12th Literature Lesson 14 Flashcards
استغنا
بی نیازی، در اصطلاح به معنی بی نیازی سالک از هر چیز غیر از خداست
اعانت
یاری دادن ، یاری
اکناف
جمع کنف ، اطراف ، کناره ها
اولی
شایسته تر، در گذشته به آن تر می افزودند هرچند که خود صفت تفضیلی است
تجرید
در لغت به معنای تنهایی گزیدن است، ترک گناهان و اعراض از امور دنیوی و تقرّب به خداوند، در اصطلاح به معنی تصوّف و خالی شدن قلب سالک از هر چیز غیر خداست
تصوّف
درویشی، صوفیگری
تَعَب
رنج و سختی
تفرید
دل خود را متوجّه حق کردن، دل از علایق بریدن و خواست خود را فدای خواست ازلی کردن، فرد شمردن و یگانه دانستن خداوند
تفرید از نظر عطّار
گم شدن عارف در معرف، یعنی وقتی در توحید غرق شد آگاهی از این گمشدگی را هم گم کند
دعوی
ادّعا داشتن یا خواستن چیزی ، متضاد معنی، لافی که تهی از معنی است
معنی
حقیقتی که نیاز به اثبات ندارد
سروش
پیام آور ، فرشته پیام آور
شگرف
قوی ، نیرومند
صدر
بالای مجلس یا قسمتی از اتاق که به نشستن بزرگان اختصاص میابد، مجازاً ارزش و اعتبار
کلان
دارای سنّ بیشتر