Wiki 4-38-A Flashcards
پله جذاب ترین شخصیت نمایشنامه است
Pele is the most interesting character in the play
نوآوری اخیر در آموزش زبان انگلیسی، تکنیک ویکی است
Recent innovation in English teaching is technique namely Wiki
Area
Region
آنها در حال تلاش برای برقراری صلح در منطقه هستند
They are getting efforts to bring peace to the region
چراغ را روشن کرد و اطرافش را بررسی کرد
He switched on the light and examined his surroundings
این اسناد را بررسی کت و تایید کن
Check and confirm these documents
تحقیقات او ارزش عملی کمی داشته است
Her research has been a little/great practical value
این سند مورد توجه شرکت ما قرار گرفته است
This document has attracted a lot of interest from our company
تولد بابا است و ما برای یک غذا برای جشن گرفتن بیرون می رویم
It’s Dad’s birthday and we’re going out for a meal to celebrate
جستجو چندین سرنخ حیاتی را در اختیار پلیس قرار داد
The search provided the police with several vital clues
این آزمون می تواند مهارت های پنهان معلم را آشکار کند
This test can reveal a teacher’s hidden skills
توانایی شما استعداد شما را آشکار می کند
Your ability reveal your talent
هیچ کاری که کردم پدرم را راضی نمی کرد
Nothing i did would satisfy my father
Satisfy somebody’s needs/demands/desire
I will satisfy your desires
خواسته های شما را برآورده خواهم کرد
این برنامه برای برآوردن نیازهای زبان آموزان بزرگسال طراحی شده است
The program is designed to satisfy the needs of adult learners
فایل نیاز به بهروز رسانی دارد
The file need updating
Agreeable
Opp.
Disagreeable
ما چند ساعت خوشایند را سپری کردیم
We spent a most agreeable couple of hours
یک جوان نامطلوب/نا خوشایند
A disagreeable young man
Artificial
Opp.
Syn.
False
Natural
گل مصنوعی
Artificial flowers
اینها چرم مصنوعی هستند
These are artificial leather
یک معلم وظیفه شناس/با وجدان ممکن است تمایل داشته باشد که کار را به خانه ببرد
A conscientious teacher may feel inclined to take work home
مایل
تمایل داشتن
سراشیب
Incline
یک مهندس وظیفه شناس/ با وجدان و سخت کوش
A conscientious and hard working engineer
من ارتباط مستقیمی با آنها ندارم
I am not a direct contact with them
این هتل در کنار بندر پر جنب و جوش واقع شده است
The hotel is situated next to the lively hustling port
ایستگاه مترو پر جنب و جوش
شلوغ پلوغ
Lively metro station
مکان شلوغ پلوغ
The lively place
زندگی شبانه پر جنب و جوش این شهر
The city ‘s lively nightlife
تهویه مطبوع سیار
Mobile air- conditioners
Precise
دقیق
Exact
ارقام فروش دقیق
به دست آوردن اطلاعات دقیق دشوار بود
Precise sales figures
it was difficult to get precise information
آنها از تبلیغات می خواهند که کاری انجام شود
They ask publicity for something to be done
فراخوان دادن
درخواست کمک عمومی کردن
Call for
گروه های حقوق بشر خواستار آزادی زندانیان سیاسی هستند
Human rights group are calling for the release of political prisoners
ویزیت کردن
سر زدن
Call on
Call over
آیا می خواهید جمعه عصر بیایید؟ یه سر بزنید؟
Do you want to come over on Friday evening
Reach
Syn.
Come to
به این نتیجه می رسیم که راه دیگری برای بازگشت به کمپ وجود ندارد
We come to the conclusion that there was no other way back to the camp
حتی کوچکترین حرکت او را از درد گریه می کرد
Even the smallest movement made him cry out in pain
نگران نباش من با این موضوع کنار می آیم
Don’t worry i ll deal with this
به این نتیجه خواهیم رسید
We will come to this conclusion that
آنها به این نتیجه رسیده اند که
They have been came to conclusion that
من تو را در مسیر هتل پیاده می کنم
میندازیمت پایین
I will drop you off on my way hotel
آیا کسی به خود زحمت داده است که بفهمد این همه هزینه چقدر است؟
Has anyone bothered to find out how much all this is going to cost
خودت را به زحمت بیانداز تا فایق بیایی بر مشکلات
Bother yourself until get over your problems
فایق آمدن
غلبه کردن
Get over
سر راه رسوندن
سر ره جای گذاشتن
Drop somebody/ some thing off
برای غلبه بر آنفولانزا از من سن و‌سالی گذشته
It is taken me ages to get over the cancer /flu
برو‌بیرون
Go out
بالا پایین کردن که چه اتفاقی افتاده
چه‌خبر شده حالا
Go over
من‌فکر‌کردم/ بالا پایین کردم که چه تفاقی تو‌ذهنم افتاده
I had gone over that what happened in my mind
تحویل دادن
Hand in
من در سفر بعدی خودم تحوی خواهم داد آن را
I will hand in that in my next journey
حواس بهش بودن
Look after
Take care of
Look after
مراقب بودن
حواس ش بودن
نگران نباش فردا مراقب بچه ها هستم
Do not worry i will look after the kids tomorrow
Don’t worry I’ll take care of kids tomorrow
Investigate
Look into
پلیس در حال بررسی ناپدید شدن دو کودک است
Police are looking into the disappearance of two children
Get better
Improve
Look up
اکنون نرخ تورم در حال افزایش است
Now inflation rate are looking up
او همیشه بسیار مشتاق بود که اشتباهات من را گوشزد کند
He was always very keen to point out my mistakes
سر جاش‌گذاشتن
Put away
او هر شب اسباب بازی هایش را کنار می گذارد
He puts his toys away every night
او پس از این اظهارات با انتقاد مواجه شد
He ran into criticism after remarks
Run into
شروع‌کردن‌به کاری
گزارش خود را جمع بندی می کنند/ خلاصه می کند
they sum up their report
به‌مشکل خوردن
Run into trouble/ difficulties/ problems
هواپیما دقایقی قبل بلند شد
Plane took off a minutes ago
راجع به مشکلات صحبت کردن
Talk over problems
من در مورد برخی از نگرانی ها با دوستم صحبت کردم
I talked over some worries with my friend
من تغییر دادم روش جدیدی برای پسانداز پول بیشتر
I turned into the new method for saving more money
