11th grade literature Lesson 2 Flashcards
اطبّا
جمع طبیب ، پزشکان
افگار
مجروح ، خسته
بی شبهت
بی تردید، بی شک
توقیع
مُهر یا امضای پادشاهان یا بزرگان بر زیر یا بر پشت فرمان یا نامه
توقیع کردن
امضا کردن
چاشتگاه
نزدیک ظهر
حَشَم
خدمتکاران
خطوات
جمع خطوه، گام ها، قدم ها
خیر خیر
سریع ، سرسری
خیلتاش
هر یک از سپاهیانی که از یک دسته باشند
دربایست
نیاز ، ضرورت
راغ
دامنه سبز کوه ، صحرا
رقعت
رقعه، نامه کوتاه ، یادداشت
زایل شدن
نابود شدن ، برطرف شدن
سرسام
تورّم سر و مغر و پرده های آن که از نشانه های آن هذیان گویی است
شبگیر
سحرگاه، پیش از صبح
شراع
سایه بان، خیمه
صِلَت
انعام، پاداش، جایزه
ضَیعَت
زمین زراعتی
عِقد
گردنبند
غرامت زده
تاوان زده، کسی که غرامت کشد، پشیمان
غَزو
جنگ کردن با کافران
فراخ تر
آسوده تر ، راحت تر
فرودِ سرای
اندرونی ، اتاقی در خانه که پشت اتاقی دیگر واقع شده باشد، مخصوص زن و فرزند و خدمت گزاران
کافی
با کفایت ، لایق ، کارآمد
کراهیَت
ناپسند
کوشک
قصر،کاخ
لَختی
اندکی
لله درکّما
خدا شما را خیر بسیار دهاد
مقارب
نزدیک به هم ، در کنار هم
محجوب
پنهان ، مستور ، پوشیده
مخنقه
گردنبند
مرغزار
سبزه زار ، زمینی که دارای سبزه و گل های خودرو است
مقرون
پیوسته، همراه
مهمّات
کارهای مهم و خطیر
موکّد
تاکید شده، استوار
ندیم
همنشین ، همدم
نماز پیشین
نماز ظهر
وَبال
سختی و عذاب ، گناه
ورز
بار سنگین ، گناه
همایون
خجسته ، مبارک، فرخنده
جامه افگندند
گستردنی ها را گستردند، بستر ها را مهیّا کردند
هزاهز
آشوب و فتنه ای که مردم را به جنبش در بیاورد
غریو
فریاد، صدای غرّش، گریه و زاری
هنر آن بود
بخت یار بود، خوشبختانه
اضطراب
پریشان حال شدن، آشفتگی، بی تابی، لرزیدن
اعیان
جمع عیّن، بزرگان ، اشراف ،ثروتمندان
استقبال
پذیره، پیشواز
مثال داد
فرمان داد
متسحق
سزاوار، شایسته، محتاج، نیازمند
بار دادن
اجازه ملاقات دادن
علّت
بیماری
دوات
مرکّب دان، جوهر دان
دبیر
نویسنده ، کاتب
قلم در نهاد
شروع به نوشتن کرد
سنّت
راه، روش ، سیرت
مرا چه افتاده است
به من چه ارتباطی دارد
عمید
سرور، رئیس قوم، سردار
علی ایّ حال
به هر حال
حطام
ریزه گیاه خشک، پاره و شکسته، خرده و ریز ، مال دنیا
عرصه
میدان ، فضای خالی جلوی خانه، حیاط
شاهد
زیبارو، محبوب، معشوق
القصّه
خلاصه