Grammer Things! Flashcards
تلفن کی اختراع شد؟
When was the Phone invented?
غذا کی آماده شد؟
When was The food ready?
تسک ها کی تموم شدن؟
When were the tasks finished?
این برنامه به چه درد می خوره؟
What is the Application used for?
همه پروازا کنسل شده
All flights were cancelled
این برنامه چطور استفاده می شه؟
How is this Application used?
یه نفر موهای منو تراشیده
I had my hair cut
یه نفر برام پیتزا پخته
I had pizza cooked
اجازه کار کردن در خانه باعث می شه کارمندان از کارفرماهاشون احساس بهتری بگیرند که نهایتا یم تونه یه مشارکت بزرگی در احساس وفاداری توی کارمندان بوجود بیاره
being allowed to work from home,staff will also feel increased levels of trust from their employer, which can contribute greatly to staff loyalty.
it is my favorite country to live in there
It (subject) + is (verb) my favorite (adj) + country (noun) + to live (infinitive) + in (preposition) + there (your refer pronoun)
Usage of infinitive (to + base verb): To give reason
I sold my old car to buy a new one
it is my favorite country to live
I talked to Amir to convince him not to quit
it is my favorite country to live in is UK. I know a lot of people THERE
The person who I met him
رها کردن چیزی راحت تر از چسبیدن به اونه
Giving up something is easier than sticking with it.
ممکن است من در به دست آوردن چیزی که می‌خواهم خوب باشم اما نه این بار.
I might be good at getting what I want, but not this time.
من از دیدن فیلم تا ساعت ۲ و ۳ صبح لذت می برم و ترجیح می دم با جای ترک اتاقم و سر و کله زدن با آدمایه مختلف ، کتاب بخونم.
I enjoy watching movies till 2 or 3 AM, and I Prefer reading a book instead of leaving my room to hang out with people.
تغییر دادن یکی از سخت‌ترین کارها در دنیا برای من است اما من نمی‌خواهم در نهایت زندگی تنهایی داشته باشم.
Changing is one of the hardest things in the world for me, but I don’t want to end up living a lonely life.
اون با نخوردن غذاهای ناسالم، سالم می مونه
He stays healthy by not eating junk food.
من دوست دارم روزایه جمعه صبح زود از خواب بیدارنشم
I like not waking up early on Fridays.
سیگار نکشیدن واسه سلامتی خوب است
Not smoking is good for staying healthy.
اون از رفتن به مکان های شلوغ خودداری می کنه.
He avoids going to crowded places.
بردن اون بازی غیر قابل انتظار بود.
Winning the game was unexpected.
ندونستن جواب ناراحت کننده است.
Not knowing the answer is frustrating.
او از نگفتن حقیقت پشیمونه
He regrets not telling the truth.
اون اشاره کرد که از فیلم خوشش نمیاد
He mentioned not liking the movie.
تمرین نکردن باعث مشکلات سلامتی می شه.
Not exercising can lead to health problems.
اگه قرمزو ابیو قاطی کنی بنفش می شه
If you mix red and blue, you get purple.
اگه گربه ها گشنشون بشه میو می کنن
If cats get hungry, they meow.
اگه غذا نخوری گشنت می شه
If you don’t eat, you become hungry.
اگه کارتو زود تموم کردی من بهت زنگ می زنم
If you finish your work early, I’ll call you.
اگه اونا بهش افر بدن اون می پذیره
If they give him a job offer, He will accept.
اگه اون بهش پیشنهاد بده ،می پذیره
If he asks her, she will accept.
اگه من جات بودم ،معذرت خواهی می کردم
If I were you, I would apologize.
اگه جواب رو می دونستم بهت می گفتم
If I knew the answer, I would tell you.
اگه ایتالیایی حرف می زدم می رفتم ایتالیا
If I spoke Italian, I would move to it.
اگه کمتر می خوردی کمتر چاق می شدی
If you ate less, you would lose weight.
اگه بیشتر درس می خوندن قبول می شدن
If they studied more, They would pass the exam.
اگه رییس جمهور بودم ، قانون رو عوض می کردم
If I were president, I would change the law.
اگه رییس جمهور بود،قانونو عوض کرده بود
If he had been president, he would have changed the law.
اگه بیشتر درس خونده بودند قبول می شدند.
If they had studied more, they would have passed.
اگه کمتر خورده بودی الان کمتر چاق بودی
If you hadn’t eaten junk food, You would have been healthy.
اگه اونا بهش آفر داده بودن، اون پذیرفته بود.
If they had given him a job offer, he would have accepted.
اگه به حرفم گوش کرده بودی ، این اشتباه رو نکرده بودی
If you had listened to me, you wouldn’t have made that mistake.
اگه روی این سهم سرمایه گذاری کرده بودی پولدار شده بودی
If you had invested in this stock, you would have been riched
شراب نقش مهمی توی زندگی بازی می کنه.
Wine has also played a big role in life.
After also, just, already, for, since, how long, always we used present perfect
شراب با خون مقایسه می شد
The wine was compared to blood.
When we want to talk about events in the past, use simple past
همه بلیط های کنسرت فروخته شد.
All tickets to the concert have been sold.
وقتی ما رسیدیم به پارک ماشینمون دزدیده شده بود
When we arrived at the park, Our car had been stolen.
الان دیگه خیلی دیروقته ، هیچ کاری نمی شه کرد
Now, it’s too long. Nothing can be done.
ما ازینکه با هم دیده می شدیم می ترسیم
We were afraid of being seen together.
خریداران خونه قبل ازینکه خونه رو بخرن ، در مورد تکس مطلع می شن.
The home buyers are informed about taxes before they buy the house.
بیا بریم ، ما نمی خوایم اینجا باشیم.
Let’s go; we do not want to be here.
ناگهان فهمیدیم که توسط یه نفر داریم دید زده می شیم.
Suddenly, we found out we were being watched by someone.
وقتی ما زنگ زدیم نتونست جواب بده چون داشت اینترویو می داد
When we called, She couldn’t answer because she was being interviewed.
از مشکل پیش اومده متاسفیبم ،اما نگران نباشید ، مشکل داره حل می شه الان
We are sorry for the problem that has happened, But don’t worry, the problem Is being solved now.
انگلیسی تویه همه کشورا فهمیده می شه.
English is understood in most countries in the world.
اون ارتقا پیدا کرده و الان مدیرمحصول سنیور هست.
He has been promoted and is now a senior PM.
این عکسا تو سفر اخر امیر به کانادا گرفته شده.
These photos were taken from Amir’s last trip.
این هتل از زمانی که ما دیدیمش خیلی تغییر کرده، دوباره دکور شده.
This hotel has been different since we stayed there. It has been redecorated.
این ساختمون کاملا خراب شده و تمام ساکنینش تویه هتل اقامت دارند
This building has been destroyed, and all its neighbors are staying in a Hotel.
We use the present perfect for recent events connected to the present, when we don’t say or know when they happened. There’s often a present result.
اون اپلیکیشن معروف رو توی سن ۳۴سالگی معرفی کرد
He launched that popular application at the age of 34.
اون کارافرین موفقیه، محصولات اون توی تمام دنیا فروش خواهد رفت
He is a successful entrepreneur; His products will be sold in whole countries.
He is a successful entrepreneur; His products are going to be sold in whole countries.
مکانیک بهم گفت که ماشینم تا هفته اینده تعمیر نمی شه.
That Mechanic told me that my car isn’t going to be fixed until next week.
کردیت کارد اینجا پذیرفته نمی شه
Credit card is not accepted here.
اون تحت فشار گذاشته شده (با اطلاعات حساس)
He is being blackmailed.
به اون گفته شده که کشورو ترک کنه
He has been told to leave the country.
من خسته شدم از بس بهم می گن چیکار کن.
I’m tired of being told what to do
آنا عادت داره که بعد از ناهار به اتاقش فرستاده بشه
Ana is used to being sent to her room after lunch.
چطوری به اون توهین می کنی ، ممکنه اخراج شی
How could you insult him? You might have been fired.
امیر از همه چی مطلع شده.
Amir has been informed of everything.
وقتی من اپلیکیشن رو باز کردم دیدم همه اطلاعات پریده.
وقتی من اپلیکیشن رو باز کردم دیدم همه اطلاعات دزدیه شده.
When I launched the Application, I saw all data had disappeared.
Why we didn’t use: had been disappeared? because disappeared can be done without anyone’s help
When I launched the Application, I saw all data had been robbed.
وقتی در کاپ بورد رو باز کردم دیدم که همه کوکی ها خورده شده.
When I opened the cupboard, I saw that all the cookies had been eaten.
Why we didn’t use: had eaten? because eaten can’t be done without anyone’s help
ماشین اونجا نبود ، احتمالا دزدیده شده
The car isn’t there anymore. It must have been stolen.
به اون در مورد تصمیم چیزی گفته نشده بود و اون عصبانی شده
He hadn’t been told about the decision, and he got angry.
اون گزارش باید تا الان تموم می شد
The report should have been finished two days ago
این کار قبلا فقط توسط حرفه ای ها انجام می شد
This kind of job used to be done only by professionals in the past.
اونا ازینکه اسکرام مستر نامیده بشن متنفرن
They hated being called scrum master.
محصول جدید داره توسط تسترها تست می شه
The new product is being tested by the testers.
چرا به من گفته نشد جلسه رو
Why wasn’t I informed about the meeting yesterday?
وقتی ما رسیدیم ماشین ناپدید شده بود
When we arrived, the car had disappeared.
When we arrived, the car had been stolen.
فردا مصاحبه می شی؟
Will you be interviewed tomorrow?
تعداد زیادی کد تخفیف توسط شرکت کنندگان داده شده است.
یه عالمه از کدهای تخفیف توسط شرکت کنندگان دور انداخته می شه.
Lots of discount codes have been given away by participants.
Lots of discount codes are given away by participants.
اون هنوز در رابطه با تصادف خبردار نشده
She hasn’t been informed by accident.
ماشین من هنوز تعمیر نشده
My car hasn’t been fixed yet.
اگه به پلیس توهین نکرده بود دستگیر نمی شد
If she hadn’t insulted the police, she wouldn’t have been arrested.
من دوست ندارم که بهم گفته شه چیکار کنم.
I don’t like to be told what I do.
I don’t like being told what to do
آتش سوزی دیشب ممکن است ناشی از رعد و برق باشد.
The last night’s fire might have been caused by lightning.
