Lesson 37 Flashcards
Heir (er)
وارث
كدينگ: تو اين رمان هير وارث شاه ميشه
Majestic
Grand, noble, dignified, kingly
بزرگ، شريف، باعزت، شاهانه، با شكوه
كدينگ: مجارستان بناهاي با شكوهي داره، بناهاي مجارستان مجستيك هستند
Dwindle
Become smaller and smaller, shrink
تدريجا كاهش يافتن
كدينگ: از دو اين دل يكي تدريجا ضربانش كاهش يافته
Surplus
Amount over and above what is needed, excess, extra
كدينگ: براي سور، پلاس شدن تو خونمون هزينه ي اضافي داره به خدا
Traitor
خيانت كار
كدينگ: تري تور پهن كرده براي خيانت كارا
Deliberate
Intended
عمدي، به دقت بررسي كردن، كند و دقيق
كدينگ: اين دل برات ميتپه عمدي نميگم
Vandal
آدم مخرب، خرابكار
كدينگ: توي دل اين ون يه خرابكار رو گذاشتن
Drought
خشكسالي
كدينگ: دروغت براي خشكسالي خيلي زشت بود
Abide
Remain faithful to, dwell, endure
وفادار ماندن به، اقامت داشتن، تحمل كردن
كدينگ: عباد سختي عبادت رو تحمل ميكنه
Unify
Unite, make or form into one
متحد كردن، يكي كردن يا يكي شدن
كدينگ: جونيفي با يونيفي متحد شده
Summit
Highest point, top
بالاترين نقطه، نوك، قله
كدينگ: تبريك ميگم اين ساميت به اوج قله ها رسيد
Heed
Give careful attention to, take notice of, careful attention
كدينگ: توجه و دقت ميخواد كه با هيد جمله بسازي
Accuse
متهم كردن
Advice
توصيه
Appoint
منصوب كردن
Betray
خيانت كردن
Charge
اتهام
Continual
مداوم
Crops
محصولات
Deliberately
عمدأ
Demand
تقاضا كردن
Demonstration
تظاهرات