Afagh 6 Flashcards
rock-bottom prices
very low price
قیمت کف
prices soar
قیمت ها افزایش می یابد
go up very fast
occasionally
گاه و بیگاه
reasonably priced
به صورت معقولانه قیمت گذاری شده
ridiculous price
قیمت مسخره
much too cheap or much too expensive
money was always tight
پول همیشه کم بود
made a small fortune
ثروت اندکی به دست آورد
tied up
گره خورده است
equivalent
معادل
mess
بهم ریختگی
gives 4% interest
4 درصد سود میدهد
contribute
مشارکت
fierce fighting
درگیری شدید
minor incidents
حوادث جزئی
terrified
وحشت زده
within firing range
در محدوده تیراندازی
army went into action
ارتش وارد عمل شد
army went into action
ارتش وارد عمل شد
decisive battle
نبرد سرنوشت ساز
battle raged
جنگ بیداد کرد
The battle was very violent :نبرد بسیار خشن بود
involved
گرفتار، درگیر
peacekeeping forces
نیروهای حافظ صلح
the horrors of war
وحشت های جنگ
avert war
جلوگیری از جنگ
bring about peace
صلح را به ارمغان آورد
negotiate a peace agreement
مذاکره برای توافق صلح
call a truce
آتش بس کن
ceasefire: آتش بس
sign a peace treaty
پیمان صلح امضا کند
lasting peace
صلح پایدار
peace activists
فعالان صلح
staged
صحنه سازی کرد
staged
صحنه سازی کرد
uprising
قیام
restore order
بازگرداندن نظم
restore order
بازگرداندن نظم
avert war
جلوگیری از جنگ
raged
خشمگین شد
Prominent family
خانواده سرشناس
he had a very regal bearing
او رفتار بسیار شاهانه ای داشت
washington’s property holdings were extensive
دارایی های واشینگتن گسترده بود
Inherited
به ارث برده