Lesson 17 Flashcards
Weary
خيلي خسته، خسته كردن
Spell
طلسم، دوره، حمله، جذابيت
Commence
آغاز كردن
Affair
امر، كار
Inhabit
ساكن شدن
Observant
دقيق، مراقب
Obliterate
محو كردن، كاملا از بين بردن
Wipe out, annihilate
Devastating
ويرانگر
Beckon
اشاره كردن، جذب كردن
Duplicate
تكثير كردن
Opponent
رقيب، مخالف
Chess
شطرنج
Complacent
از خود راضي
Revise
تجديدنظر كردن، تغيير دادن
Objection
اعتراض، مخالفت، ايراد
Pierce
سوارخ كردن
Horrid
وحشتناك، مهيب
Simply
به سادگي، واقعا، حقيقتا
Accommodate
جا دادن، در اختيار قرار دادن
Devour
با ولع خوردن، با اشتياق خواندن
Lamb
برّه
Linger
باقي ماندن، معطل كردن، طول كشيدن
Tradition
سنت
Perish
مردن، نابود شدن
Detour
جاده انحرافي، مسير بيراهه
Course
مسير
Ignite
آتش زدن، شعله ور كردن
Match
كبريت
Delinquent
گناهكار، خلاف كار
Jail
زندان، حبس
Vocation
حرفه، كار ( شغل ايده ال ) ، حس و باور اينكه يك شغل، هدف و رسالت شما در زندگيست