Week 16-20 Flashcards
indigenous
بومی، طبیعی، فطری
gregarious
گروه دوست، جمعیت دوست
habitat
محل سکونت، زیستگاه
cursory
سرسری، با سرعت و با بی دقتی
interloper
بدون دعوت وارد شونده، فضول، مداخله گر
prolific
پربار، بارور
bulwark
پناه، سنگر
sedentary
نشسته، کم تحرک، بی تحرک
frugal
با صرفه، صرفه جو، مقتصد
antithesis
تضاد، متناقض
altruistic
بشر دوستانه، نوع دوستانه
embelish
زینت دادن، پیراستن
cache
نهانگاه، چیز پنهان شده
coterie
گروه هم مسلک، انجمن
cupidity
حرص و آز برای مال، طمع
virtuosity
بسیار ماهرانه
temerity
جسارت
amorous
شیفته
progeny
فرزند، دودمان
disgrace
خوار کردن
murky
تیره و تار
component
جز، مولفه
hoax
شوخی فریب آمیز، دست انداختن
labyrinth
لابیرنت، دخمه پرپیچ و خم
evaluate
ارزیابی کردن
exult
شادی کردن، خوشی کردن
attest
شهادت دادن، گواهی دادن
gullible
ساده لوح، زود باور
deploy
گسترش دادن، استفاده کردن به روش موثر
enigma
معما
perpetrate
مرتکب شدن، مقصر بودن
consummate
کامل، به پایان رساندن، بحد کمال رساندن
subterfuge
بهانه، طفره، عذر
concoct
داستان یا بهانه ساختن، اختراع کردن در آشپزی
fallacious
خطا، نادرست
manifold
چندتا، متعدد
assiduous
دارای پشت کار، زحمت کش
impeccable
بی عیب و نقص
fraught
مملو، پر از چیزهای بد
resourceful
کاردان، زیرک
abortive
عقیم، رشد نکرده، بی ثمر
modify
تغییر دادن، اصلاح کردن
accomodate
منزل دادن، جا دادن
spontaneous
خود به خودی
innate
ذاتی، درونی
veneer
روکش چوب نازک مخصوص روکش
myriad
تعداد بی شمار، هزاران
urbane
مودب، مودبانه
crave
آرزو کردن، اشتیاق داشتن
irrelevant
بی ارتباط، بی ربط
deem
پنداشتن، عقیده داشتن، خیال کردن
inherent
ذاتی
buff
کسی که در مورد چیزی علاقمند است و اطلاعات زیادی دارد
romp
با جیغ و داد بازی کردن
latent
بالقوه، نهفته
tortuous
غیر مستقیم، پرپیچ و خم
itinerant
دوره گرد، سیار
peregrination
جهانگردی با پای پیاده
conjugal
نکاحی، ازدواجی ( مربوط به روابط سکسی دو نفر که ازدواج کرده اند)
barometer
فشار سنج
megalomania
جنون انجام کارهای بزرگ، مرض خود بزرگ پنداری
profligate
ولخرج
strife
نزاع، ستیزه
legion
هنگ، سپاه رومی، لژیون
coup
کودتا، موفقیت غیر منتظره و ناگهانی
amnesty
عفو عمومی
expatriate
مهاجر، تبعیدی
exonerate
مبرا کردن، روسفید کردن
fiat
حکم
mendacious
دروغگو
parsimonious
خسیس، صرفه جو
pecuniary
نقدی، مالی
dismantle
پیاده کردن، از هم باز کردن
sumptuous
مجلل، عالی، فاخر
underwrite
تعهد کردن، در زیر سند نوشتن
restrictive
محدود سازنده، پیشگیر
balk
مانع شدن، امتناع ورزیدن
blunt
کند
rife
شایع، متداول، پر از چیزهای بد مثل بیماری و غیره
utterly
کاملا
reviled
ناسزا، فحش
derogatory
موهون، خفت آور
indict
کسی را متهم کردن، اعلام جرم کردن
nebulous
تار، مبهم
pesky
مزاحم
redolent
بودار، معطر، دارای بویی که انسان را به یاد چیز دیگری می اندازد
repose
استراحت کردن، آرامیدن
amnivorous
همه چیز خوار
disparate
مختلف، متفاوت، ناجور
extant
موجود، باقی مانده
vicissitudes
تحول، فراز ونشیب زندگی
edifice
عمارت، سیستمی که طولانی مدت برپا باشد
sultry
شرجی، داغ و مرطوب
trenchant
بران، نافذ، قاطع
puissant
توانا، نیرومند
unabated
فروننشسته
maudlin
احساس ناراحتی برای خود (مخصوصا بعد از خوردن الکل) احساس تاسف
levity
سبک سری، لوسی
lugubrious
غم انگیر، حزن انگیز
abate
کم کردن، فرونشستن، خرد کردن