Ess 3 (Unit 3) crime & punishment Flashcards
🟠to slam on the break
كوبيدن رو ترمز
🟠narrative
🟠narrator
narrow
🟠anecdote
روايت-داستان
راوى
باريك و محدود
حكايت-قصه
mishaps
اتفاق بد
perjury
forgery
گواهى دروغ
جعل اسناد
abused
abuse
مورد آزار قرار گرفته
سوء استفاده كردن
to commit a crime
مرتكب جرم شدن
arrest
دستگير-بازداشت-توقيف
looting
hijack
rob
burglary
غارت
ربودن هواپيما
دزديدن
سرقت-دزدى
argue
جر و بحث
🟠arson
آتش زدن-ايجاد حريق عمدى
🟠invasion
🟠assault
تهاجم-تعرض
حمله-تجاوز
cat burglar
دزدى كه مثل گربه از ديوار خانه بالا ميرود
🟠accused
🟠charge
متهم
fraud
كلاه بردارى
sexual harassment
آزار جنسى
break-in
شكستن و به زور داخل شدن
sentence
حكم-رأى
car jacking
ماشين دزدى
🟠dealing fire arms
خريد و فروش اسلحه
jury
هيئت منصفه
driving offences
تخلفات رانندگى
pay a fine
پرداخت جريمه
vice
فساد-گناه
court
دادگاه
🟠victim
قربانى
getting mugged
خفت گيرى-كيف قاپى
drug offences
جرائم مواد مخدر
to get a handsome profit
دستمزد خوب گرفتن
unorthodox
معاند-غير متعصب-عقيده نامعقول
🟠lock out (key)
قفل كردن-تحريم كردن
get stuck in (traffic)
درگير
🟠slippery
لغزنده
trip
سفر-سكندرى خوردن
fall over
افتادن
break down (car)
در هم شكستن-خراب شدن
bang (head)
ضربه سنگين-محكم خوردن
run out of (petrol)
به اتمام رسيده
petrol
بنزين
oversleep
خواب ماندن-بيش از حد معمول خوابيدن
sleep over
شب خانه كسى ماندن
theme park
شهربازى
station buffet
بوفه ايستگاه
spoonful
به اندازه يك قاشق
mashed potato
پوره سيب زمينى
🟠remote
از راه دور-دوردست
🟠admit
اقرار كردن
training
آموزش-تعليم
uncommon
غير معمول
fall asleep
به خواب رفتن
snoring
خرناس-خر و پف
(give) sharp poke
سقلمه زدن
🟠furiously
خشمگينانه
enormous
بزرگ-زياد
🟠route
root
راه-سمت
ريشه
twisting
پيچش-تاب خوردن
🟠turning
پيچ-منحرف
rather surprisingly
به طور شگفت انگيزى
helmet
كلاه ايمنى-كلاه خود
coal mine
معدن زغال سنگ
incident
حادثه-تصادف
🟠laugh your head off
از خنده روده بر شدن
thick ice
يخ ضخيم
🟠sway
تاب خوردن
police cell
سلول زندان
steep hill
تپه با شيب زياد
further action
اقدام بيشتر
🟠humiliate
تحقير كردن-اهانت كردن
whereas
در حالى كه
murder
قتل-كشتن
questionnaire
پرسشنامه
circumstances
موقعيت
lenient
ملايم-آسان گير-با گذشت
harsh
ناملايم-خشن
🟠appropriate
مناسب-اختصاص دادن
essay
مقاله
submit
ارسال
plagiarism
سرقت ادبى
🟠expel
🟠evict
اخراج
🟠prosecute
تعقيب كردن-پيگرد قانونى
play truant
عدم تمايل به رفتن به مدرسه
powerless
ضعيف و ناتوان
🟠suspend
suspect
تعليق
مشكوك-سوء ظن
🟠cope
مقابله (به مثل) كردن
let off
ولش كن بره
community service
خدمات اجتماعى
graffiti
نقاشى ديوارى
🟠possession
possess
دارايى-مالكيت
داشتن-دارا بودن
🟠guilty
gullible
مجرم و گناهكار
ساده و زودباور
🟠take into care
از چيزى مراقبت كردن
gavel
چكش دادگاه
handcuff
دستبند زدن
🟠scale
ترازو ميزان
🟠give a ring
تلفن زدن
receipt
رسيد
steering wheel
فرمان اتومبيل
injury
صدمه و آسيب
🟠set to
قصد كارى را كردن
🟠flooding
سيل-غرق كردن
back
ساپورت و طرفدارى كردن
🟠call
درخواست
death toll
آمار مرگ و مير
air crash
سقوط هوايى
demand
تقاضا-درخواست
refer
مراجعه كردن
🟠commonly
معمولاً
nuclear
اتمى-هسته اى
🟠violate
نقض كردن-هتك حرمت
🟠reimburse
بازپرداخت
🟠debt
doubt
بدهى
شك و ترديد
🟠divorce
طلاق-فسخ
🟠radiation
تابش-تشعشع
🟠pay off
پرداخت كردن-تسويه كردن
proof
اثبات-مدرك
🟠outcome
نتيجه
🟠controversial
بحث برانگيز
🟠treat
threat
درمان كردن-رفتار كردن
تهديد
alert
هشدار دادن
organiser
مؤسس
frozen
غير قابل پرداخت تا انقضا مدت
spokesman
سخنگو
face up
روبرو شدن
🟠behind bars
پشت ميله هاى (زندان)
case
پرونده
🟠trial
محاكمه-آزمايش
🟠affair
عشق بازى(خيانت)-امور
former husband
همسر سابق
(act) out of concern
به خاطر نگرانى كارى كردن
spied
جاسوسى كردن
confess
اعتراف كردن
flat
آپارتمان
🟠authority
قدرت
🟠confiscate
مصادره-توقيف-ضبط
curiosity
حس كنجكاوى
the whole thing under control
همه چيز تحت كنترل است
🟠entirely
retired
به طور كامل-كاملاً
بازنشسته
black market
بازار سياه
regular
منظم-عادى
🟠inquiry
بازجويى-استعلام
in the meantime
در عين حال-در ضمن
stick your work/plan
بچسب (به كار خودت)
satisfy
قانع-راضى-برآورده
complain
complaint
شكايت كردن
شكايت
warden
سرپرست-نگهبان
🟠overstay
بيش از حد معين توقف كردن
🟠change
keep the change
پول خرد
بقيش مال خودت
🟠rest
الباقى (پول)
taxi meter
دستگاه حساب كردن كرايه مسير
🟠emptied
تخليه شده
🟠gesture
اشاره كردن
🟠hand over
تحويل دادن-تسليم كردن
🟠drawn out
بيرون كشيدن-استخراج كردن
terrify
وحشت زده
bracelet
دستبند-النگو
distract
منحرف كردن-حواس پرت كردن
🟠all of a sudden
ناگهان
amazingly
شگفت آور
ironically
برعكس آنچه انتظار ميرود-از قضا
for ages
براى سال ها
by this stage
در اين مرحله