Holidays side Literature studies Flashcards
پای افراز
کفش
توفیق
خداوند اسباب را موافق با خواهش بنده محیّا گرداند تا او به نتیجه برسد، سازگار گردانیدن
تازیک
غیر ترک
راه تافتن
تغییر مسیر دادن
مظاهرت
یاری و پشتیبانی
حشر
قیامت ، رستاخیز
سپَرد
طی کرد
یکایک
یک به یک
تاکستان
باغ انگور
لگام
افسار
طرفه
شگفت آور ، عجیب
مفلس
درویش
بعینه
عیناً
بر اثر
در پی
صولت
هیبت، قدرت ، شکوه و جلال
هرّا
صدا و غوغا ، آغاز و مهیب
ملال
اندوه ، پژمردگی ، افسردگی
پدرام
شاد ، آراسته ، نیکو
خانقاه
سرا
گسلیدن
جدا شدن
شماتت
سرزنش، ملامت، سرکوفت
اسیر شدن
کنایه از مبتلا شدن
سربلندی
کنایه از عزّت و برتری
قدم کشیدن
تقلید
از قلم کشیدن
تقلید
جهان گیر شدن/ آسمان گیر شدن رایت
کنایه از شهرت
دل برداشتن یا طمع بریدن از کسی یا چیزی
کنایه از قطع امید کردن از کسی یا چیزی
تن در دادن
کنایه از پذیرفتن
بار دادن
کنایه اجازه حضور دادن
مرشد
مخالف سالک
دهشت
تعجّب و شگفتی، اضطراب،سرگشتگی و حیرت، ترس
ابرش
نوعی اسب
موالات
دوستی
جال
دام
طین
ذات
صواب
درست، صحیح، راست
ثواب
احسان، کار نیک
غالب
پیروز ، اکثر
صُنع
آفرینش ، مخلوق ، لطف ، احسان
تلبیس
دروغ و نیرنگ سازی
روضه
باغ ، بوستان ، بهشت
کافی
کارآمد
منزّه
بی شائبه ، پاک ، صافی
بنشن
خوار و بار
سودایی
شیفته ، عاشق ، شیدا
همه
در زبان پهلوی یعنی فرخنده ، پرنده ای از راسته شکاریان
نواهی
جمع نهی
سیه شدن جهان پیش کسی
کنایه از پذیرفتن مرگ
حلال کردن یک حیوان
کنایه از سربریدن آن حیوان
سنگ دل
کنایه از بی رحم
چند مرده حلّاج بودن
کنایه از توانایی داشتن
سماق مکیدن
کنایه از انتظار بیهوده کشیدن
نوک جمع را چیدن
متکلّم وحده بودن
آسمان اجل بودن
کنایه از فقیر بودن
کرای
کرایه
بنشن
خوار و بار
بنان
انگشت ، سر انگشت
شوخ
آلودگی
فروغ
پرتو ، روشنایی ، درخشش
سنا
نور و روشنایی
ثنا
سپاس و ستایش
سرپنجه
کنایه از قدرتمند و زورگو
سر
مجازاً قصد و نیّت
نرگس
استعاری از چشم
روشن
نورانی ، آشکار
فردا
مجازاً زمان آینده
امروز
مجازاً زمان حال
نجابت
اصالت، پاک منشی ، بزرگواری
غِنا
سرود ، دستگاه موسیقی ، آوازخوانی
عامل
والی ، حاکم
مُلک
سرزمین ، کشور ، مملکت
دار مُلک
دارالمُلک ، پایتخت
تقصیر
گناه
صواب
پسندیده
ثواب
کار نیک
نبات
رُستنی
ادیب
مربّی
تاک
رَز
همّت
توجّه قبلی ، دعای خیر ، عزم و اراده
امارت
فرمانروایی
فراغت
آسایش و آسودگی
تفسیر سوره یوسف
احمدبن محمّدبن زید طوسی
خون در دل به جوش آمدن
کنایه از غصّه خوردن
تجلّی
جلوه گری
تکریم
بزرگواری ، بزرگداشت
خانقاه
محلّی که درویشان و مرشدان در آن گرد می آیند
مقری
قرآن خوان
جنود
سپاهیان
رعب
دلهره
توسن
اسب سرکش
خصم
دشمن
کیوان
سیّاره زحل
خدنگ
چوبی سخت و محکم که از آن تیر و نیزه می سازند
سال و شاعر و قالب دماوندیه
سال 1301 ، محمّد تقی بهار، قصیده ، در اعتراض به وضع نابسامان جامعه سروده شده است
بالا
فراز ، قد و بالا
عمارت
ساختمان ، پیکره ، آباد سازی
امارت
فرمانروایی، سلطنت ، حکومت
زبان
مجازاً گفتار
کمین
کمترین
مشتبِه
اشتباه کننده
طوع
اطاعت ، فرمانبرداری
تلبیس
نیرنگ سازی
تخت
مجازاً حکومت و سلطنت
ارتفاع ولایت
درآمد و عایدات مملکت