12th Literature Lesson 16 Flashcards

1
Q

آزگار

A

زمانی دراز ، ویژگی چیزی که بلند و طولانی به نظر بیاید

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

آسمان جُل

A

کنایه از فقیر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

جُل

A

پوشش

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

استشاره

A

رای زنی ، مشورت ، نظر خواهی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

استیصال

A

ناچاری ، درماندگی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

اطوار

A

رفتار یا سخنی ناخوشایند و ناهنجار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

اعلا

A

برتر، ممتاز ، نفیس

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

امتناع

A

سرباز زدن از انجام کاری یا قبول سخنی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

انضمام

A

ضمیمه کردن ، به همراهِ

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

بادی

A

آغاز

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

بحبوحه

A

میان ، وسط

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

بذله

A

شوخی ، لطیفه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

برجک

A

سازه ی چرخانی که روی تانک قرار دارد و به کمک آن می توان جهت شلیک توپ را تغییر داد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

بُقولات

A

انواع دانه های خوراکی ، حبوبات

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

بلامعارض

A

بی رقیب

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

بَلّعتُ

A

فرو بردم ، بلعیدم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
17
Q

پایی شدن

A

در امری اصرار وزریدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
18
Q

پتیاره

A

زشت و ترسناک

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
19
Q

ترفیع

A

ارتقا یافتن ، رتبه گرفتن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
20
Q

تصدیق

A

گواهی دادن به صحّت امری

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
21
Q

تصنعّی

A

ساختگی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
22
Q

تنبوشه

A

لوله ی سفالی یا سیمانی کوتاه که در زیر خاک یا میان دیوار می گذارند تا آب از آن عبور کند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
23
Q

تیربار

A

مسلسل سنگین

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
24
Q

جبهه

A

پیشانی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
25
Q

چُلمن

A

آنکه زود فریب می خورد ، دست و پا چلفتی ، هالو ، بی عرضه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
26
Q

خورد رفتن

A

از بین رفتن و ساییده شدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
27
Q

خمره

A

ظرفی به شکل خُم و کوچک تر از آن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
28
Q

خفایا

A

جمع خفیه ، مخفیگاه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
29
Q

خوش مشربی

A

خوش معاشرتی ، خوش صحبتی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
30
Q

درزی

A

خیّاط

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
31
Q

دوری

A

بشقاب گرد بزرگ معولاً با لبه کوتاه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
32
Q

دیلاق

A

دراز و لاغر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
33
Q

سرسرا

A

هال و لابی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
34
Q

سکندری

A

هنگامی که کسی کنترل خود را از دست داده است و ممکن است زمین بخورد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
35
Q

شبان

A

چوپان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
36
Q

شرفیاب شدن

A

آمدن به نزد شخص محترم و عالی قدر

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
37
Q

شش دانگ

A

به طور کامل ، تمام

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
38
Q

شکوم

A

شگون ، میمنت ، خجستگی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
39
Q

عاریه

A

آنچه به امانت بگیرند و پس از رفع نیاز آن را پس بدهند

40
Q

غلیان

A

جوشش عواطف و احساسات ، شدّت هیجانات عاطفی

41
Q

کبّاده

A

وسیله ای کمانی شکل آهنی در زورخانه

42
Q

کبّآده چیزی را کشیدن

A

ادّعای چیزی را داشتن

43
Q

کتل

A

پشته ، تپّه

44
Q

کلک

A

آتشدانی از فلز یا سفال

45
Q

کلک چیزی را کندن

A

خوردن یا نابود کردن چیزی

46
Q

کُنده

A

هیزم یا تنه ی بریده شده درخت

47
Q

لطیفه

A

گفتار نغز ، مطلب نیکو ، نکته ای باریک

48
Q

ماسیدن

A

کنایه از به انجام رسیدن ، به ثمر رسیدن

49
Q

متفّرعات

A

شاخه ها ، شعبه ها ، تعلّقات

50
Q

مجلس آرا

A

آنکه با حضور خود سبب رونق مجلس و شادی یا سرگمی حاضران آن می شود

51
Q

محظور

A

مانع ، مجازاً گرفتاری و مشکل

52
Q

در محظور گیر کردن

A

گرفتاری پیدا کردن ، در مقابل امر ناخوشایند قرار گرفتن

53
Q

محظوظ

A

بهره ور

54
Q

مضغ

A

جویدن

55
Q

معهود

A

عهد شده ، شناخته شده ، معمول

56
Q

مَعوَج

A

کج

57
Q

واتراقیدن

A

تنزّل کردن ، پس روی کردن

58
Q

وجنات

A

صورت ، چهره

59
Q

ولیمه

A

طعامی که در مهمانی و عروسی می دهند

60
Q

هم قطار

A

دو یا چند نفری که از نظر درجه ، رتبه یا موقعیّت اجتماعی در یک ردیف هستند

61
Q

هویدا

A

روشن ، آشکار

62
Q

عیال

A

زن و فرزند ، اهل خانه

63
Q

درست جلویشان درآیی

A

کنایه از اینکه خودی نشان بدهی

64
Q

مالیّه

A

دارایی ، وجه نقد و املاک و مستغلات

65
Q

وعده بگیر

A

دعوت کن

66
Q

سماق مکیدن

A

انتظار بیهوده کشیدن ، کنایه از کار بی حاصل کردن

67
Q

شکم را صابون زدن

A

کنایه از به خود وعده خوش دادن

68
Q

کیفور

A

شاد ، مسرور ، سرخوش ، سرمست

69
Q

پخمه

A

بی عرضه ، ساده لوح

70
Q

مشعوف

A

خوشحال ، شیفته ، دل باخته

71
Q

هفت قرآن به میان

A

دعایی که برای پرهیز از بدی یا دور شدن مصیبت بیان می شود

72
Q

لهذا

A

از این جهت ، از این رو

73
Q

چند مرده حلّاجی؟

A

کنایه از اینکه تواناییت چقدر است

74
Q

پس خواندن

A

پس گرفتن ، ملغی کردن

75
Q

قدغن

A

ممنوع ، نهی ،منع

76
Q

مخیّله

A

گمان ، پندار ، خیال

77
Q

دِماغ

A

مغز سر

78
Q

غیر مترقّبه

A

دور از انتظار ، پیش بینی نشده

79
Q

الّا ولله

A

حتماً ، قطعاً

80
Q

استدعا

A

خواهش ، درخواست

81
Q

متانت

A

وقار ، سنگینی ، پایداری

82
Q

تذکار

A

یارآوری کردن ، ذکر کردن

83
Q

قصور

A

کوتاهی کردن ، از کاری بازایستادن

84
Q

قلمبه

A

درشت ، ناهنجار ، نتراشیده

85
Q

زواید

A

چیز های زاید و غیر اصلی ، جمع زائده

86
Q

اثنا

A

بین ، میان

87
Q

عمارت

A

بنا کردن ، ساختمان ، آبادانی

88
Q

مائده

A

سفره ، طعام ، خوردنی

89
Q

هضم

A

گوارش ، در هم شکستن

90
Q

زوال

A

از بین رفتن ، نقصان ، نیستی و نابودی

91
Q

وقاحت

A

بی شرمی ، گستاخی ، بی حیایی

92
Q

تک و تا

A

اهمیّت

93
Q

معیّت

A

همراهی ، مشارکت

94
Q

چلاق

A

علیل ، معلول

95
Q

رمی

A

پرتاب کردن ، تیر انداختن

96
Q

ارکان

A

اعضای بدن یا عناصر چهارگانه