Lesson 22 Flashcards
Warden
Keeper, guard, person in charge of a prison
نگهبان
كدينگ: بعضي از نگهبانان به كارشون واردن
Acknowledge
Admit to be true
اعتراف كردن، به رسميت شناختن، پذيرفتن
كدينگ: اكنون از لجت اونو تصديق ميكنم
Justice
جاستِس
Just conduct, fair dealing
رفتار عادلانه، برخورد منصفانه، عدالت
كدينگ: اين جاست كه بايد با عدالت قضاوت كرد
Delinquent
An offender, behind time , criminal
جنايتكار، بزهكار، متخطي، بدهكار
كدينگ: درسته كه اون پسره متخلفه ولي آخه دل اين كو
Reject
Refuse to take something
امتناع كردن از هر چيزي، نپذيرفتن، رد كردن
كدينگ: وقتي يه مزاحم زنگ ميزنه ريجكتش مي كنيم
Deprived
Take away from by force
به زور گرفتن، محروم كردن
كدينگ: دِ پرايد ما رو محروم ميكنه از زندگي
Spouse
Husband or wife
كدينگ: سپاس همسر مهربانم
Vocation
Occupation, business, professional, trade
شغل، كار، حرفه
كدينگ: وا كيشن! شغلشون اونجاس
Turn into
تبديل شدن به
Unstable
Not firmly fixed
تثبيت نشده ، بي ثبات
كدينگ: آن استيل بيل بي ثباته و هميشه در حال تغييره
Homicide
Murder
قتل
كدينگ: حامي سيد قتل رو به گردن گرفت
Penalize
پِنِلايز
Set a penalty for
مجازات كردن، تنبيه كردن، جريمه كردن
كدينگ: كسي كه موقع پنالتي ليز ميخوره رو بايد تنبيه كرد
Beneficiary
كسي كه از مزيتي بهره مند ميشه، ذي نفع، بهره بردار
كدينگ: به نفعش داري بهره برداي ميكني
Bar
ميله
Pick
Select