Vocab (Unit 6) Powers of persuasion Flashcards
persuade-persuasion-persuasive compel 🟥induce 🟥oblige urge 🟥entice 🟥seduce 🟥tempt
ترغيب كردن-متقاعد سازى-متقاعد كننده متقاعد و وادار وادار وادار اصرار فريب و جلب فريب اغوا
illustration
🟥illusion
تصوير
وهم و خيال
irritating
آزار دهنده
🟥ubiquitous
رايج و فراگير
موجود در همه جا
🟥invasive
تهاجمى-تجاوز
unavoidable
اجتناب ناپذير
🟥slick
صيقلى
نرم و صاف-يكدست كردن
catchy
گيرنده-جاذب
🟥infuriating
fruitless
عصبانى/خشمگين كردن
بى حاصل/ثمر
assure
reassure
assurance
ensure
اطمينان دادن-خاطرجمع كردن
اطمينان بخشيدن-دوباره قوت قلب دادن
تضمين و اطمينان
اطمينان حاصل كردن-تضمين كردن
sponsorship
حمايت-ضمانت
commercials ad-ads pop-up ads promotional announcement
آگهى هاى بازرگانى تبليغات . تبليغاتى آگهى
brochure
بروشور
telemarketing
بازاريابى تلفنى
🟥jingle
شعر يا آهنگ تبليغاتى
flyer
بروشور-آگهى روى كاغذ
vendor
فروشنده-دست فروش
🟥ploy
ترفند-كار و اقدام
🟥gimmick
حيله و تدبير تبليغاتى
🟥appeal
appalling
appall
.
درخواست-جذبه
مخوف و ترسناك
وحشت زده شدن-ترساندن
🟥pressurise
تحت فشار قرار دادن
🟥entity
وجود-موجوديت
🟥distribute
distributor
distribution
contribution
پخش/توزيع كردن
پخش/توزيع كننده
پخش و توزيع
مشاركت
sales representative
نماينده فروش
slogan
شعار-تكيه كلام
twist (your arm)
پيچ خوردن
manufacturer
سازنده-توليد كننده
humorous
sense of humor
طنز و فكاهى
شوخ طبعى
retail
retailer
tail
tale
خرده فروشى
خرده فروش
دم-تعقيب
داستان و افسانه
🟥impulsive
بى فكر كارى رو كردن
بى پروا-نسنجيده
purchase
خريدن
🟥cultivate
كشت و پرورش
خشت و زراعت كردن
pay off
پرداخت كردن-تسويه كردن
monetarily
از نظر مالى
به صورت پولى
enhance
بالا بردن-تقويت كردن
🟥likelihood
شانس و احتمال زياد
احتمال-راست نمايى
engage
مشغول و متعهد كردن
🟥dealership
نمايندگى
🟥hard-sell
فروشندگى با چرب زبانى-زور چپانى
approach
نزديك شدن-رويكرد
🟥rebate
debate
تخفيف-كم كردن
مناظره و مباحثه كردن
🟥perception
درك-احساس
trustworthiness
امانت-قابل اعتماد بودن
🟥reinforce
reinforcement
reimburse
تقويت كردن
تقويت
بازپرداخت
merchandise
كالا و متاع-تجارت كردن
bear in mind
به خاطر داشته باشيد
prevalence
شيوع-رواج
implement
اجرا و انجام دادن-پياده سازى
🟥gear
آماده كار كردن-مجهز كردن
mess up
بهم ريختن
intend intended intent intentioned intensively
خواستن-قصد داشتن مورد نظر قصد و نيت قصد مشتاقانه-فشرده
scarf-scarves
روسرى-شال گردن
specialise
متخصص شدن-اختصاصى كردن
afford
affair
offer
استطاعت داشتن-تهيه كردن
كار-خيانت
پيشنهاد
🟥precise
perceive
دقيق و صريح
درك و فهم
🟥substitute
substance
subtitle
تعويض/جانشين كردن
ماده
عنوان
🟥wary of
محتاط نسبت به
bombard
بمباران كردن-به توپ بستن
entertain
سرگرم كردن-پذيرايى كردن
feature
feather
نمايان كردن-ويژگى
پر
pre-schooler
پيش دبستانى
🟥chronicler
وقايع نگار
monument
بناى تاريخى
historian
مورخ-تاريخ دان
compose
ساختن-درست كردن
probe
كاوش كردن و تحقيق
presence
حضور-وقوع و تكرار
🟥tantalising
دلتنگى كردن
🟥readily
به راحتى
🟥proclaim
قبلا اعلام كردن-علنا اظهار داشتن
display
نشان و نمايش دادن-ابراز و تظاهر كردن
context
زمينه-متن
fascinating
شگفت انگيز و فريبنده
🟥acquire
equitable
به دست آوردن-اندوختن
منصفانه
define
تعريف و مشخص كردن
institutional
سازمانى
🟥sought to
در جستجوى-به دنبال
🟥corporate reputations corporate reputation collaborator corruption
اعتبار شركت شركت شهرت-اعتبار-آبرو همكار فساد و انحراف
🟥solicit
درخواست و تقاضا كردن
author
authority
نويسنده
نويسنده معتبر-قدرت
distinguish
diagnose
تشخيص دادن-تمايز دادن
تشخيص دادن
🟥salesmanship
(هنر) فروشندگى
🟥mediate
moderate
وساطت كردن-ميانجى گرى
كم و فروتن
boundary
مرز
blur
محو كردن-لكه و تيرگى
automate
به طور خودكار عمل كردن
classify
دسته بندى و طبقه بندى كردن-مرتب كردن
🟥reach out
ارتباط برقرار كردن-كمك كردن
🟥editorial
سر مقاله-مطلب مهم روزنامه
🟥ongoing
در حال پيشرفت/اقدام-مداوم
🟥striking
قابل توجه-موثر
wider (than)
گسترده تر
🟥eschew
اجتناب و خوددارى كردن-فرار كردن
typeface
سبك و طرح حروف-حروف چينى
🟥restrain
مهار كردن-نگه داشتن و جلوگيرى
publication
انتشار
🟥relegate
واگذار كردن-انداختن و سقوط كردن
mass-produce
توليد انبوه
🟥patent
ثبت اختراع-حق امتياز-اعطا كردن
🟥vie
رقابت و هم چشمى كردن
🟥outrageous
ظالمانه-عصبانى كننده
standardise
استاندارد كردن-متعارف كردن
unheard-of
.
شنيده نشده
quantity
كميت-مقدار
mail-order
سفارش پستى
button
bottom
دكمه
ته
🟥ethic
implication
ethical implication
اخلاق و رفتار
معنى و مفهوم-پيامد
مفاهيم اخلاقى
nevertheless
با اين اوصاف-با اين حال
centrality
مركزيت
fuel
سوخت گيرى كردن و تجديد نيرو-سوخت
appliance
applicant
اسباب و وسيله خانه
داوطلب و متقاضى
🟥spectator
speculate
sculpture
بيننده و تماشاگر
حدس و گمان
مجسمه سازى
🟥prosperous
موفق و مرفه
mass circulation
گردش انبوه
🟥to a lesser extent
در مقياس كمتر
neat
شسته رفته-تميز و مرتب
eye-catching
چشم نواز
🟥meant
mean
قصد و هدف داشتن-منظور
منظور-بدجنس
obtain
به دست آوردن-فراهم كردن
🟥exceed
قدم فراتر نهادن-تجاوز