Vocab (Unit 2) Time for a change Flashcards
retrospect
prospect
protestor
گذشته نگرى-نگاه به گذشته
چشم انداز
معترض
contemporary
temporary
temporarily
امروزه-معاصر
موقت
موقتاً-به طور موقت
bygone
گذشته
immediate effect
تاثير آنى
preceding
perceive
procedure
پيشين-سابق
درك كردن و فهميدن
روش و روند
current
متداول-معاصر-جديد و تازه
topical
جديد-به روز
status quo
وضع موجود-كنونى
era
عصر-دوران
breakdown
در هم شكستن
order
سفارش-دستور-نظم
archaeology
باستان شناسى
arrival
ورود-دخول
ancestors
اجداد
pioneer
پيشگام و پيشرو- پيشقدم شدن
colonial
استعمار
excavate
dig
حفارى-كاوش كردن
charcoal
زغال (چوب)
deposit
ته نشين-سپرده (بانك)
erosion
evolution
revolution
evaluation
فرسايش
سير تكامل/تحول
انقلاب
سنجش و ارزيابى
looter
غارتگر
take away
بردن
artefacts
manufacture
forecast
مصنوعات
ساخت و توليد
پيشبينى
heritage
inherit
ميراث
به ارث بردن
dramatic
زياد و شديد
modest-moderate
immoderate
نسبتاً كم-فروتن-متعادل
خيلى زياد-افراطى
immense
immerse
عظيم-وسيع
غوطه ور شدن-فرو بردن
gradual increase
رشد تدريجى
profound
عميق و ژرف
sweeping
sweep
swap
وسيع
جارو كردن
عوض كردن
tremendous
عظيم
infinitesimal
بى نهايت كم
drastic
شديد
slight fall
سقوط جزئى-اندك
intensify
extensive
تشديد كردن
وسيع و گسترده
weaken
تضعيف كردن
smooth
صاف و آرام-بدون دردسر
turbulent
آشفته-ياغى
abrupt
disrupt
disturb
approve
ناگهانى-غير منتظره
مختل كردن
مختل كردن و مزاحم شدن
تأييد و تصويب كردن
rapid
تند و سريع
transformation
transition
دگرگونى
انتقال-عبور
🟣reversal reveal relieved relieve relive release realize
برگشت-واژگونى آشكار و فاش كردن ريلكس تسكين دادن زنده كردن (خاطرات) رها كردن فهميدن
fortune
ثروت-بخت و شانس
improvement
بهبود-پيشرفت
sales figures
well-sealed
آمار و ارقام فروش
خوب مهر و موم شده
struggle
تقلا-مبارزه و كشمكش
hardship
سختى و مشقت
witness
شاهد بودن
(in) favour
(به) نفع-لطف و توجه
surveillance
نظارت-مراقبت
steady rise
رشد پايدار
marked difference
تفاوت مشخص شده
level out
levelling out
برابر/تراز كردن
تسطيح كردن
periodic
متناوب
steadily
به طور پيوسته
trend
trade
thread
روند-گرايش و تمايل
تجارت
نخ و رشته-نخ كردن
soft drink
نوشيدنى غير الكلى
fairly constant
نسبتاً ثابت
🟣fluctuation
نوسان-تغيير و بى ثباتى
throughout
در كل-تماماً
remnant
remained
باقيمانده-بقايا
silk
silkworm
ابريشم
كرم ابريشم
long-lost
گمشده
thread
strand
fibre
yarn
نخ و رشته-نخ كردن
رشته-لايه
فيبر-نخ
نخ-الياف
solution
محلول-راه حل
tease apart
ease
جدا كردن-از هم باز كردن
سهولت-راحت كردن
protein
پروتئين
vary
متفاوت-تغيير دادن
moth
بيد و پروانه-حشرات موذى
therefore
از اين رو
clue
سرنخ-گلوله نخ
assume
assumption
فرض كردن
فرض
specialist
متخصص
textile
weaving
spinning
نساجى-پارچه
بافندگى
نخ ريسى
scholar
محقق-پژوهشگر
domesticate
اهلى/رام كردن
widespread
به طور گسترده
glean
جمع كردن-خوشه چينى
civilisation
تمدن
shed light on
نور پاشيدن روى چيزى-كنايه از واضح گفتن و رفع ابهام كردن
insight
hindsight
بينش و بصيرت-فهم
ادراك
minuscule
كوچك
perishable
flourish
فاسد شدنى-فناپذير
رشد كردن-شكفتن
overlook
غافل شدن و چشم پوشى كردن-چشم انداز
fray
ferry
فرسوده شدن-نزاع
كشتى-عبور
withstand
مقاومت كردن-تحمل كردن
🟣rigour
vigor
سخت گيرى-ظلم و سختى
قدرت و انرژى-نشاط
deterioration
زوال
mineral
mining
مواد معدنى
معدن (كارى)
fungi
گياه قارچى
analytical
تحليلى
good
كالا-خوب
degrade over time
با گذشت زمان تخريب(تنزل) شدن
arid
خشك-باير
tomb
thumb
مقبره-مزار
انگشت شست
burgeon
جوانه زدن-شروع به رشد كردن
instrumentation
ابزار
dye
dye bath
dry
رنگ-رنگ زنى
حمام رنگ
خشك كردن
pigment
ingredient
segment
رنگدانه
جزء
بخش-قطعه
infer
refer
نتيجه گيرى و استنباط-پى بردن
رجوع كردن
scrap
آشغال و ته مانده-دور ريختن
typically
معمولاً
earth mound
تل خاك
significant
significance
قابل توجه
اهميت-مفهوم
colourant
رنگين
affix
چسباندن-اضافه كردن
prehistoric
ماقبل تاريخ
sumac
سماق
cache
cash
مخزن-پنهان كردن
پول نقد
dietary
مربوط به رژيم غذايى
fixative
ثابت كننده
milkweed
نوعى جلبك
wrap
بسته بندى كردن-پيچيدن
mummies
mummification
موميايى
mammal
پستاندار
reptile
خزنده
relatively
به طور نسبى
multitude
attribute
attitude
كثرت
نسبت دادن-حمل كردن
نگرش
burial
دفن و خاكسپارى
hawk
نوعى پرنده-باز/شاهين
ibis
نوعى لك لك
embalm
موميايى كردن
substance
subsistence
ماده-جنس
امرار معاش
fairly exotic
toxic
toxicity
نسبتاً عجيب غريب
سمى
سمى بودن
beeswax
موم
tree resin
صمغ
sophisticate
پيچيده كردن
preservative
نگهدارنده
much-needed
بسيار مورد نياز
counterpoint
نقطه مقابل
clay
خاك رس
weapon
vapor
سلاح
بخار
skew
انحراف-كج-نامتوازن
interpretation
تفسير-تعبير
comprise
comparison
compound
شامل و در بر داشتن-تشكيل دادن
مقايسه
تركيب كردن
bark
پوست درخت
fur
(جامه) خز
cave
cage
غار
قفس
convince
متقاعد/قانع كردن
arise
رخ دادن-بلند شدن
🟣assert
ادعا/اثبات كردن
considerably
به طور قابل توجهى
representation
نمايندگى-نماينده و ارائه
neolithic
نو سنگى
aegean
اژه اى
expertise
خبرگى
string-like
رشته مانند
net
nest
تور-دام
لانه
tribal
trial
ايل و قبيله
آزمايش-محاكمه
primary
اوليه-مقدماتى
mislead
گمراه كردن-فريب دادن
originate
origin
region
religion
سرچشمه گرفتن-موجب شدن
اصل و نسب-مبدا و منشا
منطقه-ناحيه
دين و مذهب
realise
release
پى بردن-تحقق بخشيدن
منتشر و رهايى
led
lead
رهبرى كردن
منجر شدن