Lesson 39 Flashcards
Unearth
Dig up, discover, find out
كدينگ: او ارثيه رو از زير خاك كشف كرد
Depart
Go away, leave, turn away from, change, die
كدينگ: د پارتي راه انداختي و حركت ميكني كه بري
Coincide
همزمان بودن، هماهنگ بودن، منطبق شدن
كدينگ: كو اين سيد؟ همزمان نماز و سخنراني نميشه
Cancel
Cross out, wipe out, call off
خط زدن، از بين بردن، لغو كردن
كدينگ؛ كنسل كن، اين برنامه لغو شده
Debtor. (Deter)
Owe
بدهكار
كدينگ: د بدتر شد، بدهكارم شدم
Legible
Able to be read, easy to read, plain and clear
كدينگ: بيل نامه لجيبل رو كه خوانا بود خواند
Placard
Poster
كدينگ: براي خوردن پلو با كارد اعلاميه رسمي چسبوندن
Contagious (كانتٍيجس)
مسري
كدينگ: يه ويروس به دوستش مي گه صبر كن جيسي بيماري مسري بگيره بعد پخش شيم
Clergy
روحانيون
كدينگ: روحانيون كرجي فتوا دادن
Customary
Usual
كدينگ: اين خواست مري ديگه عادي شده براي همه
Transparent
Clear
كدينگ: ترن اسپانيايي شفافه
Scald
سوزاندن
Announce
اعلام كردن
Assassinate
ترور كردن
Buried
مدفون
Capture
دستگير كردن