Marja6 Flashcards
knee
kneel
با زانو زدن
زانو زدن
forge
ساختن، جعل کردن،
آهنگری کردن
impede
مانع شدن،
جلوگیری کردن
gregarious
اجتماعی، خونگرم
sluggish
کِسِل، کِساد، کُند
stretch
کش دادن،
کش آمدن
renovate
نوسازی کردن،
مرمّت کردن
tact
تدبیر، درایت،
مالحظه
swarm
ازدحام کردن،
هجوم آوردن
voluble
پرحرف، روان
humiliate
تحقیر
خوار کردن
castigate
بشدت نقد کردن،
مجازات کردن
convince
راضی/ قانع کردن
abeyance
تعلیق، بیتکلیفی
sceptic
فرد شکّاکو دیرباور
prejudice
دید تبعیضانهدادن،
تاثیر بد گذاشتن
commonplace
پیش پا افتاده
impulse
انگیزۀ ناگهانی، میل،
تکانه، ضربه
impulsive
بی فکر،
بیمالحظهگرانه
disregard
نادیده گرفتن،
اعتنا نکردن
tone
بهتر کردن
scenery
منظره، چشم انداز
abstract (adj)
abstract (n)
انتزاعی
چکیده خلاصه
strike (v)
ضربهزدن، خوردن،
خطور کردن،
اعتصاب کردن
contempt
تحقیر، اهانت
hurdle
از روی مانع پریدن
مانع
forego
صرف نظر کردن،
بیخیال شدن
wind
پیچاندن،کوککردن
باد
incline
متمایل کردن،
تمایل داشتن،
خم کردن
شیب
offend
توهین کردن،
ناراحت کردن،
مرتکب جرم شدن
replicate
کثیر شدن،
تکرار کردن
bury
دفن کردن،
به خاک سپردن
aesthetic
زیبایی شناسی،
اصول زیبایی
confer
مشورت کردن
manifest (v, adj, n)
معلوم کردن،
آشکار ساختن
آشکار، معلوم
بیانیه، لیست
manifestation
تجلی، ظهور،
علامت
shoplift
دزدیکردن از مغازه
compose
ساختن، تشکیلدادن،
آهنگسازی کردن
abolish
لغو کردن،
منسوخ کردن
scarce (adj , adv)
کمیاب، نادر
به ندرت
erratic
دمدمی مزاج،
نامنظم
make up (v)
make-up (n)
تشکیل دادن،
درست کردن،
از خود در آوردن
آرایش
prospect
اکتشاف کردن،
دنبال چیزی بودن
دورنما، چشم انداز،
احتمال
eminent
مشهور، معروف
controversy
جنجال
deterioration
زوال
inquire
پرسیدن
expediency
مصلحت
mount
سازماندهی کردن،
افزایش یافتن،
بالا رفتن، سوار شدن
کوه، اسب
efficacy
اثربخشی
fugitive
آدم فراری
فراری، موقت
sibling
خواهر یا برادر
solitary (n) (adj)
آدم تنها،
گوشه نشین
منفرد، تنها،
منزوی
rule (v)
حکومت کردن،
اداره کردن،
حکم کردن
adopt
به فرزند خواندگی
قبول کردن،
انتخاب کردن