No 9 Flashcards
1
Q
Taint
A
فاسد شدن
صدمه ديدن
اثر بد
خدشه
2
Q
Cargo hold
A
باربند
3
Q
Drafty
A
كوران دار
بادگير
4
Q
Brand
A
داغ
داغ زدن
حك كردن
5
Q
Selfsame
A
همان
درست همان
6
Q
Gallantry
A
شجاعت
رشادت
دلاورى
7
Q
Pilfer
A
دله دزدى كردن
8
Q
Parrot
A
طوطى وار تكرار كردن
9
Q
Overkill
A
زياده روى
عمل افراط آميز
10
Q
Riddance
A
رهايى
خلاصى
11
Q
Salvage
A
از نابودى و اتلاف نجات دادن
12
Q
Stash
A
ذخيره كردن
انبار كردن
13
Q
Strive
A
سعى كردن
تلاش كردن
14
Q
Disenchant
A
رفع طلسم كردن
15
Q
To dote on someone
A
كشته مرده ى كسى بودن
16
Q
Sundry
A
متفرقه
گوناگون
17
Q
Backdrop
A
پرده ى پشت صحنه ى تئاتر
18
Q
Fuzzy
A
تيره
مبهم
ناآشكار
كركى
19
Q
Lynx
A
سياه گوش
20
Q
Cuckoo
A
فاخته
ديوانه
21
Q
Reliance
A
اعتماد
تكيه
اتكاء
توكل
22
Q
Brawl
A
زدوخورد
كتك كارى با سروصدا
23
Q
Fate
A
تقدير و سرنوشت
24
Q
Faith
A
اعتقاد
ايمان
وفادارى
قول
25
Ship off
به جاى دور فرستادن
| با كشتى فرستادن
26
Domineer
تحكم كردن
سلطه جويى كردن
مستبدانه حكومت كردن
27
Squawk
جيغ
| جيغ كشيدن
28
To do away with
منسوخ كردن
نابود كردن
از شر چيزى خلاص شدن
29
Snip
برش
| با قيچى بريدن
30
Plop
با صداى شلپ يا تلپ افتادن
31
Contain
مهار كردن
حاوى بودن
شامل بودن
32
Revelry
عياشى
| جشن و سرور
33
Swoop
حركت سريع نزولى
| بسرعت پايين آمدن
34
Improvise
بداهه گويى كردن
35
Preside
رياست حمله يا چيزى را بعهده داشتن
| اداره كردن
36
To hold a grudge against s.o.
از كسى كينه به دل گرفتن
37
Loopy
خل وضع
38
Exotic
عجيب و غريب
خارجى
بيگانه
39
Unprecedented
بى سابقه
40
Inflection
خمش
انحناء
آهنگ
صرف فعل
41
Insolence
گستاخى
42
Prodigious
شگرف
| حيرت آور
43
Keepsake
هديه ى يادبود
| يادگارى
44
Testament
وصيت نامه
45
To single out
انتخاب كردن از بين يك گروه
تمايز قايل شدن
جدا كردن
46
Bequest
ميراث
| ارثى كه بنام وصيت رسيده
47
Hostility
عداوت
| خصومت
48
Scraggy
لاغر و استخوانى
| داراى دندانهاى نامنظم
49
Ministration
اداره
| اجرا
50
Encumber
اسباب زحمت شدن
دست و پاى كسى را گرفتن
بازداشتن
51
Marquee
خيمه بزرگ
52
Revel
شادى كردن
عياشى كردن
لذت بردن
53
Swathe
پيچيدن
پوشاندن
راه باريك
نوار
54
Foil
شكست دادن
| نقش برآب كردن
55
Trill
چهچهه زدن
با تحرير خواندن
لرزيدن
56
Caper
جست و خيز كردن
| ورجه وورجه كردن
57
Contingent
گروه
مشروط
محتمل
پيشامد شانسى
58
Forlorn
تنها
| بى كس
59
Spruce
پاكيزه
آراسته
صنوبر
60
Contemplate
تفكر كردن
تعمق كردن
خيره شدن
61
Canapé
پيش غذاى تست با چيزى كه روى آن بمالند
62
Scullery
ظرفشورخانه
63
Assuage
تخفيف دادن
| آرام كردن
64
Relay
بازپخش كردن
65
Beleaguer
محاصره كردن
| احاطه كردن
66
Skullduggery
تقلب
| رفتار زيرجلكى
67
Consummate
عالى
| كامل تمام و كمال
68
In earnest
در حقيقت
| بطور جدى
69
Impetus
نيروى حركتى
70
Ram
سفت كردن
قوچ
خراب كردن
كوبيدن
71
Slavish
بنده وار
| غلام وار
72
Impunity
مصونيت از مجازات
بخشودگى
كيفرناپذيرى
73
Scupper
تباه كردن
مختل كردن
بهم زدن
74
Imprison
زندانى كردن
| حبس كردن
75
Hangdog
شرمنده و ترسو
خوار
شرمگين
76
Awry
منحرف
غلط
زشت
چپ چپ
77
Talk s.o. through sth
با كسى در مورد چيزى كامل بحث كردن
78
Smack
سيلى زدن
| بوس صدادار
79
Chum
دوست صميمى
80
Nautical
دريايى
81
Outrun
پيشى جستن از
| عقب گذاشتن
82
Derailment
از خط خارج شدن ترن
83
To take to s.o./sth
به كسى يا چيزى علاقمند شدن
84
Slight
تحقير
| ناچيز شمردن
85
Deed
سند
| قباله
86
Boot
صندوق عقب
87
Claptrap
سخنى كه براى ستايش ديگران بگويند اما فاقد ارزش باشد
88
Legion
لژيون
هنگ
سپاه
89
Tantalize
وسوسه كردن
| دل كسى را آب كردن
90
Gaga
خل و ديوانه
دل شكسته
عاشق دلخسته
91
Clamor for sth
مصرانه تقاضاى چيزى را كردن
92
Off the mark
بسيار دور از هدف مدنظر بودن
اشتباه
غير دقيق
93
Feud
دشمنى ديرين
| عداوت
94
Irreplaceable
بى همتا
| جايگزين ناپذير
95
Obituary
آگهى درگذشت
| وابسته به وفات و درگذشت
96
Indow
ارزانى داشتن
بهرمند كردن
وقف كردن
97
Vain
مغرور
پوچ
واهى
98
Awe
آميزه اى از ترس و احترام
99
Cordial
دوستانه
| صميمى
100
Estrangement
بيگانگى
101
Breadwinner
كفيل خرج
| نان آور
102
Outshine
تحت الشعاع قرار دادن
103
Meteoric
درخشان و زودگذر
104
To be privileged (to have, be, do sth)
داشتن حق/امتياز خاص
| خوش شانس/خوش بخت بودن
105
Attest
گواهى دادن
| شهادت دادن
106
Attest
گواهى دادن
| شهادت دادن
107
To pluck upcourage (to do sth)
در خود شجاعت ديدن
108
To be disposed to do sth
مايل به انجام كارى بودن
109
Contract
گرفتن عفونت
110
Notoriety
رسوايى
بدنامى
انگشت نمايى
111
Sizable
بزرگ
| قابل ملاحظه
112
Occasion
باعث شدن
| سبب شدن
113
Upsurge
قيام فورى و ناگهانى
| صعود ناگهانى
114
Grit
شن
ماسه سنگ
سنگ ريزه
بهم فشردن
115
Mulch
لاشبرگ
| كودگياهى
116
Skim off
پاك كردن از روى سطح
117
Wad
توده
نمد
كهنه
كپه كردن
118
Impassion
شوراندن
برانگيختن
تحريك كردن
119
Canker
نوعى آفت
شته
فاسد شدن
120
Deadpan
خشك و بى روح
121
Mirth
شادى
عيش
طرب
122
Bearing
سلوك
رفتار
بردبارى
123
Profess
اعلام كردن
| وانمود كردن
124
Draw out
طول دادن
| طولانى كردن
125
Reception
استقبال
پذيرش
ضيافت
126
Eschew
اجتناب كردن
| خوددارى كردن
127
Subjugate
مطيع كردن
تحت انقياد درآوردن
تسليم كردن
128
Ferocity
درنده خويى
سبعيت
وحشيگرى
129
Allot
اختصاص دادن
| تخصيص دادن
130
Padlock
با قفل بستن
131
Belch
آروق زدن
132
Dangle
آويزان بودن
آويزان كردن
تاب دادن
133
Pawn
سرباز شطرنج
134
Bishop
فيل شطرنج
135
Tumble
افتادن
سقوط
كله معلق زدن
136
Unravel
از بند باز كردن
| حل كردن
137
Cringe
خود را جمع كردن
| كز كردن
138
Tendril
پيچك
139
Scoot
مثل برق رفتن
روروك
ليز خوردن
140
Greasy
چاپلوسانه
141
Skulk
قايم شدن
| دزدكى حركت كردن
142
Lurk
كمين كردن
143
Bask
آرميدن
144
Flop
با صداى تلپ افتادن
145
Flock
تجمع كردن
| گله وار رفتن
146
Batty
ديوانه
خل
احمق
147
Fret
| To fret about sth
دلخور شدن
| آشفته شدن
148
Drip
چكيدن
| سرم
149
Breath down s.o.’s neck
ايستادن نزديك كسى و دقت كردن به كارهاى او
150
Tap dance
رقص با درآوردن صداى پاها