افعال-B-mak Flashcards
Bak mak
نگاه كردن ( حرف اضافه به )
Başla mak
شروع شدن، شروع كردن، از سر گرفتن، آغاز كردن، ديده شدن، به چشم خوردن ( حرف اضافه به )
Bık mak
بريدن از چيزى، خسته شدن و حوصله سر رفتن از چيزى ( آخرين درجه حوصله سر رفتن يعنى رد دادن مى باشد )-
Boşan mak
طلاق گرفتن
Boya mak
رنگ كردن، رنگ زدن
Buluş mak
ملاقات كردن، ديدار كردن، ملحق شدن
Başar mak
موفق شدن
Boğul mak
خفه شدن، غرق شدن، حوصله كسى به شدت سر رفتن
Bağır mak
داد زدن، فرياد زدن
Bul mak
پيدا كردن، يافتن
Boz mak
از كار انداختن، خراب كردن
Barıştırmak, Barış mak
آشتى دادن
Düşünmeye başla mak
به فكر افتادن
Boşal mak
خالى شدن
Boşalt mak
خالى كردن
Bocala mak
دودل شدن
Bozul mak
خراب شدن
Boğ mak
خفه كردن
Bastır mak
فشار دادن، فشار آوردن، لبه پارچه را تازدن و دوختن ، سركوب كردن ، از بين بردن ( رفع و رجوع كردن )، پيشرفت كردن ( جلو زدن از كسى )، تحت فشار قرادادن ( در منگنه گذاشتن كسى، سر بزنگاه رسيدن ( پيش كسى سرزده رفتن )، چاپ كردن، چيزى ناگهان اتفاق افتادن و تاثيرش را نشان دادن، شدت گرفتن ( باران، گرما، تاريكى، احساس خواب آلودگى)، در بازى قمار پول گذاشتن( پول دادن به قمار )
Bulaş mak
سرايت كردن، قاطى شدن، آلوده شدن ، آغشتن
Bağla mak
گره زدن، وصل كردن، بستن موى سر هم ميشه، ربط دادن، مربوط بودن، متصل كردن، قرارداد بستن، كارى را تا قرارداد بستن كشاندن ، پانسمان كردن، بستن زخم، راه بستن، مانع رفت و آمد شدن، در حد خيلى زيادى مشغول شدن، در دل كسى جا گرفتن، توجه كسى را به چيزى جلب كردن، علاقه مند كردن كسى به چيزى
Bırak mak
ترك كردن، رها كردن, ول كردن، گذاشتن، رسوندن، به ارث گذاشتن، به عهده كسى گذاشتن ( حرف اضافه هم ميتونه را باشه و هم به )، جاگذاشتن، فراموش كردن
Boşa mak
طلاق دادن
Aciz bırak mak
عاجز كردن