اصطلاحات و جملات پركاربرد Flashcards

Question

Size iyi yolculuklar

Answer 1

سفر خوبى داشته باشيد

Answer 2

اى بابا، چه حيف

Answer 3

اين چه حرفيه

Answer 4

من يه فكرى به حال خودم ميكنم

Answer 5

به همه شما ( همگى ) خسته نباشيد

Answer 6

چيزخاصى نيست، قابل دار نيست

Answer 7

اين كلمه رو براى اين هم ميتوان به كار برد كه طرف مقابل حرفش تكرار كنه

Answer 8

خداحافظ

Answer 9

به من چه

Answer 10

به تو چه

Answer 11

نه بابا

Answer 12

ببخشيد يه نگاه ميندازيد ( وقتى ميرى رستوران گارسون ميخواى صدا بزنى )

Answer 13

نه لازم نيست، نه نيازى نيست

Answer 14

تو با من شوخى ميكنى، شوخيت گرفته با من، سربه سرم ميذارى

Answer 15

چى كار مى كنى؟

Answer 16

خسته نباشيد

Answer 17

ولش كن، ذهنت درگير نكن

Answer 18

فقط براى تو، فقط به خاطر تو

Answer 19

از من همين قدر يعنى من همينقدر در توانم هست

Answer 20

خوش آمديد

Answer 21

چه خواهد شد ( قراره چى بشه )

Answer 22

برو بيرون

Answer 23

اصلا من را دست كم نگير

Answer 24

به كسى چه

Answer 25

بر روى يك بالش پير شوند( مفهومش اينه كه به پاى هم پير بشيد براى كسايى استفاده ميشه كه تازه ازدواج كردن )

Answer 26

پرحرف ( كسى كه حرف هاى غير ضرورى و الكى ميزنه، پرحرفه )

Answer 27

بهت نمياد

Answer 28

نگو به من نيستم

Answer 29

بهت مياد

Answer 30

از پاييز تا زمستان

Answer 31

همينكه شنيدم

Answer 32

همينكه شنيدم پيشت اومدم

Answer 33

يعنى چه

Answer 34

هميشه كنارم بمون

Answer 35

عشق واقعى

Answer 36

حق او بود ( حقش بوده )

Answer 37

مراقب خودتون باشيد

Answer 38

بيا در آغوشم

Answer 39

آويزه گوشت باشه ( درس و عبرت بگير )

Answer 40

تقصير توءه

Answer 41

تو چى ميگى؟

Answer 42

يالا دوباره خوب هستى ( بازم شانست گفته ، بازم روى شانسى )

Answer 43

به زودى مى بينمت

Answer 44

به خاطر بودجه ام ترجيح نميدم

Answer 45

يك اتاق يا بليط براى رزرو كردن ميخوام

Answer 46

لانه پرندگان غريب را خدا درست ميكنه ( خدا هوامون داره )

Answer 47

غير از اين

Answer 48

اين كلمه در تركى يعنى چى؟

Answer 49

منظورت چيه و يا منظورتون چيه؟ Açık açık konuşuyor musun? Ne demeye çalışıyorsun sen?

Answer 50

مطمءن باش

Answer 51

عذرخواهى مى كنم دير كردم

Answer 52

از .... به بعد

Answer 53

موفق باشيد

Answer 54

تنت سالم باشه ( همون فداى سرت هست)

Answer 55

باعرض پوزش من موافق نيستم

Answer 56

متشكرم

Answer 57

ميونشون شكرابه

Answer 58

به خودت بيا

Answer 59

اشتباه برداشت نكن

Answer 60

تو منظور من را اشتباه برداشت كردى

Answer 61

نميخواستم اين رو بگم ( من منظورم اين نبود )

Answer 62

گريه كنان

Answer 63

چرت زدن ( چرت طولانى زدن به قسط خواب )

Answer 64

گرد هم اومدن

Answer 65

سال نو مبارك

Answer 66

صبح بخير

Answer 67

سطر به سطر

Answer 68

از من گفتن بود

Answer 69

عيب من نبين

Answer 70

چه خبر؟

Answer 71

همه چى روبه راه؟

Answer 72

با آرزوى سالهايى خوش ( براى تبريك سال نو استفاده مى كنند )

Answer 73

سال خوبى داشته باشين يا سال نو مبارك، براى تبريك تولد هم استفاده ميشود

Answer 74

چهارگوشه شدن ( خيلى خوشحال شدن )

Answer 75

پاتو از گليمت درازتر نكن

Answer 76

مشكلى نيست

Answer 77

خدا محافظت كند، خدا رحم كند، خدانكنه، خدا به خير بگذرونه ، دور از جون، خداى نكرده

Answer 78

اوكى؟

Answer 79

اين به شما چه ربطى داره؟

Answer 80

خواهش مى كنم، تو رو خدا ( چى ميشه )

Answer 81

قربونت برم، خواهش مى كنم تو رو خدا ( قربون چشمات )

Answer 82

محض رضاى خدا

Answer 83

التماست مى كنم

Answer 84

خيالم راحت شد

Answer 85

هرچى بگم پوچ و تو خالى ( به جاى نميدونم ميتونى استفاده كنى )

Answer 86

توى اين موضوع نميتونم بهت كمك كنم ( به جاى نميدونم استفاده مى كنيم )

Answer 87

هيچ نظرى ندارم ( به جاى نميدونم ميتونيم ازش استفاده كنيم )

Answer 88

نميتونم ازش سر در بيارم ( به جاى نميدونم ميتونيم ازش استفاده كنيم )

Answer 89

واقعا مطمءن نيستم ( به جاى نميدونم ميتونيم ازش استفاده كنيم )

Answer 90

من هم كنجكاوم ( به جاى نميدونم ميتونيم ازش استفاده كنيم )

Answer 91

امروز چندشنبه است؟

Answer 92

فيلم بازى نكن، ادا در نيار

Answer 93

جونم در اومد

Answer 94

خيلى خسته شدم بابا

Answer 95

حوسم كردم، دلم خواست

Answer 96

به هر حال، هر چى باشه

Answer 97

هول نشو

Answer 98

آيا غلطه؟

Answer 99

چيكار ميكنى هوى؟ چيكار ميكنى مردك؟

Answer 100

ميخواى باوركن، ميخواى باور نكن

Answer 101

چرت بود

Answer 102

يكى مثل منو

Answer 103

من هم مثل شما فكر ميكنم

Answer 104

چرا مواظب نيستى؟

Answer 105

آيا اين شوخى هست؟

Answer 106

چهارچشمى حواست باشه، مراقب باش

Answer 107

پايت را مساوى بردار ( حواستو جمع كن )

Answer 108

خوش به حالت

Answer 109

امروز خيلى سوتى دادى

Answer 110

نوش جان

Answer 111

وقتى كسى عطسه ميكنه يعنى آفيت باشه معنى اصلى زياد زندگى كنى، زنده باشيد

Answer 112

در جواب كسى كه عطسه ميكنه ( تو هم ببينى، همه امون باهم )

Answer 113

مراقب خودت باش

Answer 114

من ديگه بلند شدم

Answer 115

عصر بخير

Answer 116

باشه پس

Answer 117

از هيچى كه بهتره ( ضرب المثل )

Answer 118

همه چيز روبه راه يا همه چيز خوب است

Answer 119

خوش بگذره

Answer 120

به اين نگاه كن تو

Answer 121

در حدى نيستم

Answer 122

چقدر، هرچقدر

Answer 123

چى ميل داريد؟

Answer 124

آرزو كن

Answer 125

منو، لطفا

Answer 126

ميتوانيم منوى ( ليست ) غذاها رو ببينيم لطفا؟

Answer 127

يه چيزهايى براى خوردن ميخواهيم

Answer 128

يه چيزهايى براى نوشيدن ميخواهيم

Answer 129

چى توصيه ( سفارش ) مى كنيد؟

Answer 130

چى سفارش مى كنيد؟

Answer 131

سفارشتون رو ميتونم بگيرم يا داشته باشم؟

Answer 132

اين را سفارش ميكنم

Answer 133

عجله داريم، عجله دارم

Answer 134

چيزى حاضر ( آماده ) داريد؟

Answer 135

غذاهاى محلى داريد؟

Answer 136

ميتوانم يك/ يك كمى ... داشته باشم لطفا؟

Answer 137

آن ميز خالى است؟

Answer 138

قهوه دوست ندارم، چاى بهتر

Answer 139

اين كه سفارش ( انتخاب ) من نيست

Answer 140

اين بشقاب/ ليوان تميز نيست

Answer 141

بهترين/ نزديكترين ... كجاست؟

Answer 142

از كجا ميتونم يك ... بخرم؟

Answer 143

آنجا چگونه ميتوانم بروم؟

Answer 144

به شما ميتوانم كمك كنم؟

Answer 145

چگونه ميتوانم به شما كمك كنم؟

Answer 146

به من ميتونيد كمك كنيد لطفا؟

Answer 147

معذرت ميخوام، شما ... داريد/ اينجا ... پيدا ميشه؟

Answer 148

... ميفروشيد؟

Answer 149

ميخوام ... بخرم

Answer 150

فقط نگاه مى كنم

Answer 151

به من آن را ميتوانيد نشان بدهيد لطفا؟

Answer 152

متاسفانه ما كلا نداريم

Answer 153

اون رو براى من بسته بندى كنيد لطفا ؟

Answer 154

آن ها را در آن گوشه ميتوانيد پيدا كنيد

Answer 155

آيا چيز ديگرى ميخواهيد؟

Answer 156

چيز گران قيمتى نميخوام

Answer 157

چيز ارزونترى داريد؟

Answer 158

خواهش مى كنم يه چيز سبز رنگى باشد

Answer 159

اين رنگ را پسنديدم

Answer 160

اين رنگ را نپسنديديم

Answer 161

ويترينى رو پسنديدم

Answer 162

چقدره؟، چقدر؟

Answer 163

قيمت اين چقدره؟

Answer 164

اين را ميخرم

Answer 165

سايز( شماره ) چند ميپوشيد؟

Answer 166

شماره ... ميپوشم / سايزم ... است

Answer 167

بفرماييد پولش/ قيمتش

Answer 168

در روزهاى خوب استفاده كنيد ان شاء الله

Answer 169

راحت باشين

Answer 170

اگه سوالى داريد بپرسيد لطفا

Answer 171

گناهش گردن خودتون، از اين لحظه به بعد ديگه مقصر خودتونيد، از ما گفتن بود

Answer 172

همه چيز خوب است؟

Answer 173

از خداشه

Answer 174

دير كرديم

Answer 175

سواد ندارم

Answer 176

ميتونى بخونى بنويسى يعنى سواد دارى؟

Answer 177

چرت و پرت نگو

Answer 178

دست خط من خرچنگ قورباغه ايى

Answer 179

خيلى خسته شدن

Answer 180

حرف از دهنم گرفتى يعنى من هم همين ميخواستم بگم

Answer 181

خدا شفا بده

Answer 182

سلامتى باشه

Answer 183

تشكر مى كنم

Answer 184

تنت سلامت باشه

Answer 185

سخت نگيريد ، نگران نباشيد

Answer 186

با ما بيا ديگه

Answer 187

مثل كف دستم تو رو ميشناسم

Answer 188

مراقب خودت باش

Answer 189

اداى ثروتمند بودن ( مايه دار بودن ) در آورديم

Answer 190

اين هرچيزى باشه

Answer 191

به اميد ديدار

Answer 192

كلاس خوبى داشته باشيد

Answer 193

موفق باشيد، شانس خوبى داشته باشيد براى مسابقات استفاده ميشود

Answer 194

خدا بد نده، خدا شفا بده

Answer 195

سفر بخير

Answer 196

روز مادرت مبارك باشه مامان جونم

Answer 197

خوشبختيتون بى پايان باشه يا خوشبختيتون ابدى باشه

Answer 198

روز تولدتون مبارك باشه صد سال به اين سال ها

Answer 199

سال خوبى داشته باشيد

Answer 200

عيدتون مبارك باشه

Answer 201

اينجا كجاست؟

Answer 202

آنجا كجاست؟

Answer 203

آنجا كجاست؟

Answer 204

تاج سر كردن

Answer 205

تو تاج سر منى

Answer 206

رنگ برنگ، رنگارنگ

Answer 207

امروز چندمه

Answer 208

انشالله دفعه بعد

Answer 209

باز چه كاسه اى زير نيم كاسه است؟ باز چه غلطى دارى مى كنى؟

Answer 210

اصلا حالم خوب نيست

Answer 211

چه خوب شد ديدمت، چه عجب شما رو ديديم

Answer 212

مطمءن هستى؟

Answer 213

مانند اسمم مطمءنم يعنى خيلى مطمءنم

Answer 214

خيلى نزديكه يعنى الان ميرسه

Answer 215

دلم خنك شد، خوبت شد

Answer 216

سلامتى ( عافيت باشه وقتى از حموم يا استخر ميان بيرون )

Answer 217

همه باهم ( در جواب عافيت باشه )

Answer 218

يعنى اصلا جاى بحث ندارد و يك چيز اثبات شده است

Answer 219

دستى دستى

Answer 220

نور چشمى

Answer 221

سوء تفاهم شده، اشتباه برداشت نكن

Answer 222

يعنى يه سوء تفاهمى پيش اومده

Answer 223

تلفنم آنتن نميده

Answer 224

از كى تا حالا

Answer 225

خوب شد كه

Answer 226

زود باش ببينيم

Answer 227

چشمت روشن

Answer 228

بفرماييد مابقى پولتون

Answer 229

مابقى پول بمونه براى شما

Answer 230

مشكلتون چيه؟

Answer 231

در شكل خيلى خوب، به نحوه خيلى خوب

Answer 232

در آلمان به چه زمانى صحبت مى كنند يا صحبت مى شود؟

Answer 233

دمت گرم، تو ته مردونگى هستى

Answer 234

اصلا حالم خوب نيست

Answer 235

از امروز به بعد، از همين لحظه به بعد ( قيد زمان هستش )

Answer 236

حسابى گيج شدم

Answer 237

رفت ابروش درست كنه زد چشمش كور كرد( گل بود به سبزه نيز آراسته شد )

Answer 238

يهويى، ناگهانى

Answer 239

مگه از جونت سير شدى

Answer 240

كاه رو نگهدار، بياد زمانش

Answer 241

پاهت را با توجه به لحافت دراز كن

Answer 242

با دوستت بخور و بنوش، خريد نكن

Answer 243

هزارتا فكر كن، يه دونه بگو

Answer 244

به مادرش نگاه كن، دختر را بگير

Answer 245

به كنار پارچه نگاه كن و بخرش

Answer 246

هم مقصره هم پررو

Answer 247

براى اينكه قطع كردم متاسفم منظورش حرفتون قطع كردم

Answer 248

خيلى برام آشنا هستى

Answer 249

صاف و آرام مثلا به دريا ميگن وقتى صاف و آرام معناى اصلى ميشه مانند ملحفه

Answer 250

خيلى خوشگله معناى اصلى مانند پسته

Answer 251

خيلى ريز و ناخوانا معناى اصلى مثل دعاى مورچه

Answer 252

سرحال و سر زنده معناى اصلى مانند ترب

Answer 253

خيلى سرد معناى اصلى مثل يخ

Answer 254

خيلى گرم معناى اصلى مانند حموم

Answer 255

مثل كف دست بلد بودن معناى اصلى مثل داخل دست بلدبودن

Answer 256

مثل گاو نگاه كردن

Answer 257

مانند كنه چسبيدن

Answer 258

خشك زدن مانند شاخه ماندن

Answer 259

مثل فشنگ پريدن معناى اصلى مانند تير پريدن

Answer 260

خيس شدن معناى اصلى مثل سوسيس شدن

Answer 261

مثل آقازاده زندگى كردن

Answer 262

مثل آب پول خرج كردن

Answer 263

مثل بلبل صحبت كردن

Answer 264

حوصله ندارم

Answer 265

خيلى لطف داريد

Answer 266

خيلى بزرگوار هستيد

Answer 267

عرض كنم خدمتتون كه ...

Answer 268

من چى ميگم تو چى ميگى

Answer 269

يه كاسه ايى زير نيم كاسه است

Answer 270

بين خودمون بمونه يعنى به كسى نگيا

Answer 271

اين اندازه من نبود

Answer 272

همون داستان قديمى

Answer 273

يكى بود يكى نبود

Answer 274

چه ربطى داره

Answer 275

خروپف

Answer 276

نورانى ، درخشان

Answer 277

آروم آروم

Answer 278

قل قل كنان

Answer 279

پچ پچ كنان، زمزمه كردن Bunlar ne konuşuyorlar aralarında fısır fısır

Answer 280

شر شر ( صداى آب )

Answer 281

زده به سرت؟

Answer 282

عقلتو از دست دادى؟

Answer 283

ديوانه شدى؟

Answer 284

مخ كسى رو خوردن

Answer 285

دل كسى رو بردن ، عاشق كردن

Answer 286

با كمال ميل

Answer 287

به روش آلمانى حساب كنيم يعنى دونگى حساب كنيم

Answer 288

شما را به جا نياوردم

Answer 289

به هيچ وجه

Answer 290

حرفش هم نزن اين چه حرفيه

Answer 291

روم به ديوار

Answer 292

تعريف از خود نباشه

Answer 293

دهانت رو ببند

Answer 294

چونه ات رو بگير يعنى مواظب حرف زدنت باش

Answer 295

كار و زندگى دارم

Answer 296

ذهنم بهم ريخته است

Answer 297

من حل مى كنم

Answer 298

كوفت بخورى

Answer 299

اگر به من باشه يعنى به نظر من

Answer 300

به نظر من

Answer 301

به نظر من

Answer 302

به هيچ وجه

Answer 303

در يك هتل پنج ستاره

Answer 304

خيلى بهت مياد

Answer 305

يهويى، ناگهانى

Answer 306

متاسفم براتش

Answer 307

مهره مار دارى

Answer 308

موهاى تنم سيخ شد يعنى ترسيدم

Answer 309

يعنى موضوعى كه تموم شده و رفته پى كارهاش دوباره زنده اش نكن

Answer 310

نسبت به ديگران از بالا به پايين نگاه كن و يعنى دماغت روبه بالا باشه

Answer 311

يه آدم پنج پولى هستى يعنى همان دوزارى ما

Answer 312

باور باطل يعنى خرافه

Answer 313

محاسبه وجدانى يعنى با وجدانش دو دو تا چهارتا مى كند

Answer 314

تو مرد بى ارزشى هستى

Answer 315

اگر بالا تف كنى سبيل و اگر پايين تف كنى ريش يعنى بازى دو سر باخت يا همون تف سربالاست

Answer 316

بهت خيلى عادت كردم

Answer 317

خدا رحمتش كنه

Answer 318

شرمنده تون شدم

Answer 319

آدم متواضع

Answer 320

زير يك سقف زندگى كردن

Answer 321

يك كيسه انجبر را از بين بردن يعنى هر چى رشته كردى و پنبه كردن

Answer 322

چشمت روشن

Answer 323

دوست روز خوب بودن

Answer 324

آب از بينشون رد نشدن يعنى خيلى صميمى هستن با هم

Answer 325

ميونشون خدشه دار شده يا به مشكل برخوردن

Answer 326

به بين آنها گربه سياه وارد شدن يعنى رابطه شون بهم خورده

Answer 327

فاصله شون زياد شده يا خراب شده

Answer 328

يخهاى كه در بينشون آب كردن يعنى مشكلى كه باهم داشتن از بين رفته

Answer 329

جون جونى شدن

Answer 330

دوستم كردن يا رفاقت كردن

Answer 331

به سر دوستام هم بياد يعنى براى دوستام هم اين اتفاق ليفند يا دوستام هم اين رو داشته باشن همون آرزوى خوب براى دوستان

Answer 332

همفكر، سازگار ( صفت )

Answer 333

در هوا لك لك ديدن اين اصطلاح به كسى كه زيادى اهل گردش مى گويند يعنى انگار هميشه لك لكشون توى هواست

Answer 334

كسى كه از حموم مياد بيرون ميگن

Answer 335

خيلى نوش جونتون باشه

Answer 336

نرو و بيشتر بمون

Answer 337

چقدرم به چشمم آشنا مياى قبلا تو رو جايى نديدم ( چشمم از يه جايى تو رو گاز ميزند )

Answer 338

روم قطع كرد

Answer 339

خدا صبر بده

Answer 340

اون يك مسءله است و اين يك مسءله ( اون يه مبحث و اين يه مبحث ) بهم ديگه ربطش نده

Answer 341

يعنى براى من تله گذاشته

Answer 342

هوش هيجانى

Answer 343

نااميدى

Answer 344

ويژگى ارثى

Answer 345

انسانهايى كه درون و ظاهرشون يكى ( ما ميگوييم مثل كف دست ميمونند صاف و ساده )

Answer 346

به رگم فشار نده يعنى اينقدر بهم گير نده

Answer 347

انگارى بزرگ شده درحاليكه كوچيك شده يه اصطلاح به كسى كه خودبينى دارد ميگويند از چشم ما افتاده، به كسى كه ادعاى بيشتر از سن خودش مى كند.

Answer 348

پزعالى جيب خالى

Answer 349

ضرب المثل به معنى : چيزى كه نبايد ميشد شد

Answer 350

فورى، بدون وقت از دست دادن ( يعنى تا تنور داغ نون بچسبون )

Answer 351

به جونت تشنه شدى يعنى از جونت سير شدى

Answer 352

شكر ميون كلامت

Answer 353

كارد به استخوان تكيه كرده يعنى رسيده

Answer 354

ميشه بديد؟ ( حرف اضافه را ) مثلا آب را ميشه بديد؟

Answer 355

Sayı( عدد )+ (ş)Arنفرى، هر كدوم هركدوم يا نفرى سه تا تلفن همراه آيا داريد

Answer 356

به دست به مشت جا نمى شود يعنى خيلى وول ميخوره و شيطون، يه جا بند نميشه

Answer 357

دستش الهى بشكنه

Answer 358

چه نتيجه اى مى تواند باشد

Answer 359

Gönülبه حرف دل گوش نكردن

Answer 360

تسليت ميگم

Answer 361

خيلى باشخصيت هستيد

Answer 362

وقتى از يه چيزى خوشتون مياد استفاده مى شود مثلا از يك غذا

Answer 363

بر روى سرش پرنده خوشبختى نشسته ، خوش شانسى ، شانس در خونه اش زده، خوش شانس بودن

Answer 364

برو به جهنم

Answer 365

زبانزده همه شده

Answer 366

به دو دوست خوب مى گويند، همزاد

Answer 367

سلطان بدون تاج يعنى از عرش به فرش رسيدن

Answer 368

خيرپيش

Answer 369

موفق باشى، خير پيش

Answer 370

رفته قاطى مرغا

Answer 371

يه چيزى رو خيلى خواستن يا هوس كردن

Answer 372

خدا رو شكر كه به جانش قرار بود بخوره به مالش خورده

Answer 373

دندونت فشار بده بهم يعنى يكخورده دندون به جيگر بزار يعنى تحمل داشته باش يه كم

Answer 374

خدا از بزرك كمت نكنه يعنى زنده باشى

Answer 375

هر كارى از دستت برمياد ( دوست دارى ) انجام بده

Answer 376

به دستت مى چسبه ( يعنى چيزى ازت كم ميشه يا اينكه به كارت مياد )

Answer 377

سر چهل سال يعنى بعد از هزار سال مثلا يه جايى اومديما

Answer 378

خدا تو رو به راه راست هدايت بكند

Answer 379

به خاطر خدا

Answer 380

آنچه كه مهم است خوشبختيتون

Answer 381

فقط به معناى چطور پيدا كردى نيست به معناى : نظرت در مورد مثلا فلان چيز چيه؟

Answer 382

روحش شاد

Answer 383

دمت گرم

Answer 384

يعنى پشت سر يه نفر بد گفتن، بد يك نفر گفتن مثل dedikodu yapmak ، معناى تحت اللفظى ميشه انداختن و گرفتن ، يه چيزى پروندن

Answer 385

يعنى چشماش از حلقه بيرون زدن يعنى چشاش اينقدر باز كرده است

Answer 386

بچه ته تغارى

Answer 387

وقت طلاست

Answer 388

كار امروز به فردا ننداز

Answer 389

كك را شتر كردن يعنى از كاه كوه ساختن

Answer 390

با يه تير دو نشان زدن

Answer 391

يه دست ميكشيدى

Answer 392

گشنمه

Answer 393

زمان رو دارم از دست مى دهم ، يعنى وقت تلف مى كنم ( اصطلاح تحت اللفظى يعنى زمان رو دارم مى كشم )

Answer 394

زمان را از دست دادن ( معناى تحت اللفظى يعنى زمان مثل آب جارى شد و گذشت )

Answer 395

وقتم تنگ، وقتم كمه، وقت ندارم

Answer 396

با زمان مسابقه ميدم، زمان خيلى كمه

Answer 397

وقتم رو تلف نكن

Answer 398

وقت سر خاروندن ندارم

Answer 399

زمان بيرحمانه ميرود مثل همون مثل برق و باد ميگذرد خودمون

Answer 400

وقت رفتن

Answer 401

از فضولى تركيدن

Answer 402

زير چشمى نگاه كردن، متوجه شدن Farkında olmak

Answer 403

قاپش رو دزديدن، دلش را بردن

Answer 404

سر زبون افتادن

Answer 405

با دنيا ارتباط را بريدن و يا كنار گذاشتن

Answer 406

ملاقات سرپايى

Answer 407

Sabah olsun belki o vakte kadar işler düzelir صبح بشود شايد تا اون وقت كارها درست بشود

Answer 408

گوش شيطون كر

Answer 409

موافق كسى يا چيزى بودن ، birisine katılmak

Answer 410

زيپ شلوارت باز مونده

Answer 411

زبونت گاز بگير، خدا نكنه، دور از جون زمانيكه كسى حرف منفى ميزنه و ميخواهيم بگيم اتفاق نيفته

Answer 412

تو هر شرى يه خير هست

Answer 413

يه خيرى ( حكمتى ) داره

Answer 414

عيب نداره ، خيرش بشه

Answer 415

عيب نداره همه چى خيرش بشه

Answer 416

كسى كه افكارش قديمى و سنتى

Answer 417

كسى كه افكارش قديمى و سنتى

Answer 418

در ناز و نعمت بودن

Answer 419

پاداش بزرگى را بردن

Answer 420

زبان زده همه

Answer 421

سر زبان ها افتادن

Answer 422

براى خود دق دقه جديد درست كردن، يك چيزى را براى خودتان دق دقه كردن ، بى دق دقه خوش گذروندن

Answer 423

محترم، قابل احترام ( وقتى با مقدار بياد ميشه مقدار قابل توجهى )

Answer 424

به زمين و زمان بدهى داشتن

Answer 425

قاطى كردم، گيج شدم

Answer 426

كور خوندى ( معناى تحت اللفظى يعنى كف دستت را بليس، كف دستت را ليس مى زنى )

Answer 427

پول پول مياره

Answer 428

هول كردن، دست و پاى خود را گم كردن

Answer 429

خود كرده را تدبير نيست ( معناى تحت اللفظى خودت كردى خودت پيدا كردى )

Answer 430

خرس گنده

Answer 431

به سلامت، سلامت بمانيد ، خداحافظ

Answer 432

اعصاب كسى خرد شدن ، به شدت عصبانى شدن

Answer 433

خيلى راحت و بدون زحمت ( مثل آب خوردن ) معناى تحت اللفظى يعنى مثل مو كشيدن از كره و منظور كارى را خيلى راحت و بدون زحمت و دردسر انجام دادن

Answer 434

خيلى گرسنمه

Answer 435

خيلى گرسنمه

Answer 436

از موضوع خيلى دورم ، متوجه موضوع اصلا نميشم Anladıysam Arap olayım

Answer 437

زير بار بدهى ( معناى تحت اللفظى يعنى در باتلاق بدهى )

Answer 438

پولش از پارو بالا رفتن ( معناى تحت اللفظى يعنى پول مى پاشد )

Answer 439

پول زياد دارد

Answer 440

تا خرخره زير بدهى

Answer 441

چيزهاى بيخود خرج مى كند، دو ريختن پول

Answer 442

غرق بدهى شدن

Answer 443

از سختى عبور كردن ( صفحه بر مى گردد براش )

Answer 444

به زمين و زمان بدهى داشتن

Answer 445

دست و بالم باز شد

Answer 446

دست و بالم تنگه

Answer 447

كف دستش مى خارد ( پول مياد ) ترك ها مثل ايرانى ها كارى ندارن به اينكه كدوم دست مى خارد راست يا چپ

Answer 448

بيخود و بى جهت و بى دليل پول خرج كردن

Answer 449

براى انسانهاى خسيس استفاده مى شود ( دستش سفت و محكم معناى تحت اللفظى اش )

Answer 450

سايه تان كم نشود، سايه اش مدام باشد، سايه تان مستدام

Answer 451

از دماغت در بياد، Burnundan fitil fitil gelsin خيلى

Answer 452

خسته شدم

Answer 453

خيلى خوشحال شدن، از ته دل خوشحال شدن، با دم خود گردو شكستن معناى تحت اللفظى يعنى دامن هايش زنگ زدن Sınavı kazanınca etekleri zil çalmıştı وقتى امتحان را قبول شد از ته دل خوشحال شده بود

Answer 454

خيلى هيجان زده شدن، استرس گرفتن معناى تحت اللفظى يعنى دامن هايش گرفته شدن Geleceğini duyunca eteklerim tutuşmaya başladı وقتى شنيدم قرار است بيايد خيلى هيجان زده شدم

Answer 455

رفتنى بايد بره ( كارى كه بايد انجام بشه رو بدون وقفه بايد انجام داد )

Answer 456

به خاطر سختى كارى از آن گذشتن ( مردن بهتر از به سختى جان دادن ) يعنى به جاى سختى كشيدن در كارى از آن گذشتن

Answer 457

كسى نميگه دوغم ترشه ( يعنى كسى عيب و ايراد خودشو يا اينكه عيب و ايراد محصولش رو نميگه )

Answer 458

دخترم به تو ميگم عروسم تو بفهم ( به در ميگم ديوار بشنوه )

Answer 459

از بچه بگير خبر را ( حرف راست از بچه بشنو )

Answer 460

راز دار بودن معناى تحت اللفظى يعنى دهنت را سفت نگه داشتن

Answer 461

غم آخرت باشد، تسليت مى گويم معناى تحت اللفظى يعنى سرت سلامت باشد

Answer 462

خيلى عصبى و داغونم ، خون جلوى چشمام گرفته

Answer 463

محض احتياط، محض اطمينان ( اصطلاح )، معلوم نيست چه اتفاقى بيفتد

Answer 464

براى به دست آوردن چيزهاى بزرگ بايد چيزهاى كوچك را جمع كرد ( قطره قطره جمع گردد وانگهى دريا شود )

Answer 465

فرصت از دست رفته به چشم انسان بزرگ به نظر مى رسد معناى تحت اللفظى يعنى ماهى اى كه فرار مى كند بزرگ است

Answer 466

قطره قطره مى بارد درياچه مى شود ، اهميت صرفه جويى كردن، قطره قطره جمع گردد وانگهى دريا شود

Answer 467

کاری که در مدت زمان کمی انجام بشود سود کمی خواهد داشت معناى تحت اللفظى يعنى سود روز كوتاه كم مى شود

Answer 468

به هر قيمتى كه شده معناى تحت اللفظى يعنى به هر قيمتى مى خواهد باشد باشد

Answer 469

انسان تا برای کاری زحمت نکشد نمی‌تواند نتیجه آن را ببیند معناى تحت اللفظى يعنى تا کاشته نشود برداشت نمی‌شود

Answer 470

مطلبى را لو دادن، چيزى را كه از گفتن آن امتناع مى شد را بالاخره گفتن

Answer 471

تغييرى در وضعيت ايجاد نشده معناى تحت اللفظى يعنى حمام قديمى كاسه قديمى منظور همه چيز هنوز مثل قبل است و هيچ تغييرى در هيچ چيز ايجاد نشده است

Answer 472

خيلى مسن، خيلى پير

Answer 473

معناى تحت اللفظى يعنى روى تيغ نشستن منظور : به خاطر حضور در جايى معذب بودن

Answer 474

خدا سهولت بدهد به جاى kolay gelsin استفاده مى شود

Answer 475

معناى تحت اللفظى يعنى: در زمين آسمان نگذاشتن منظور: به كسى خيلى اهميت دادن و ارزش قايل شدن، به كسى بيش از حد اهميت دادن

Answer 476

دوام نياوردن معناى تحت اللفظى يعنى : دوخت نتوانستن گرفتن منظور: در جايى طولانى مدت طاقت نياوردن

Answer 477

دوام نياوردن معناى تحت اللفظى يعنى : دوخت نتوانستن گرفتن منظور: در جايى طولانى مدت طاقت نياوردن

Answer 478

دوام نياوردن معناى تحت اللفظى يعنى : دوخت نتوانستن گرفتن منظور: در جايى طولانى مدت طاقت نياوردن

Answer 479

معناى تحت اللفظى: سر به آسمان رسيدن منظور: بابت انجام كار ساده به خود باليدن ( شاخ غول شكاندن )

Answer 480

معناى تحت اللفظى: پاهايش به آب رسيدن منظور : سر عقل آمدن

Answer 481

بدون خجالت كشيدن، بدون رحم كردن

Answer 482

معناى تحت اللفظى: تا چشم بازكردن و بستن منظور: در يك چشم به هم زدن، در مدت زمان خيلى كوتاه ( عبارت )

Answer 483

عميقا توجه كردن

Answer 484

معناى تحت اللفظى : به جان برخورد كردن منظور: از چيزى كه به نفعش است خيلى خوش آمدن، از چيزى خوش آمدن

Answer 485

تو را به خدا، محض رضاى خدا معناى تحت اللفظى: به عشق خدا

Answer 486

معناى تحت اللفظى : دهان دارد زبان ندارد يعنى : آرام بودن، بى صدا بودن، كم حرف بودن

Answer 487

به دلم نشست يعنى نپسنديدم

Answer 488

معناى تحت الفظى : فهميدن دنيا چند گوشه دارد منظور: سختى هاى دنيا را متوجه شدن و تجربه به دست آوردن ( تجربه كسب كردن، با سختى ها روبرو شدن )

Answer 489

معناى تحت اللفظى: در سر مصيبت ديده عقل وجود ندارد منظور: مصيبت ديده فكرش كار نمى كند

Answer 490

من هيچى بلد نيستم

Answer 491

در مورد مسءله اى خيلى فكر كردن ( عبارت )

Answer 492

معناى تحت اللفظى : كله ( سر ) گرفتن منظور : در برابر كسى مقاومت كردن و كوتاه نيامدن ، در برابر كسى مخالفت كردن

Answer 493

معناى تحت اللفظى: بيا زمان برو زمان منظور: بعد از يك مدت زمان طولانى ( عبارت )

Answer 494

معناى تحت اللفظى : به اندازه كفش زبان داشتن منظور: زبان دراز بودن، حاضر جواب بودن

Answer 495

معناى تحت اللفظى: كفش نگذاشتن منظور: نترسيدن و پاپس نكشيدن ( حرف اضافه انگار به )

Answer 496

معناى تحت اللفظى: بخشيدن ( قول دادن ) آسان ولى پرداخت كردن ( عمل كردن ) سخت است منظور : قول بى اساس دادن، عهد نبستن از آن به كه ببندى و نپايى

Answer 497

مثل موم در دست گرفتن معناى تحت اللفظى: داخل مشت گرفتن

Answer 498

عين كف دست شناختن

Answer 499

معناى تحت اللفظى : در زبانش پر با مو تمام شدن منظور : زبان مو درآوردن، از تكرار كردن مداوم چيزى خسته شدن

Answer 500

نخود هر آشى بودن

Answer 501

معناى تحت اللفظى: حتى لقمه بدون جويده شدن قورت داده نمى شود منظور: براى هر چيزى بايد زحمت كشيد، به هيچ چيزى بدون زحمت كشيدن نمى توان رسيد ( نابرده رنج گنج ميسر نمى شود ) ( عبارت )

Answer 502

معناى تحت اللفظى: بدون جويده شدن قورت داده نمى شود منظور: آسان ترين كارها هم زحمت دارد ( عبارت )

Answer 503

در ١٠ انگشتش ١٠ هنر از هر انگشتش يك هنر مى ريزد

Answer 504

درست به هدف زدن ( اصطلاح )

Answer 505

هوار هوار داد زدن، داد و فرياد كردن ( عبارت )

Answer 506

معناى تحت اللفظى: وادار به ريشه كندن كردن منظور: دردسر درست كردن، اذيت كردن ( عبارت )

Answer 507

وقتى از بهشت ميافتادى دردت نگرفت؟ منظور: يعنى تو چقدر قشنگى

Answer 508

معناى تحت اللفظى: حرف را در دهان جويدن منظور: قادر به زدن حرف خود نبودن، به راحتى خواسته خود را بيان نكردن

Answer 509

معناى تحت اللفظى: حرف را در دهانش ماندن منظور: حرف كسى در دهانش ماندن، قادر به زدن حرف خود نبودن

Answer 510

معناى تحت اللفظى: كسى كه به شكار مى رود شكار مى شود منظور: كسى كه نيت بد داشته باشد اول خودش گرفتار مى شود ( چاه مكن بهر كسى اول خودت، دوم كسى )

Answer 511

معناى تحت اللفظى: با شاهين شتر شكار نمى كنند منظور: براى كارهاى بزرگ بايد امكانات بزرگ داشت ، براى به دست آوردن چيزهاى بزرگ بايد امكانات بزرگ داشت

Answer 512

از خداشه

Answer 513

معناى تحت اللفظى: با جان با سر منظور : با جان و دل

Answer 514

منظور : با يك تير دو نشون زدم

Answer 515

نفرين يعنى حوالت مى كنم به خدا

Answer 516

يعنى پل هاى پشت سرت خراب نكن

Answer 517

معناى تحت اللفظى : به اندازه پا منظور : ريزميزه، كوچك، چيزى كه خيلى كوچك باشد

Answer 518

همين كم بود ، همين يكى كم بود ( عبارت )

Answer 519

هر گوهى ميخواى بخور

Answer 520

فكر نكن گوهى هستى

Answer 521

گوه اش را در آوردن يعنى : شور چيزى را در آوردن، گند چيزى را در آوردن

Answer 522

وقت سر خاراندن نداشتن

Answer 523

معناى تحت اللفظى: بشقاب گرفتن منظور : دعوا راه انداختن

Answer 524

معناى تحت اللفظى : به شد و به تمام شد آوردن منظور : در رودروايسى گذاشتن، در عمل انجام شده قرار دادن ( عبارت )

Answer 525

معناى تحت اللفظى: خر از خوشاب يا كمپوت ميوه آبش را مى نوشد و دانه اش را مى گذارد منظور: آدم بى لياقت قدر چيزهاى خوب نمى داند، كسى كه بى اطلاع است ارزش چيزهاى خوب را نمى داند.

Answer 526

معناى تحت اللفظى: مثل لواشك شدن يعنى : خيلى خسته و درمانده شدن، له و لورده شدن

Answer 527

دست خالى برگشتن، بدون نتيجه گرفتن آمدن ( عبارت )

Answer 528

معناى تحت اللفظى: دنيا فرو بريزد عين خيالش نيست منظور : دنيا عين خيالش نيست، هيچ چيزى براى كسى اهميت نداشتن، بى تفاوت بودن

Answer 529

با تمام احترامى كه براتون قاءل هستم

Answer 530

با تمام احترامى كه براتون قاءل هستم

Answer 531

عصبانى شدن ( اصطلاح ) Uyuz يه بيمارى پوستى هستش

Answer 532

جلوى چشم همه، تو روز روشن ( اصطلاح )

Answer 533

جلوى چشم همه، تو روز روشن ( اصطلاح )

Answer 534

حتى حرفش نزن

Answer 535

حتى حرفش نزن

Answer 536

همچنين كم نيست

Answer 537

كارى كه خطرناك و ريسك زيادى داره و يا مشكل يا داستان داره

Answer 538

كارى كه خطرناك و ريسك زيادى داره و يا مشكل يا داستان داره

اصطلاحات و جملات پركاربرد Flashcards

(567 cards)