Week 35-39 Flashcards
parable
داستان عبرت آمیز، داستان اخلاقی
lampoon
کنایه، طنزآمیز
countenance
سیما، قیافه
sanctimonious
مقدس نما، مقدس
equanimity
متانت، ملایمت
astounded
شوک زده، متحیر
effrontery
قباحت
flabbergast
مبهوت کردن، شوک زده کردن
debacle
سرنگونی، سقوط
vivacious
جذاب و سرزنده
gaunt
لاغر و نزار، خالی و غیر جذاب
mien
سیما، ظاهر
refute
اثبات کردن اشتباه کسی یا چیزی
haggard
نحیف، دارای چشمان گود رفته
pensive
اندیشناک، متفکر
whet
برانگیختن علاقه
stupor
خرفتی، بلاهت
wince
از شدت درد خود را عقب کشیدن، عکس العمل در چهره به دلیل درد
cliche
کلیشه، معمولی
flinch
به خود پیچیدن
genre
نوع، قسم
candid
صاف وساده، بی تزویر، منصف
unsavory
ناخوشایند، ناپسند از نظر اخلاقی
degrade
پست کردن ،خفت دادن
venial
قابل عفو،قابل اغماض ،بخشيدنى
epitome
خلاصه رئوس مطالب
dexterity
زبردستى ،تردستى
grotesque
بى تناسب ،مضحک
compassion
دلسوزى ،رحم ،شفقت ،غمخوارى
repugnant
تنفرانگيز،زننده
acme
اوج ،قله ،منتها
copious
مفصل ،زياد،خيلى
vehemently
شدیدا، با حرارت زیاد
depict
به تصویر کشیدن
naive
بى تجربه ،خام
perfidious
پيمان شکن ،خائن
covet
ميل به تملک چيزى کردن
ingratiate
خود شيرينى کردن
penury
احتياج ،فقر،تنگدستى
ignominious
خجالت آور، موجب رسوایی
confront
روبرو شدن، مواجه شدن
antipathy
انزجار، بی علاقگی
servile
بسیار مشتاقبرای خدمت، پست
volition
اراده، خواست
sojourn
اقامت کوتاه
austere
ریاضت کش، بسیار ساده
felicitous
مناسب و درست
halcyon
آرام، خوب و خوش
tenable
قابل مدافعه، نگه داشتنی
superfluous
زائد
motivate
انگیزه ایجاد کردن
rationalize
با استدلال عقلی توجیه کردن
therapy
درمان
nascent
تازه پیدایش یافته
unadorned
بی پیرایه، بی زیور
erudite
متبحر
phobia
ترس بیجا
germane
وابسته، ارتباط
vertigo
سرگیجه
conducive
مساعد، منجر شونده
malleable
چکش خوار، نرم و قابل انعطاف
legerdemain
تردستی، حقه بازی
trend
گرایش، تمایل
stagnant
راکد، بدون حرکت
fatal
کشنده، مهلک
passe
از مد افتاده
procrastinate
وقت کشی کردن
facet
صورت، چهره
outmoded
غیر مرسوم
foist
تحمیل کردن
stigmatiz
خوار کردن، لکه دار کردن
capitulate
تسلیم شدن، سرسپردن
audacity
جسارت، بی پروایی
tantalize
دست انداختن
daring
شهامت، جرات، پردلی
slyly
حیله گری ، موذی گری
retort
جواب متقابل دادن، تلافی کردن
reticent
ساکت، کم گو
tacit
نانوشته، ضمنی
chicanery
مکر، حیله گری
docile
رام، سربراه، مطیع
saga
حماسه
belated
از موقع گذشته
decrepit
ضعیف و ناتوان، خیلی پیر
imperturbable
آرام و خونسرد
vacillate
دودل بودن، تردید داشتن
staunch
وفادار
opprobrium
رسوایی، ننگ
unconscionable
بی وجدان، گزاف
pandemonium
غوغا، بلوا
uproar
دادو بیداد، همهمه
flay
پوست بدن را کندن
demeanor
رفتار، سلوک
delineation
طرح، تصویر
vindicate
اثبات بی گناهی کردن،دفاع کردن
heinous
فجیع، شنیع، زشت
turpitude
فساد، پستی
infraction
تخلف، شکستن
callous
سخت جان، پوست کلفت
redress
جبران خسارت کردن
vituperation
ناسزاگویی، سرزنش
vileness
پستی، فساد