English's Class Flashcards
من صبح زود شروع کردم به تمرین
I started practice early morning.
من تا دیروقت کتاب می خوندم
I was reading a book late at night
تا صبح زود کتاب می خوندم
I was reading a book until early morning.
امروز صبح کارمو دیر شروع کردم
I started work late in the morning.
من امروز دیر کارمو تموم کردم.
I finished work late.
امروز عصر دیر کارمو تموم کردم
I finish work late this evening
امروز دیر بیدار شدم
I woke up late today.
اونا نسبت به کارشون حس مسولیت پذیری دارن
They feel responsible for their job.
می تونه منجر به افزایش انعطاف پذیری بشه
It can lead to increase flexibility
It can result in increased flexibility.
وقتی شما ساعت کاری هایبرید داری به عنوان یه شرکت فرندلی دیده می شی
When you have a hybrid work style, you are seen as a worker-friendly company.
شرکت شبیه شرکتای دولتی هست
Our private company seems to be a state company.
من به اون ادما اعتقاد ندارم
I don’t believe in them.
اون استارتاپ فیل می شه
That startup will fail.
پروژه ها رو اجرا کردم.
I implemented the projects.
وقتی ما یه شرکت کوچیک بودیم، تعداد کارمندا کم بود اما وقتی بزرگتر شد من رو فراموش کردن
When we were a small startup, we didn’t have much stuff, but when it grew bigger, they forgot me.
اونا به خاطر پیشرفتایی که کردن مدیون من هستن.
They owe me for much of the progress they’ve made.
هر چی ما جلوتر رفتیم بدتر شد
As we moved ahead, everything got worse.
تصمیمات اونا باعث شد که کمپانی ضرر کنه
Their decision made the company harmed.
مردم اغلب می خواهند خود را مثبت نشان دهند یا تصویر خاصی را در چشم دیگران حفظ کنند. آنها ممکن است دروغ بگویند تا شهرت خود را افزایش دهند، عیوب یا اشتباهات خود را پنهان کنند، یا تصور مطلوب تری ایجاد کنند.
People often want to present themselves in a positive light or maintain a certain image in the eyes of others.
They may lie to enhance their reputation, hide flaws and mistakes or create a better impression.
انا سوال نامربوطی پرسیدن
They asked me irrelevant questions
من این شغل جدید را انتخاب کردم زیرا احساس کردم که آینده شغلی بسیار بهتر است.
I took this new job because I felt that the career prospects were much better.
من تسک ها رو به اونا واگذار کردم
I delegate tasks to them
من هم تیمی هامو ترغیب می کنم
و اونا رو در جریان می زارم
که حس کنن قسمتی از شرکت هستن.
ازشون انتظار دارم کارارو خوب انجام بدن
و باهاشون حس همدردی دارم و
حس مسولیت پذیری نسبت بهشون دارم.
I motivate my team.
Put them informed.
I make them feel they part of the company.
I expect them to do well.
I sympathize with them.
I feel responsible for my team.
“I pump up my team.
Keep them in the loop.
Make them feel like they’re part of the fam.
I know they’ll do good.
I got their back.
I’ve got my team’s back.”
دروغ گفتن خوب نیست ، اما بعضی اوقات مجبور می شیم صادق نباشیم
من مجبور شدم که کتاب بنویسم چون چیزی برای گفتن داشتم
من مریض شدم پس مجبور شدم برم دکتر
من مجبور شدم به اون چریتی کمک کنم
معلم دانش اموزا رو مجبور کرد مشقاشونو بنویسن
Lying is not good, But sometimes we feel compelled to be dishonest.
I feel compelled to write a book because I have a story to tell
I felt sick so I had to see the doctor.
I feel compelled to help charity.
The teacher compelled their students to write an assignment
اونا خودشون رو دروغ گوهای بهتری می دونن
They consider theme selves better liers.
شرکت ما همه مشتریاش رو فریب داد و بهشون کالای قدیمی فروخت
The company deceived all clients and sold them old things.
بر اساس پاسخ ها، به طور متوسط، مردان بریتانیایی روزانه سه دروغ یا تقریباً 1092 دروغ در سال می گویند.
According to responses, On average, British men tell lies three times every day or roughly 1092 every year.
کی بیشتر از همه دروغ می شنوه؟ مامان ها :ي
Who gets lied to the most? Moms of course
جامعه رونق می گیره وقتی خالی از بیماری باشه
A society prospers when it’s free from diseases & ailments
کسی که واجد شرایط باشد می تواند ایده های خود را در کسب و کار و ارائه خدمات در زمینه های وسیع و همچنین از خارج از کشور به کار گیرد
One who is highly qualified can engage his ideas in getting business and provide service in a wide field and also from abroad as well
وقتی کسی بتواند نیازهای اساسی خود مانند سرپناه، غذا و پوشاک را به راحتی برآورده کند، نیاز اساسی بعدی مراقبت و آموزش مناسب است.
When one is able to fulfill his/her basic needs like shelter, food & clothing easily, the next basic need comes for proper healthcare & education.
وقتی کسی بتواند نیازهای اساسی خود مانند سرپناه، غذا و پوشاک را به راحتی برآورده کند، نیاز اساسی بعدی مراقبت و آموزش مناسب است.
When one gives the family proper health protection and education, then it directly counts to the wellbeing of society
وقتی فردی وارد مشاغل پردرآمد می شود، بدیهی است که آن شغل قابل احترام و جایگاه بالایی خواهد بود.
When one gets high paying jobs, it’s obvious that the job will be respectable and of high status.
او به قابل اعتماد بودن معروف است و همیشه به وعده هایش عمل می کند
She is known for being trustworthy and always keeps her promises
من احساس امنیت می کنم اطلاعات شخصی خود را با این وب سایت به اشتراک می گذارم زیرا دارای یک سیستم امنیتی قابل اعتماد است.
I feel confident sharing my personal information with this website because it has a trustworthy security system in place.
لطفاً به یاد داشته باشید که هنگام خروج از خانه کلید را روی در بگذارید
Please remember to leave the key on the door when you leave the house
اگر هر مشکلی وجود داشت، آنها به آنها رسیدگی می کردند.
if there was any problem they will take care of it
من داستان گوی خوبی نیستنم
I’m not a good storyteller
من شنیدم پیمان دوست داره موقع بریک تایم ناهار در مورد همکاراش غیبت کنه
I heard Peyman loves to dish the dirt on his coworkers during lunch breaks.
اونا برای ما پلیس خبر کردن
They called the police on us
ما یه فرهنگ خاصی داریم
We have a unique calture
هنگام عطسه دهان و بینی خود را بپوشانید تا از انتشار میکروب ها جلوگیری کنید
Cover your mouth and nose when you sneeze to prevent the spread of germs
بر اساس خرافات، در بسیاری از فرهنگها، شکستن آینه هفت سال بدشانسی میآورد.
In many cultures, breaking a mirror is believed to bring seven years of bad luck, according to superstition.
من کل فیلم رو دیدم
I’ve seen the whole movie.
من کل کانورسشن رو می تونم بفهمم
I can understand the whole conversation
شوخی می کنی؟
You’ve gotta be kidding
من تعداد لغات کمی می دونم
A limited range of vocabulary.
حمله هایی که به هم متصل شدن
Sentences linked together.
توی کرونا ، اون تصمیم گرفت اسکیل های جدید یاد بگیره
During the lockdown, she decided to pick up new skills
من می تونم پیشرفت کنم
I can make progress.
حدا۱قل ۱۰۰تا و خداکثر ۵۰۰ تا
at least 100 and at most 500
من ۳ تا میتینگ پشت سر هم دارم
I have 3 meetings in a row
I have 3 meetings back to back
توی ساین آپش فریکشن زیادی داشت
it has high friction in the sign-up flow
مباحث شبکه جز دغدغه های من نیستند
The network is not my concern
من اومدم خونه و یه خواب عمیق رفتم
I came home and took a deep nap
هیچ کس تا حالا از من نپرسیده بود
No one has ever asked me.
اولین مواجهه من با تکنولوژی بر می گرده به
My first encounter with technology goes back to 2019
تو زمان نوجوانی من
in my teenagehood
اجازه بده برم سر موضوع بعدی
let me move on
هر وقت مخالفت می کردن ما می گفتیم همینی که هست
whenever they objected, we said this is what it is
آدمی که از همه بیشتر می دونه
The most knowledgeable guy.
من چند تا کورس شرکت کردم
I took some courses
من با بوژان آشنا شدم
I became familiar with bozhan
I got to know Bozhan
هر چی بیشتر یاد می گرفتم ، می فهمیدم بیشتر نمی دونم
The more I learn, The less I feel know
هر چی بیشتر می خوردم ، کمتر چاق می شدم
The more I eat, The less I become fat
حتی اگه کسی بخواد اونو امتحان کن ، نمی دونه چطور باید این کارو انجام بده. اون غیر قابل فهمه
But even if somebody wanted to use it, they wouldn’t be able to figure out how to. it’s incomprehensible.
وقتی که پایدپایپر رو به من معرفی کردی گفتی قراره بشه گوگل میوزیکض
when you pitched me Pied Piper you said it was gonna be the Google music
اگه می خوای اینجا زندگی کنی، باید محصولتو برسونی
If you want to live here, you’ve got to deliver
تورو خدا یه تعهدی از خودت نشون بده برای رضای خدا
show some promise for god’s sake
hریک می خواد منو بندازه بیرون
eric is gonna kick me out
و من اسطاعت مالی برای پرداخت اجاره رو ندارم
and I can’t afford to pay rent
این دیوونگیه ۴۵۰۰ دلار در ماه
it’s insane, $4500 in a month
45 huandreds dollars?
اون ۱۰۰هزاردلار می ده به کسانی که مایل باشن از دانشگاه انصراف بدن یا متوقفش کنن که برن دنبال ایده هاشون.
he’s offering 100k (hundred K) to people willing to skip or drop out of their college to pursue their idea
به نظرت ما بریم شرکت کنیم؟
Should we try to get in?
من نمی خوام در نهایت مثه هولی باشم
I don’t want to end up being a Hooli
یه شرکت با حقوق بالا
top pay company
شما منو مسخره کردین
You’re making fun of me
واقعیت ارزش آموزش دانشگاهی غیرقابل محاسبه است.
the true value of a college education is intangible
من یه ایده دارم که خوشحال می شم باهاتون در میون بزارم اگه وقت دارین
I have an idea I’d love to pitch you if you have time.
فک کنم منو بازی دادی.
I think I’d have played.
پاید پایپر یه سایتیه که به شما اجازه می ده بفهمی که آیا موزیک شما یه قسمت یا همه کپی رایت رو نقض کرده یا نه
PiedPiper is a proprietary website that lets you know If your music is infringing on any existing copyrights.
اون کار به نظر می رسه قدرست پردازش خیلی زیادی می خواد
That work sounds would take incredible process power
چرا لینک پروژه تو نمی فرستی واسه من که ما یه نگاهی بهش بندازین؟
چرا شماره موبایلتو نمی دی بهش؟ که بعدا بهت زنگ بزنه؟
چرا بهش نمک اضافه نمی کنی؟ که ما بچشیم ببینیم خوبه یا نه
چرا کمربندتو نمی بندی؟
چرا در موردش با من حرف نمی زنی؟
چرا بستنی قیفی رو انتخاب نمی کنی؟
Why don’t you send me a project link and we’ll take a look.
Why don’t you give her your phone number? he will call you later.
why don’t you add some salt? we will check.
why don’t you seat your belt?
why don’t you talk to me about it?
why don’t you choose ice cream?
اون یه جوری یه راهی پیدا کرده که تویه فایل کمپرس شده سرچ کنه
He’s somehow figured out a way to do a search on compressed data
ما خوشحال می شیم اگه شما بتونی بیای اینجا و با هم صحبت کنیم
We were wondering if you could come in for a sit-down with us
آیا تا حالا گوین رو دید؟
Have you ever met Gevin before?
اپلیکیشن تو ۵ میلیون دلار می ارزه و تو صاحب ۹۵ درصد اونی
Your application is valued at 5 million dollars and you own 95% of it
من یه سهم کوچیک برمی دارم اما کل کمپانی ماله توه
I will take a small piece but the company will belong to you
واقعا می خوای همه چیو بدی به هولی و بری؟
Do you really want turn it all over to the Hooli and walk away?
منظورم اینه که در واقع تو بدترش کردی
I mean you’re actually making it worse
اجازه بده برسونتمت تا خونه
let me give you a ride home
من دعوت اونو رد کردم
I’ve turned him down
این یه پارتیه خصوصیه تو نباید بیای
This is a private party buddy, I’m gonna have to ask you to leave
من خیلی احترام قائلم واسه کار یکه تو می کنی و اگهیه موقع کسی مثه من خواستی من هستم
I really respect what you are doing here and if you could ever use someone with my ability, I would love to be a part of this.
آیا کسی می تونه موزیک بزاره؟
Can somebody play music?
حساب کن
pony up
ریچارد در واقع این اپ رو وقتی توی اینکیوبیتور من ساکن بود ساخت
Richard actually developed the app while residing in my incubator
چند درصد دیگه تقسیم کرده ای؟
What other percent have you apportioned
این موضصو عباید حل و فصل بشه
this must be worked out
اون انگاری نمی دنونه داره چیکار می کنه
He doesn’t seem to know what he is doing.
پائولا خیلی بی ملاحظه است. همچنین خیلی بلاتکلیفه.
Paola is very inconsiderate and also she is indecisive
من خوشحالم که یک فرد جاه طلب و خلاق در تیم خود دارم.
I am glad to have such an ambitious and creative person in my team.
من می تونم ببینم که اون بسیار ماهره
I can see that he’s very competent.
پشت تلفن: ببخشید من متوجه نشدم
Sorry, I didn’t catch that
پشت تلفن: می شه کمی منتظر باشید؟
Could you hold for a moment?
تلفن آفیس زنگ می زنه ، می شه گوشیو برداری؟
The office phone is ringing. Can you pick it up, please?
در ویدیو کال: من همه رو می بینم، آیا همه منو می بینه؟
I see that everyone is on the call. Can everyone hear me?
خوش اومدین همگی صبحتون بخیر ، همه هستن؟
Good morning and thanks for coming. Before we begin, can I just check – is everyone here?
ویدیو کال: آیا منتظر کسی هسیتم؟
Are we waiting for anyone?
ویدیوکال: ماریا هست؟
Is Maria on the call?
ویدیوکال به عنوان مدیر برای شروع چی می گی؟
I’d like to kick off by thanking you for all your hard work at Amazon
من می خوام جلسه رو با بررسی ارقام فروش شروع کنم.
I’d like to kick off by looking at sales figures
اول می خوام در مورد مباحث مالی شروع کنم
First up, I want to talk about the action points from last week.
می شه میکروفونتو میوت کنی وقتی صحبت نمی کنی؟
Could you mute yourself when you’re not speaking?
آیا انمکانش هست همه میوت شن؟
Could everyone mute themselves?
رز ما نمی تونیم صداتو بشنویم
We can’t hear you Rose. You’re on mute.
من یه جلسه دیگه دارمدو دقیقه دیگه بنابر این می رم
I have a meeting in two minutes, so I need to drop off the call.
به نظرت چطوره؟
We’ll try to finish this call in ten minutes. How does that sound to you?
من ناهار تخورم
I haven’t had lunch
من خیلی شلوغ بودم
I was busy as a bee
همه حقوقشون پردخات شده بود به جز من
Everyone was paid except for me
مغزمو درگیر کرده بود
It occupied my mind
من اصلا انتظار شو نداشتم
آخرین چیزی بود که من انتظار داشتم
That was the last thing that I was expecting
کار عمدی
On purpose
همه ی مدیرا باید خودشون رو بازنشسته می کردن
All managers had to retire themselves.
اون شعلش مشاور وزیر ود
He was working as the consultant of education minister
تعداد زیادی از همکارای من از مک استفاده می کنند
Majority of our colleagues use Mac
من یاد گرفتم صبر کنم
I’ve learned patience
شکایت کردن
make a complaint
بهونه
excuses
یه تحربه ی خفنه
It’s an eye opening experience
من علاقه ی بیشتری بهش پیدا کردم
برای من جالب می شه
It has become more interesting for me
واسه اینکه تو این جهت ، تو یه ساید باشیم
to be on the same page
اجازه بده موضوع رو عوض کنم
let me put it this way
دوتا اپشن وجود داره خروج یا تحمل کردن
There are two options: either quit/resign or tolerate
پیش بینی
prediction, anticipation
من می خوام یه دید کلی بهت بدم
I’m trying to give you an overview
از یه دید ، منظر، دیگه
From another aspect/angle
از شر قهوه خلاص شدم
get rid of coffee
من پاکم !
I’m truly clean
دوغ تورو میاره پایین
It is bring you down
هضم کردن
Digest
عادت به انجام اون کرده بودم
get used to it
اون کار می تونه عقب بیوفته
It can be postponed
این تموم چیزایی بود که برای من اتفاق افتاده بود
That’s everything that has happened to me
اگر همه هستید ما می تونیم نظراتتون رو بشنویم
If everyone is on the call, we can get your inputs
می خوای بگی: ما هزینه زیادی روی تبلیغاتمون م یکنیم
۲روش
It seems to me that we’re spending too much on advertising
As far as I’m concerned, we’re spending the right amount on advertising.
می خوای بگی این ایده ی بدیه
I’m not sure I agree with you about the four-day working week, Mercedes.
I respect your opinion, but that’s not the way I see it.
سلام ابی!
من چند تا نظر دارم که باید به شما بگویم.
به نظر من ایده کلی عالی است، اما من مطمئن نیستم که با انتخاب رنگها موافقم.
به نظر من خیلی زیاد زرد است.
میدانم که احتمالاً شما با من موافق نیستید،
بنابراین فکر میکنم خوب باشد با مشتری صحبت کنید و نظر او را بدست آورید.
به نظر شما چطور است؟
Hi Abby! I have some feedback on your website.
As far as I’m concerned, the general idea is great, but I’m not sure I agree with the choice of colours.
There’s too much yellow if you ask me.
I know that’s probably not the way you see it,
so I think it would be good to talk to the client and get her input.
How does that sound to you?
برگزار کردن کنفرانس
Hold a conference
بیا ازونجایی که سری قبل قطعش کردیم صحبت کنیم
Let’s pick it up from where we left it off
من صبح زود پرفورمنس بالاتری دارم
I have higher performance early morning
او می تونه زمان رو جبران کنه
It can make up/compensate for the time
این از نظر علمی ثابت شده است
It’s scientifically backed
مغز شما گرم می شه (شروع به گرم شدن میکنه)
Your brain is going to get warmer.
پشت سر هم
Regular = constant = continuous = ongoing
مغز شما نمی تونه پراسس کنه،بفهمه
Your brain can’t recognize/identify that
هر چی کمتر کافئین دریافت کنی پرفورمنس بالاتری داری
The less caffeine you get, the higher performance you’ll have.
من مثه توام. من درکت میکنم
I feel you, we are in the same boat.
میزان دریافتی شکر روزانه
The amount of sugar intake
شکر می تونه سلول های مغزتو تحریک کنه
Sugar can stimulate brain cells
این یه چیز روانسناسیه
It’s a psychological matter.
وقتی یه کلمه ای رو نمی دونی چی می گی؟ مثه استرتس پنهان
Hidden stress, for lack of a better word.
یه سری قسمت های مغزتو درگیر می کنه
It occupies some part of their mind.
قابلیت حل این مشکل رو داره
To be able to handle that issue.
من همیشه هدفون می زاشتم
I used to put my headphones on.
لپ تاپ من یه مشکلی دار
There’s something up with my laptop.
می خوای بگی
اینو پاک کنی: بهتره
Have you thought about deleting this work?
after about we use ing form
می می تونیم این کارو هم انجام بدیم
We could think about doing this
after about we use ing form
نظرتون چیه که اینو کوتاه تر کنیم؟ about
How about making this shorter?
after about we use ing form
بهتره ما اینو کوتاه تر کنیم
Perhaps we could make the title shorter.