Lesson 35 Flashcards
Vague وِيگ
Not definite, not clear, not distinct
مبهم، گنگ، نامشخص، نامعلوم، نا معين
كدينگ: دوستم بهم ميگه نگو و بگو ، منو گيج ميكنه اي بابا اين ويگه آدمو مبهميه
Elevate
Raise, lift up
بلند كردن، برداشتن، بالا بردن، ارتقا دادن
كدينگ: الي ، وات كم مصرف اختراع كرده و اونو بالا برد
Lottery
قرعه كشي بخت آزمايي
كدينگ: توي قرعه كشي دشت لوت، تري برنده شد
Finance
Money matters, to provide money for
مسائل مالي، فراهم كردن پول براي
كدينگ؛ براي اينكه مسائل مالي رو حل كني بايد فن نسيه رو بلد باشي
Obtain
Get, be in use, win
كدينگ: آبتين مدركشو بدست آورد.
Discard
Throw side
دور انداختن، بيرون انداختن، كنار گذاشتن
كدينگ: اين ديسكارت رو دور بينداز
Soar
Fly upward, great hight, aspire, ambition
اوج گرفتن، صعود كردن، بلند پروازي كردن
كدينگ: بايد براي بلند پروازي كردنت سور بديم
Subsequent
Later, following, coming after
بعدي، پيرو، پسامد
كدينگ: صاحب سي كو؟ نفر بعدي بياد
Relate
Tell, give an account of
نقل كردن
كدينگ: روي ريل آتي افتاده بود داشت شرح ميداد
Stationary
ثابت، بي حركت، تغيير ناپذير
كدينگ: آدم كه به ايستگاه ميرسه ساكن و بي تغيير ميشينه تا اتوبوس بياد
Compel
وادار كردن
Comprehend
درك كردن
Confident
مطمئن
Convincing
متقاعد كردن
Counselor
مشاور
Definite
مشخص
Distinct
مشخص