Core Vocabulary Course Theme 9 (Ethical Issues – Crimes and Laws) Flashcards
**Juvenile delinquent: **
a child or young person who behaves in a criminal way, Young
offender
مجرم جوان
Juvenile delinquency refers to the condition that a child or young person behaves in a criminal
way.
جرم در سنين جواني به شرايطي گفته مي شود كه يك كودك يا شخص جوان به صورتي مجرمانه رفتار كند.
He didn’t want to be a juvenile delinquent.
او نمي خواهد يك مجرم جوان باشد
Aggressive:
behaving in an angry, threatening way, as if you want to fight or attack
someone
خشن
There are a wide range of factors that account for children’s strong aggressive and criminal
tendencies, including poverty, repeated exposure to violence, unstable family life and violence in
the media.
عوامل بسياري وجود دارد كه منجر به خشونت بالاي كودكان و تمايل آنها به جرم و جنايت مي شود، كه فقر، در
معرض مستمر قرار گرفتن در شرايط خشن، ناپايداري زندگي خانوادگي و خشونت در رسانه ها از جمله اين
عوامل هستند.
Kids who play violent video games show much more aggressive behaviour than those who
don’t.
كودكاني كه بازي هاي خشن ويديويي بازي مي كنند رفتار خشن تري نسبت به آنهايي كه اين بازي ها را انجام نميدهند از خود نشان مي دهند
نكته:
Aggressive
صفت است
و aggression
خشونت، پرخاش(يك اسم)
Culprit:
the person who is guilty of a crime or doing something wrong
مقصر، مجرم
Busy lifestyle is the main culprit, reducing the chance of interaction between parents and children and preventing children from living and studying in a normal way.
زندگي پرمشغله مهمترين مقصر است، كه شانس ارتباط بين پدرومادرها و كودكان را كاهش داده و نمي گذارد كودكان به حالت عادي زندگي كرده و درس بخوانند.
Police finally managed to catch the culprit.
پليس سرانجام توانست مقصر را دستگير كند
نكته: عبارت manage to do something
به معني “موفق شدن به انجام كاري دشوار است”
I finally managed to push the huge animal away.
Neglected:
not being paid attention.
ناديده گرفته شده
A feeling of being neglected can cause problems like learning disorders.
حس ناديده گرفته شدن مي تواند مشكلاتي نظير اختلالات يادگيري را باعث شود.
Each year 700,000 children are abused or neglected.
هرسال 700هزار كودك مورد سوء استفاده قرار گرفته يا ناديده گرفته مي شوند
Upsurge in:
a sudden increase
افزايش ناگهاني
The upsurge in the amount of violence in the media is closly linked to young adults’ aggressive
behaviour.
افزايش در ميزان خشونت در رسانه ها ارتباط نزديكي به رفتار خشن جوانان دارد.
There was an upsurge in violence during June and July.
در ماههاي جون و جولاي افزايش ناگهاني در ميزان خشونت رخ داد
Be oriented to/towards/around something/somebody:
to give a lot of attention to one type of activity or one type of person
هدايت شده به سمت چيزي يا كسي
An underage person should be correctly oriented in life.
يك شخص كم سن و سال بايد در زندگي به خوبي هدايت شود.
They may be oriented towards particular bad habits.
آنها ممكن است به سمت عادات بد خاصي هدايت شوند
Law-offender:
someone who violates the law
مجرم
Should parents be liable for their five-year-old child’s law-offending behavior?
آيا پدرومادرها بايد مسئول رفتار مجرمانه كودك پنج ساله شان باشند؟
Community punishment is used for less serious law-offenders.
از مجازات اجتماعي براي مجرماني با جرم هاي كمتر جدي استفاده مي شود
Formative years:
the period when someone’s character develops
سالهاي شكل گيري شخصيتي
Children in formative years are particularly susceptible to whom they meet in their daily lives.
كودكان در سالهاي شكل گيري شخصيت خود مستعد پذيرش رفتار كساني هستند كه در زندگي روزمره شان مي
بينند.
He exposed his children to music throughout their formative years.
او در سالهاي شكل گيري، كودكان خود را در معرض موسيقي قرار داد
Gatekeeper:
One who monitors or oversees the actions of others.
مسئول نظارت
Parents should act as gatekeepers to prevent their children from watching TV and playing video
games.
پدرو مادرها بايد به عنوان مسئولين نظارتي عمل كرده تا كودكان را از ديدن تلويزيون و بازي كردن با بازي هاي
تصويري منع كنند
Role Model:
someone whose behaviour, attitudes etc people try to copy because they admire them.
الگوي رفتاري
Another example to show parents’ effect on their child’s behaviour is that many parents fail to
be a positive role model.
يكي ديگر از مثال هايي كه تاثير پدر و مادرها را برروي رفتار كودك نشان مي دهد اين است كه بسياري از پدرو
مادرها نمي توانند يك الگوي مثبت براي كودكانشان باشند.
I want to be a positive role model for my sister.
من مي خواهم يك الگوي مثبت رفتاري براي خواهرم باشم
Replica of:
an exact copy of something
نسخه
As children have a natural ability to imitate others, their violent behaviour is potentially a
replica of their parents’.
از آنجاييكه كودكان يك توانايي ذاتي در تقليد از ديگران دارند، رفتار خشن آنها نسخه اي از رفتار خشن پدرومادرشان است.
An exact replica of the Taj Mahal.
يك نمونه دقيق از تاج محل
Upbringing:
the way that your parents care for you and teach you to behave when you are
growing up
تربيت
Those children with poor upbringing are more likely to act violently.
آن كودكاني كه تربيت ضعيفي دارند، بيشتر رفتارهاي خشن از خود بروز مي دهند.
Mike had a strict upbringing.
مايك يك تربيت سخت گيرانه داشت
نكته: توجه داشته باشيد كه كلمه
Upbringing(تربيت)
و فعل آن
bring up تربيت كردن در مورد تربيت و
شكل دهي رفتار كودكان درحين رشد كردن استفاده مي شود و به معني پرورش دادن
((grow upنيست
Crime rate:
The amount of illegal activities
ميزان جرم و جنايت
A civilised society is characterised by a high literacy rate and a low crime rate.
يك جامعه متمدن از روي درصد بالاي سواد و نرخ پايين جرم و جنايت شناخته مي شود.
a town with a relatively low crime rate
شهري با نرخ پايين جرم و جنايت
Fuel:
to make something, especially something bad, increase or become stronger
باعث افزايش چيزي بد شدن
The rise in the crime rate in the past decades has fuelled public worries about the rapidly
declining safety of their communities.
افزايش ميزان جرم و جنايت در دهه هاي گذشته نگراني هاي مردم را در زمينه كاهش ميزان امنيت جوامع شان
افزايش داده است.
Progress was slow, fueling concerns that the stadium would not be finished on time.
پيشرفت خيلي كند بود، و باعث نگراني هايي شد كه استاديوم ممكن بود به موقع تمام نشود
Alert somebody to something:
to make someone realize something important or
dangerous
اخطار دادن در مورد چيزي
The government can use the mass media to alert the public to the threat of crimes.
دولت مي تواند از رسانه هاي جمعي استفاده كرده تا به مردم در مورد تهديدهاي جرم و جنايات اخطار دهد.
Campaigns to alert the public to the dangers of HIV
كمپين هايي براي اخطار مردم درباره خطرات ايدز