marja 2 Flashcards
1
Q
allude
A
اشاره کردن
1
Q
impress
A
تحتتأثیر قرار دادن، اثر گذاشتن
2
Q
greet
A
سلام کردن، خوشامد گفتن، واکنش دادن
3
Q
concur
A
همرأی و موافق بودن
4
Q
concurrent
A
همزمان، همسو، موافق
5
Q
mitigate
A
تسکین دادن، کاهش دادن، سبک کردن
6
Q
colloquial
A
محاورهای، غیررسمی
7
Q
permanence
A
پایداری، دوام، ماندگاری
8
Q
jeopardy
A
خطر
9
Q
elicit
A
بیرون کشیدن، در پی داشتن
10
Q
elicitation
A
استخراج
11
Q
zenith
A
قله، اوج
12
Q
contradictory
A
متناقض
13
Q
trivial
A
ناچیز، جزئی
14
Q
manipulate
A
با مهارت انجام دادن، اداره کردن، بازیچه قرار دادن
15
Q
ignorance
A
بی خبری، جهل
16
Q
rudimentary
A
ساده و ابتدایی، اولیه
17
Q
compromise
A
مصالحه و سازش کردن
سازش، مصالحه
18
Q
indeterminate
A
نامشخص، نامعلوم
19
Q
preserve
A
مربا، شکارگاه
نگهداری کردن، حفظ کردن
20
Q
pragmatism
A
واقعبینی، عملگرایی
21
Q
indispensable
A
ضروری، لازم، اساسی
22
Q
coerce
A
مجبور کردن
23
Q
foretell
A
پیش بینی کردن
24
profound
ژرف، عمیق
25
intensive
متمرکز، کامل
26
abrupt
غیرمنتظره، ناگهانی
27
rob
سرقت کردن، دزدی کردن
28
robbery
دزدی، غارت، سرقت
29
subside
فروکش کردن، نشست کردن
30
exploit
کار برجسته
بهره برداری کردن، استثمار کردن
31
meticulous
دقیق، وسواسی
32
accumulate
اندوختن، انباشتن
33
plausible
شدنی، محتمل، پذیرفتنی
34
conceive
تصور کردن، پنداشتن، حامله شدن
35
evoke
تداعی کردن، برانگیختن
36
authenticity
سندیت، صحت
37
authentic
موثق، اصلی
38
inherent
ذاتی، درونی
39
disturb
مزاحم شدن، بهَم زدن، نگران کردن
40
aggression
پرخاشگری، حمله
41
aggressor
غاصب، متجاوز
42
dormant
خوابیده، خاموش
43
neutrality
) خلاص )برای دندۀ ماشین
بیطرف، خنثی، بیرنگ
بیطرفی
44
alienate
بیگانه کردن، حس بیگانگی دادن
45
commit
مرتکب شدن، متعهد شدن
46
material
مادی، مهم و تاثیرگذار
47
immaterial
بی ربط، غیرمادی، معنوی
48
rationalize
توجیه کردن
49
stamina
استقامت، بنیه
50
recollect
به خاطر آوردن
51
interrogate
بازجویی کردن
52
interrogator
بازپرس، بازجو
53
cogent
متقاعد کننده
54
legitimacy
مشروعیت، قانونی بودن