صفت Flashcards

1
Q

Frusterend

A

ناامید کننده، مایوس کننده

  1. Het is echt frusterend als de computer steeds vastloopt.
    این واقعاً ناامیدکننده است وقتی کامپیوتر مدام هنگ می‌کند.
    1. Ze vond het frusterend dat haar harde werk niet werd erkend.
      او این را ناامیدکننده می‌دانست که کار سختش به رسمیت شناخته نشد.
    2. Het is frusterend om telkens dezelfde fouten te maken.
      ناامیدکننده است که مدام همان اشتباهات را تکرار کنید.
    3. Dit lange wachten is zo frusterend!
      این انتظار طولانی خیلی ناامیدکننده است
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly