Lesson 13 Flashcards
Journalist
روزنامه نگار
Famine
Starvation, great shortage
قحطي، كمبود شديد، خشكسالي
كدينگ: فومن قحطي اومده
Revive
Bring back or come back to life
زنده شدن، احيا كردن، دوباره روح پيدا كردن
كدينگ: به يه آدم مرده ريواس دادن زنده شد
Commence
Being, start
كدينگ: ميگن آغاز كننده جنگ جهاني اول كمونيستها بودن
Observant
Quick to notice, watchful
نگاه كوتاه و سريع، مراقب
كدينگ: آب زير وانت بود و ما مراقب بوديم و فرار كرديم
Identify
شناسايي كردن، تشخيص دادن
كدينگ: تو اين زمونه مردم رو از آي ديشون شناسايي ميكنن
Migrate
Move from one place to another
كدينگ: پرنده اي به اسم مارگاريت مهاجرت كرد
Vessel
A ship, tube containing body fluid ,
كشتي، رگ , مجرا، ظرف تو خالي
كدينگ: يك محفظه خالي وصل كردن به رگش و بيچاره مرد
Persist
Continue firmly
قاطعانه ادامه دادن، پافشاري كردن
كدينگ: پري زيست رو ادامه داد و عقيده خودش پافشاري كرد
Hazy
Misty, smoky , unclear
مه آلود
كدينگ: كسي كه هيزه شخصيتش ناملعومه
Gleam
A flash or beam of light
درخشش، جرقه اي از نور
كدينگ: گليم اين مغازه سو سو ميزنه
Editor
ويراستار
Affairs
امور
Butcher
قصاب
Celebrate
جشن گرفتن