ماشین آلات)
ماهر خبره (انسان)
خبره و پیشرفته کردن
beacon
بیکِن
بیگن
آتش برای مخابره پیام
ایستگاه هدایت
موج رادیویی (ارسال پیام) در کشتی و هواپیما
severe
سِوّیِر
سخت
جدی
بسیار شدید یا وخیم
thought
تاوْت
گذشته think
surprisingly
سوپرایزینگلی
بطور شگفت آور
upbeat
آپبیت
متضاد:
downbeat
شادمان
خوشبین
assume
اِسووم
فرض کردن
Is it me?
تقصیر منه؟
مشکل منه؟
sort of
kind of
یه جورایی
face
مواجه شدن
suffer
سافر
رنج کشیدن
درد کشیدن
He suffered from severe depression when he was younger
اون وقتی جوونتر بود از افسردگی شدیدی رنج برد
injury
اینجِری
آسیب
صدمه
He had suffered severe head injuries
اون از آسیبهای شدید مغزی رنج برده بود.
guess what
حدس بزن چی شده
Guess what! I’ve passed my driving test!
حدس بزن چی شده! امتحان رانندگیمو قبول شدم
pregnant
پِرِگنِنت
پِرَگنِنت
بارداری
حامله
I’m pregnant.
من باردارم
I’m trained for nothing
برای هیچ شغلی مناسب نیستم
هیچ دانش یا مهارتی ندارم