Àfagh 17 Flashcards
Ambassadors
سفیر
Striker
مهاجم
Debut
شروع کردن - آغاز - اولین
Against
در برابر
Disgrace
رسوایی
Succumbing
تسلیم شدن
Focal point
نقطه کانونی
License
اعطای مجوز
Objective
هدف
Modify
بهبود دادن
Margin
اختلاف
Logic
منطق
Monitor
نظارت
Notion
ایده
Mental
ذهنی
Intimate
صمیمی
The future is always uncertain
آینده مشخص نیست
Career prospects
آینده شغلی
Obtaining a university degree
گرفتن مدرک دانشگاهی
I intend to use my university education practically.
از تحصیلات دانشگاهیم بصورت عملی استفاده کنم
ambition
هدف، قصد
I’m bound to learn it.
مصمم به یادگریری آن هستم
I served in
خدمت کردم ، گذراندم (سربازی)
to a great extent
تا حد زیادی
a hectic lifestyle
زندگی پر مشغله
an early bird
آدم سحر خیز
a morning person
متضاد
a night owl
جغد شب یا کسایی که شب بیدارند
an early bird gets the warm
ُحر خیز باش تا کامروا باشی
skip breakfast
صبحونه نخوردن
get the most out of a day
بیشترین بهره را از روز بردن
break the habit of
ترک کردن عادت
do the household chores
انجام دادن کارهای خونه
the eldest
firstborn child
فرزند اول خانواده
the elderly
سالخورده
My other siblings
خواهر و برادرهای دیگرم
quite
نسبتا
quit
ترک کردن
quiet
ساکت
i was born and raised
به دنیا اومدم و بزرگ شدم
I used to live with my parents until two years ago
قبلنا با پدر و مادرم زندگی میکردم تا دو سال قبل
i live on my own
by myself
تنها زندگی میکنم
in no time
خیلی زود
passed away
فوت کردند
died
pass out
از هوش رفتن
fortunately
خوشبختانه