Afagh 3 Flashcards
SPORTS VERB
PLAY
DO
GO
- Play
ورزشهایی که با توپ هستند و یا دسته جمعی هستند
Basketball
Volleyball
Tennis
Chess - Do
ورزشهایی که تک نفره هستند و تنهایی ممکن هرجایی انجام بدیم
Yoga
Aerobics
Gymnastics
Martial arts ورزشهای رزمی judo-karate.. - Go
ورزشهایی که ing میگیرد
Swimming
Climbing
Jogging
Skiing
Shopping
Bring on a substitute
Replace one player with another
تعویض بازیکن
Taken the lead
Be winning position
Blow a whistle
سوت بزن
Achieve your ambitions
به جاه طلبی های خود برسید
Enhance your performance
عملکرد خود را افزایش دهید
The flu
آنفولانزا
Pneumonia
ذات الریه
Catch
گرفتن
I got soaking wet and caught a cold
Be diagnosed
تشخیص داده شود
He was diagnosed with lung cancer and died a year later
Suffer
Sustain
رنج بردن
The driver sustained serious head injuries
راننده از ناحیه سر آسیب جدی دید
Dave annoys everyone
دیو همه را آزار می دهد
Trivial ailments
بیماری های بی اهمیت
Intensely
به شدت
Dull ache
درد مبهم
Prescription
نسخه
Alleviated the pain
درد را کاهش داد
Splitting headache
سردرد بسیار شدید
Sustain minor injuries
صدمات جزئی را تحمل کند
Contract typhoid
حصبه منقبض
Develop breast cancer
ابتلا به سرطان سینه
Be diagnosed with
تشخیص داده شود
Life-threatening
تهدیدات زندگی
Adopt
اتخاذ کردن
I was revising
داشتم آماده میشدم
Inseparable
جدا نشدنی
Spreading violence
گسترش خشونت
Brain drain
فرار مغز ها
Elite
نخبه
Evaluate
ارزیابی کردن
Aspect of life
امور زندگی
Nowadays
امروزه
Synthetic materials
مواد مصنوعی
Workers are made redundant
کارگران بیکار می شوند
Weapon
سلاح
Armament
Annually
سالانه
Disaster
فاجعه
Preserve
حفظ کردن، نگه داشتن
Expect
انتظار
Bargains
معاملات سودآور