1100 : 30 - 53 Flashcards
majority
اکثریت
بخش اعظم
قسمت عمده
assemble
جمع شدن/ کردن
مونتاژ کردن
explore
بررسی کردن
مطالعه/ تحقیق کردن
کاوش کردن
topic
موضوع
مبحث
عنوان
debate
بحث مباحثه مذاکره مجادله مناظره
evade
طفره رفتن
شانه خالی کردن
فرارکردن از
probe
جست و جو کردن
تحقیق کردن درباره
بررسی کردن
کند و کاو کردن
reform
اصلاح کردن/ شدن
مورد تجدید نظر قرار دادن
بهبود بخشیدن
approach
نزدیک شدن به
نزدیک بودن به
رسیدن
برخورد کردن
detect
یافتن پیدا کردن متوجه(چیزی) شدن پی بردن کشف کردن
defect
عیب
نقص کمبود
کاستی
employee
کارمند
کارگر
neglect
بی توجهی کردن نرسیدن مسامحه کوتاهی کردن غفلت کردن قصور کردن
deceive
فریب دادن
گول زدن
گمراه کردن
اغفال کردن
Undoubtedly
بی تردید
بدون شک
مسلما
یقینا
popular
پر طرفدار
محبوب
مردم پسند
thorough
کامل تمام عیار تمام و کمال حسابی دقیق
client
موکل
مشتری
comprehensive
جامع کامل مفصل فراگیر گسترده
defraud
سر کسی کلاه گذاشتن
فریب دادن
گول زدن
postpone
به تعویق/ تاخیر انداختن
عقب انداختن
به وقت دیگری موکول کردن
consent
موافقت کردن اجازه یا رضایت دادن
massive
بزرگ
عظیم
سنگین
حجیم
Capsule
کپسول دارو
کپسول فضایی
campus
محوطه دانشگاه
فضای دانشگاه
preserve
محافظت کردن نگهداری کردن حفظ کردن سالم نگهداشتن ضبط کردن