Wörter 1601-1700 Flashcards

Question

Tiefkühl

Answer 1

Frozen فریز، منجمد، یخ (وضعیت دما)

Answer 2

- غذای آماده

Answer 3

- آماده - تمام، پایان یافته، تمام کامل‌ شده، تمام‌ شده - خسته müde

Answer 4

- برچسب, اتیکت

Answer 5

User مصرف‌ کننده

Answer 6

- حدس, فرض

Answer 7

Tun, Carry out - انجام دادن، انجام شدن (خیلی رسمی)

Answer 8

End up, Land, - فرود آمدن، فرود آوردن - پهلو گرفتن، لنگر انداختن، وارد شدن - به لنگرگاه بردن

Answer 9

زباله آشغال

Answer 10

- بشکه - تن (واحد وزن)

Answer 11

- دستور پخت, دستور آشپزی - نسخه, نسخه دارو

Answer 12

- اعتراف کردن, اقرار کردن

Answer 13

Wegwerfen دور انداختن

Answer 14

- کانتینر - ظرف، در بر گیرنده

Answer 15

بهت زده کردن / شدن Ich bin schockiert

Answer 16

وظیفه‌ شناس

Answer 17

- اطلاع دادن, مطلع کردن — - اطلاع کسب کردن, اطلاع جمع کردن

Answer 18

- همسایگی, محل

Answer 19

رسوایی

Answer 20

Wegnehmen - سلب کردن, گرفتن

Answer 21

Wegwerfen, wegbringen - دور انداختن

Answer 22

- نگهداری کردن, انبار کردن

Answer 23

Donate - اهدا کردن, بخشیدن

Answer 24

- جسورانه, بی‌باکانه - چرب و نرم مغذی

Answer 25

دقیقا مثل کاملا مثل

Answer 26

- استفاده, کاربرد، مصرف

Answer 27

- علم , دانش

Answer 28

Register - نام‌ نویسی, ثبت‌ نام - محل نام‌ نویسی, محل ثبت‌ نام

Answer 29

پیامد, تأثیر، عواقب

Answer 30

- گمان کردن, ظن داشتن

Answer 31

پختگی خردمندی، دانایی

Answer 32

- اثبات کردن, ثابت کردن

Answer 33

- مدرک اثبات

Answer 34

- رشته تخصصی, حوزه تخصصی

Answer 35

- تحقیق، پرسش

Answer 36

فیثاغورث

Answer 37

-تأثیر اثر Folge, Effekt, Auswirkung

Answer 38

تعداد

Answer 39

به‌ اصطلاح

Answer 40

- افسردگی — - رکود (اقتصادی)

Answer 41

- قدرت نیرو، توان - شدت ,درجه - نشاسته - تعداد

Answer 42

- دستگاه ایمنی, سیستم ایمنی

Answer 43

- زیان آور مضر، آسیب رسان

Answer 44

- اندک کم، ناچیز، کوچک

Answer 45

- جاری بودن جریان داشتن

Answer 46

محافظت

Answer 47

- تحرک, حرکت

Answer 48

- درخواست, تقاضانامه

Answer 49

- ماهیچه، عضله ( 🔴 Muskeln= عضلات )

Answer 50

- گردش خون, جریان خون

Answer 51

- متمرکز فشرده — - فشرده عمیق، گسترده

Answer 52

- پرزحمت سخت

Answer 53

- بی‌دردسر آسان، بدون زحمت

Answer 54

- تلاش زحمت

Answer 55

- متوسط میانگین

Answer 56

- تازه کردن, زنده کردن — - تازه شدن, زنده شدن

Answer 57

- شدید تند، سخت

Answer 58

- اولیه ابتدایی

Answer 59

- تنفس نفس

Answer 60

- تمرین تنفس

Answer 61

Simulate - برانگیختن تحریک کردن

Answer 62

Participate, Join in, Be involved - همراه شدن پیوستن، شرکت کردن

Answer 63

- درمانی، از نظر درمانی

Answer 64

- هندی وابسته به هند

Answer 65

- انسانی وابسته به انسان، مربوط به انسان

Answer 66

- علمی

Answer 67

- بی نقص کامل، عالی

Answer 68

- مشغول کردن, به کار گرفتن — - خود را مشغول کردن, مشغول شدن

Answer 69

- ایجاد کردن ساختن، درست کردن

Answer 70

- سحرخیز

Answer 71

- پر خواب (مخالف سحرخیز)

Answer 72

entscheiden تصمیم گرفتن

Answer 73

شیرینی فروشی

Answer 74

- تولید کردن ساختن