درسِ هشتم: ”حٰادِث“ و ”قَدِيْم“ Flashcards

1
Q

سؤال ١:

”حادث و قديم“ را در «عُرف» و در «فلسفه» توضيح دهيد.

A

در «عُرف»:
• ”حادث“ = ”نو“
• ”قديم“ = ”كُهْنِه“

در «فلسفه»:
• ”حادث“ = ”مسبوق بودنِ هستى شىء به نيستى خودش“
• ”قديم“ = ”مسبوق نبودنِ هستى شيء به نيستى خودش“

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

سؤال ٢:

نظرِ ’متكلِّمين‘ و ’فلاسفه‘ درباره ”حدوث و قِدَمِ عالَم“ همـراه دليل و ردِّ آن بنويسيد.

A

’متكلِّمين‘ [٢]:
• فقط خدا ”قديم“ است
• ما سوىٰ خدا (چه ’مادّه‘ و چه ’مجرّدِ‘ هر نوعي) = ”حادث“

دليل بر ”بُرهٰانِ إِنِّي“ (معلول به علّت):
١. هر چه كه ”قديم“ باشد بى نيازِ ”عِلَّة“ است
٢. اگر چيزي نيازمند به ”عِلَّة“ نباشد ”واجب الوجود“ است
٣. :. بيش از يك ”واجب الوجود“ خواهم داشت [اگر أشياء هم ”قديم“ند]
و اين خلافِ أدلّةِ إثباتِ توحيدِ إلٰهي است.

’فلاسفه‘ [٤]:
* ”حدوث“ از مختصّٰــاتِ ’عالَمِ طبيعت‘ است
• عوالمِ ما فوقِ طبيعة / مجرّدات ”قديم“ند
• در عالَمِ طبيعت: ’أُصول و كُلِّيّٰــات‘ = ”قديم“ند
• در عالَمِ طبيعت: ’فروع و جُزئِيات‘ = ”حادث“ند

ردِّي از طبقِ ”بُرْهٰانِ لِمِّي“(علّت به معلول):
چون خدا ’فَيّٰاض علىٰ اِطلاق‘ و ’قديم الإِحْسٰان‘ است
:. إِمكان ندارد كه ’فَيْض‘ و ’إِحْسٰان‘ او را محدود و مُنقطع باشد.
[مثلاً: شُعٰاع خورشيد از خودِ خورشيد است و اين شُعٰاع نمى تواند مستقلّ از خورشيد وجود داشته باشد: چنين نسبتِ جهان به خدا مِثْلِ شعاع به خورشيد است، به اين تفاوت خورشيد به خود و كارِ خود آگاه نيست و از روى اِراده انجام نمى دهد — ولى خدا به ذاتِ خود و به كارٍ خود آگاه است :. جهان ’شعاعي‘ إلٰهي است]

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

سؤال ٣:

”مُتغيّر“ و ”ثابت“ را تعريف كرده
و تأريخـچه آن را بنويسيد.

A
  • ”متغيّر“: از ”تغيير“ = دِگَرْگُوْنِى
  • ”ثابت“ = يَكْــنَوٰاخْتِى

§ تأريخـچه:
ذِيْمُقْرٰاطِيْس (دِمُوكْرِيْتُوْس Democritus) قائل به: ”’ثابت‘ در عالَمِ هستى“
• تغييرات و تحوّلٰــات همه ’سطحي‘ است
• أساس هستىِ طبيعت ذرّات أَتُمِي (atoms) كه أَزلاً و أَبداً تغيير ناپذيرند
• تغييراتى كه مشاهده مى كنيم، تغييرِ ماهِيَّت و حقيقت نيست
• اين ديد به «ديدِ ماشينى» است و نوعي «فلسفه مكانيكى» است

هِرَقْلِيْطُوْس (Heraclitus) قائل به: ”تغيير در عالَمِ هستى“
• عكسِ ذِيْمُقْرٰاطِيْس (دِمُوكْرِيْتُوْس Democritus): هيچ چيزى در دو لحظه به يك حال نيست.
• فرمود: ”نمى توان دو بار در يك رودخانه پا نهاد“ (در لحظه دوّم، همْ فردْ تغيير كرد همْ رودخانه)

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

سؤال ٤:

نظرِ أَرِسْطُو (ع) و إبن سينا را درباره ”تغيير و ثبات“ توضيح دهيد.

A
أَرِسْطُو (ع):
• همه چيز متغيّر است
ولى تغييراتِ أساسيِ جهان خصوصاً در ’جوهر‘ها ”دفعي“ است
\:. اين جهان = جهانِ ”كَوْن و فَسٰاد“
   ”كَوْن و فَسٰاد“ = ”تغييراتِ دَفْعِي“
   ”حَرَكَة“ = ”تغييراتِ تدريجي“
      :. ”كَوْن“ = ”به وجود آمدنِ ’دفعي‘“
      :. ”فَسٰاد“ = ”فاني شدنِ ’تدريجي‘“

• ”تغييرات ’دفعي‘“: صرفاً در يك لَحْظِه (”آن“) صورت مى گيرد — در غيرِ آن لَحْظِه: ’ثبات‘ (”زمان“)
:. تغيير به نحوِ ”حَرَكَة“ = ”تغييرِ مُطلق“
:. تغيير به نحوِ ”كَوْن و فَسٰاد“ / ”آنِي“ = ”تغييرِ نِسْبي“

• از ”مَقُوْلٰــات العشرة“ (١٠ جِنْسِ أَصلي)
[[١. ”جوهر“ (5: 1. ’عقل‘؛ 2. ’نَفْس‘؛ 3. ’جِسْم‘؛ 4. ’مادَّة‘؛ 5. ’صورة‘)
’عَرَض‘ (9): ٢. ”كمّ“
٣. ”كَيْف“
٤. ”أْيْن“
٥. ”وَضْع“
٦. ”متىٰ“
٧. ”إَضافَة“
٨. ”جِده“
٩. ”فِعْل“
١٠. ”اِنْفِعٰال“]]
”حَرَكَة“ (”تغييراتِ تدريجي“) = در مَقُوْلٰــات: ”كمّ“ و ”كيف“ و ”أَيْن“ واقع مى شود
و تغييراتِ سائرِ مَقُوْلٰــات ”دَفْعِي“ است

إبن سينا:
معتقد به ٣ مَقُوْلٰــات بالا (”كمّ“ و ”كَيْف“ و ”أَيْن“) + ”وَضْع“ در ’حَرَكَة‘ (’تغييراتِ تدريجي‘) صورت مى گيرد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

سؤال ٥:

”حركتِ جوهري“ ملّٰا صدرا (ره) را
با توجّه به اِشكالات مطرح شده توضيح دهيد.

A

ملّٰا صدرا (ره) ”الحَرَكَة الجَوْهَرِيَّة“ را إِثبات كرد
كه حتّىٰ بر أصول أَرِسْطُويي ’مادَّة‘ و ’صورة‘ نيز بايد قبول شود
كه ”جَوٰاهِرِ“ عالَم (عَقْل، نَفْس، جِسْم، مادَّة، صورة) در حالِ حركتِ دائِم و مستمرّ باشد
و يك لحظه ثِبات و هَمْـسانى در”جَوٰاهِرِ“ عالَم وجود ندارد
و ”أَعْرٰاض“ (آن ٩ مَقُوْلٰــاتِ ديگر: كمّ، كيف، أين، وضع، متىٰ، إِضافة، جِده، فعل، اِنفعال) نيز در ”حركت“ند
:. طبيعة = با حركت
:. حركت = با حدوث و فناىِ مستمرّ و دائم
:. علّتِ يك پديدهِ متغيّر بايد خودش متغيّر باشد.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly