No 8 Flashcards
Enthral
مسحور كردن
مجذوب كردن
Weave
بافتن
مارپيچ رفتن
Oblivion
فراموشى
Jug eared
با گوشهاى بيرون زده
Dabble (in) sth
ور رفتن
سرسرى و سطحى كارى را انجام دادن
Delegate
سپردن
اختيار دادن
Suffuse
پوشاندن
آكندن
فراگرفتن
Tyranny
استبداد
خودكامگى
Noxious
مضر
زيان آور
Seep
تراوش كردن
Taciturn
كم حرف
Submit
تسليم
تسليم شدن
فرمانبردارى
Transpire
آشكار شدن
فاش شدن
فراتر ديدن
Regal
شاهانه
Exuberant
شاد و خرم
سرزنده
Spellotape
چسب نوارى
Head cold
سرماخوردگى
Den
لانه
Boiler
آب گرم كن
Gibbon
ميمون دست دراز
Carols
سرود كريسمس
Agonize
كشمكش كردن
در تب و تاب بودن
Popinjay
لاف زدن
آدم پرحرف و مغرور
Impertinent
گستاخ
Dolt
كودن
آدم كند ذهن
Panelled
ساخته شده يا احاطه شده با قاب
Soapsuds
كف صابون
Romper suit
لباس سرهمى
Predicament
مخمصه
Jig
ورجه ورجه كردن
Straggly
ژوليده
پراكنده
Churlish
بى ادب
گستاخ
Throw caution to the winds
بى فكر و بى احتياط عمل كردن
Fluke
موفقيت شانسى
خوش شانسى
Gruesome
هولناك
سهمگين
وحشتناك
Covert
پنهان
نهفته
Non committal
نامتمايل به قبول تعهد
مبهم
نامشخص
Dunce
آدم كندذهن
Formalize
رسمى كردن
رسميت دادن
Inquisitor
بازپرس
بازرس
مفتش عقايد
Trump up
نسبت ناروا دادن
دروغ بافتن
تهمت زدن
Toerag
نفرت انگيز
مذموم
بيزار كننده
Allusion
اشاره
كنايه
تلويح
Headway
To make headway
پيشرفت
To make a pig’s ear of sth
كارى را بد و اشتباه انجام دادن
Hanger-on
آدم آويزان
Hearten
دلشاد كردن
دلدلرى دادن
Dire
وحشتناك
سهمگين
Exhilarate
خوشحال كردن
به وجد آوردن
Frame up
پاپوش
پاپوش درست كردن
Trespass
ورود غير مجاز
Rake
به دقت بررسى كردن
Dawdle
فس فس كردن
وقت كشى كردن
وقت تلف كردن
Admonitory
هشدارآميز
پندآميز
اندرزى
Bust
تنديس نيم تنه
Detritus
خرده سنگ
آوار
Chink
درز
روزنه
Smart
درد كشيدن
رنج بردن
Doily
دستمال زيربشقابى
Exemplary
نمونه
سرمشق
At full tilt
با سرعت زياد
Placate
آرام كردن
Lodge
در پانسيون زندگى كردن
مسكن موقت
Buck tooth
دندان جلو آمده
Slur
نامفهوم صحبت کردن لاپوشانی کردن زیرسبیلی رد کردن بدگويى كردن تحقير كردن
Provocation
تحريك
عمل خشم انگيز
فتنه انگيزى
Below the belt
ظالمانه
غيرعادلانه
Clipboard
تخته رسم گيره دار
Cranky
بدخلق
اخمو
Juggle
چند توپ را در هوا اين دست و آن دست كردن
Inkwell
دوات
Torpor
سستى
خمودگى
Rectify
اصلاح كردن
تصحيح كردن
Oracle
آدم دانا و پرخرد
وحى گاه
Rebuff
بطور زننده نپذيرفتن
رد كردن
امتناع كردن
Fiddly
آزارنده
عجيب وپیچیده و پرجزییات
Heavy-handed
بى مهارت
Composition
تركيب
Tauten
سخت كردن
تنگ كردن
كشيده شدن
كشيده كردن
To catch s.o. Off gaurd
كسى را سورپريز كردن
Seclude
جدا كردن
منزوى كردن
گوشه گيرى كردن
Drizzle
نم نم باران
To rub it in
با صحبت كردن مداوم در مورد يك چيز ناراحت كننده كسى را بيشتر ناراحت كردن
Soporific
خواب آور
Elite
برگزيده
نخبه
سرآمد
Grindstone
سنگ آسياب
سنگ چاقوتيزكنى
چرخ سنباده
Matey
رفيق
دوست صميمى
Succinct
گويا
موجز و مختصر
To keep pace with …
با… جلو رفتن
از… عقب نماندن
Titchy
بسيار كوچك
Accountability
جوابگويى
مسئوليت
To live up to sth
به انتظارات عمل كردن
مطابق انتظارات استاندارد عمل كردن
Attentiveness
دقت
Amass
گردآورى كردن
جمع آورى كردن
Treasure-trove
گنجينه
Tryout
آزمايش درجه ى استعداد براى ورود به مسابقات ورزشى
تمرين نهايى
Huffy
زودرنج
حساس
عصبانى
Jarring
ناهماهنگ
مغاير
ناهنجار
See-through
آنچه كه از وراى آن ميتوان ديد
Branch out
گسترش يافتن
گستردن
توسعه يافتن/دادن
Infringement (of sth)
تخلف
تجاوز
To strip s.o. Of sth
كسى را از چيزى محروم كردن
Amendment
اصلاح
Reciprocal
متقابل
Hovel
آلونك
Partizan
هوادار پروپا قرص
Cast
قالبگيرى كردن
Erratic
نامنظم
Flourish
رشد کردن
شکوفا شدن
در هوا تكان دادن
Unawares
(Take s.o. Unawares)
(To be caught unawares)
بى اطلاع
غافلگير كردن
غافلگير شدن
Shoddy
شرم آور
Club
چماغ
با چماغ زدن
Downcast
به سوى پايين
سربزير
Coop up
محبوس و محدود كردن
Prophesy
پيشگويى كردن
Prophecy
پيشگويى
Muffle
گرم نگه داشتن
نهان سازى
شالپيچ كردن
Conviction
محكوميت
اعتقاد راسخ
Concede
اقرار کردن
پذیرفتن
To wear on
به كندى و كسل كنندگى سپرى شدن
Caw
قارقار
Be/put on probation
مورد رفتارسنجى قرار دادن
Insinuation
كنايه
اشاره کنایه آمیز
گوشه زنى
Confer
مشورت كردن
رايزنى كردن
Barter
مبادله ى كالا با كالا
Chunter
زير لب گفتن
غر زدن
To harp on about sth
بطور مداوم در مورد چيزى فكر كردن و صحبت كردن
Imprecation
لعن
نفرين
To foist (on)
قالب كردن
تحميل كردن
Wad
توده
Nimble
چابك
Punch line
لب مطلب
Fling
پرت كردن
Clamour
سروصدا
طنين
Valiant
شجاع
Aglow
مشتعل و فروزان
براق
Orb
گوى
جسم كروى
Cross-eyed
لوچ
Bolt down
سريع فرو دادن غذا و آب
Manure
كود كشاورزى
To rise to sth
به چيزى عكس العمل نشان دادن
Bait
طعمه
طعمه گذاشتن
Loll
لم دادن
آويختن
Hitch up
بالا كشيدن شلوار يا جوراب
Jeering
سخن مسخره آميز گفتن
تمسخر كردن
Arch-enemy
دشمن بزرگ
Mutter
زير لب غرغر كردن
Dung beetle
سوسك سرگين غلتان
Simper
سفيهانه خنديدن
Lounge
سالن استراحت