Afagh 5 Flashcards
1
Q
Associated
A
همراه
2
Q
Features
A
خصوصیات
3
Q
Distinction
A
تفاوت
4
Q
Evalution
A
ارزیابی
Assessment
5
Q
Severe
A
شدید
6
Q
astronomy
A
ستاره شناسی
7
Q
horizon
A
افق
8
Q
assistance
A
معاونت
9
Q
coastline
A
خط ساحلی
10
Q
river
A
رودخانه
11
Q
prone to sudden flooding
A
مستعد سیل ناگهانی
12
Q
envy
A
حسادت
13
Q
rather
A
نسبتا
14
Q
Obey /observe law
A
اطاعت / رعایت قانون
15
Q
uphold/enforce law
A
حمایت/اجرای قانون
16
Q
major theft
A
سرقت بزرگ
17
Q
carry out an investigation
A
تحقیق انجام دهد
18
Q
Appear in court
A
حضور در دادگاه
19
Q
go on trial
goes on trial
A
به محاکمه بروید
محاکمه میشود
20
Q
Accused of murdering
A
متهم به قتل
21
Q
reach a verdict
A
به حکم برسند
22
Q
the jury
A
هیئت منصفه
23
Q
receive a fair trial
A
یک محاکمه عادلانه دریافت کنید
24
Q
be severely punished
A
به شدت مجازات شود
25
face a heavy fine
با جریمه سنگین روبرو می شود
26
face the death penalty
با مجازات اعدام مواجه شدن
27
act as a deterrent
به عنوان یک بازدارنده عمل کند
28
suffer the consequences
عواقب آن را متحمل شوند
29
a harsh penalty/sentence
یک مجازات/حکم سخت
30
a hard legal battle
یک نبرد حقوقی سخت
31
win a case
برنده شدن در یک پرونده
32
law-abiding
قانونمند
33
ordinary citizens
شهروندان عادی
34
but there are also rather
بلکه وجود دارد
35
deal with poverty
مقابله با فقر
36
Seldom
به ندرت
37
Conflict
درگیری، مناقشه، تضاد
38
circumstances
Position
شرایط، موقعیت
circumstances beyond our control
شرایط خارج از کنترل ما
39
Insight
بینش، بصیرت، درون بینی
40
Drastic
شدید
41
Smoothly
به نرمی
42
Progressed
پیشرفت کرد
43
Mankind
بشر
44
Worse
بدتر
45
City dwellers
ساکنان شهرستان
46
Mortality
مرگ و میر
47
Emphasis
تاکید
48
Pace of technological
سرعت فن آوری
49
offenses
جرایم
50
serve a sentence of
گذراندن محکومیت
51
prosecution
پیگرد قانونی
52
convicted criminal
مجرم محکوم
53
guilty
گناهکار
54
political prisoners
زندانیان سیاسی
55
common criminals
جنایتکاران معمولی
56
acts of terrorism
اقدامات تروریستی
57
it was vital
حیاتی بود
58
criminal record
سابقه کیفری
59
young offenders
مجرمان جوان
60
in the fight against
در مبارزه با
61
robs you
شما را غارت می کند
62
determined
مشخص
63
tackle crime
مقابله با جرم و جنایت
64
combat crime
مبارزه با جرم و جنایت
65
juvenile crime
جنایت نوجوانان
66
spate of burglaries
موج سرقت
67
vehicle theft
موج سرقت
68
drug abuse
سوء مصرف مواد مخدر
69
Staggering increase
افزایش خیره کننده
70
Mindless vandalism
خرابکاری نابخردانه
71
who is blame
چه کسی مقصر است
72
petty crime
جرایم کوچک
72
petty crime
جرایم کوچک
73
shoplifting
دزدی از فروشگاه
74
shoplifting
دزدی از فروشگاه
75
news leak out
خبری درز کرد
76
expected
انتظار می رود
77
flick through the newspaper
روزنامه را ورق بزنید
78
agreed
موافقت کرد
79
Minister quits
وزیر استعفا می دهد
80
Controversial decision
تصمیم بحث برانگیز
81
taken hostage
گروگان گرفته شده
82
rebel troops
سربازان شورشی
83
seized control
کنترل را به دست گرفت
84
lightning strikes
رعد و برق می زند
85
caught fire
آتش گرفت
86
lightning struck
صاعقه زد
87
Civil war is now likely
اکنون احتمال جنگ داخلی وجود دارد
88
the latest news
not the last news (fault)
89
Emphasis
تاکید کردن
90
Seeking a divorce
به دنبال طلاق
91
sacked me
من را اخراج کرد
92
rumored
شایعه شده
93
troops
نیروهای
94
seized control
کنترل را به دست گرفت
95
meanwhile
در همین حال
96
rebels
شورشیان
97
rebels
شورشیان
98
strike
ضربه
99
Waste money / Squander money
هدر دادن پول
squander is just for large sums of money
100
Throw money around
خرج کردن برای چیزهایی که نیاز نیست
101
throw money at
spend a lot of money to trying to solve a problem /necessary thing
101
throw money at
spend a lot of money to trying to solve a problem /necessary thing
102
donate money
پول اهدا کند
103
charity
خیریه
