Lesson 32 Flashcards
Refer (to)
Hand over, send, direct, help or action،
تحويل دادن، هدايت كردن, معطوف كردن توجه يا سخن به چيزي
كدينگ: براي خوردن نان رجوع كن به روي فر
Distress
Great pain or sorrow, misfortune, dangerous or difficult situation, to cause pain or make unhappy
كدينگ: توي ماه دي استرس ميگيرم و اندوهگين ميشم
Diminish
كمتر كردن، كمتر شدن از نظر اندازه، مقدار يا اهميت
كدينگ: شنيدي طرف وزنش كاهش پيدا كرده ميگن ديمي نيش به خودش زده
Maximum
Greatest amount, greatest possible
Flee
Run away, go quickly
فرار كردن، گريختن
كدينگ؛ خيلي فلي و فسكليه ها كه از زندان فرار كرده
Vulnerable
Capable of being injured, open to attack, sensitive to criticism, influences
آسيب پذير, در معرض حمله، حساس به انتقاد، اثرات و غيره
كدينگ: وال نر به بيل حساسه
Signify
Mean, be sign of, make known by signs, words or action, have importance
معني دادن، نشانه چيزي بودن، با علامت يا حرف يا عمل
مشخص كردن، اهميت داشتن
كدينگ: سيگنال واي فاي دال بر اينكه كسي هكت كرده
Mythology
Legonds or stories that usually attempt to explain something in nature
اساطير ، اسطوره يا اسطوره ها
Colleague
Associate, fellow worker
هميار، همكار
كدينگ: همكارم در كالج قبول شد
Torment
Cause very great pain to, worry or annoy very much, cause of very great pain, very great pain
شكنجه
كدينگ: توي تور منت طرف منو اذيت كرد
Provide
To supply, to state ad a condition,m
تامين كردن، به عنوان شرط بيان كردن، در برابر وضعيتي يا براي وضعيتي آماده شدن
كدينگ: پرو وحيد خودشو براي عروسي آماده كرده بود
Loyalty
Faithfulness to a person, government, idea, custom or the like
كدينگ: رويا لاتي حرف ميزنه و دم از صداقت و وفاداري ميزنه
Alibi
بهانه
And the like
و غيره
Annoy
ناراحت كردن
Arrow
تير ، پيكان
Dishonest
متقلب
Distressing
ناراحت كننده
Drop
كاهش يافتن
Expression
اصطلاح
Flow
جريان داشتن
Heel
پاشنه
Honorable
محترم